جولان آخوند کرواتیهای بهائی در دربار پهلوی!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در سالروز شکلگیری انقلاب اسلامی و نابودی رژیم استبدادی پهلوی، کانالهای خبری تبلیغی بهائیت با نقل حکایتی، بهائی نشدن شاه ایران را علّت فروپاشی این رژیم مستبد معرفی کردند؛ همچنان که میخوانیم: «یکی از پادشاهان، متأسفانه پادشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی بود... در سال 1354 که لوح سلطان را ایادی فقید امرالله دکتر جیاگری به نمایندگی از طرف بیت العدل اعظم به ایران آورده بودند که به او هدیه کنند قبول نکرد و گفته بود ببرید اینرا. این آخوند کراواتیها (منظورش بهاییها بود) دیگر از من چه میخواهند من که همه کار برای آنها کردهام ببرید ببرید. و همه دیدیم که آن شد که شد. فاعتبروا یا اولوالالباب».[1]
اما انتشار این پیام در سالروز انقلاب اسلامی، توجه ما را به نکاتی بدین شرح جلب میکند:
اولاً: هرچند که تشکیلات بهائیت پس از فروپاشی رژیم پهلوی تلاش نمود تا ارتباط خود را با این رژیم مستبد منکر شود، اما در نقل همین خاطره به نفوذ خود در دربار رژیم پهلوی اعتراف کرده است. یعنی این تشکیلات تا آنجا در دربار پهلوی نفوذ داشته که به راحتی، حتی به تبلیغ و ارشاد شاه ایران نیز میپرداخته است. همچنان که یکی از مبلّغان بهائی گفته است: «کارهایی که اکنون به دست اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر صورت میگیرد، هیچ کدامش روی اصول دین اسلام نیست. زیرا خود شاه به تمام دستورات بهائی آشنایی دارد و حتی ایشان با اشرف پهلوی در دوران کودکی در مدرسه بهائیان در خیابان امیریه که آن زمان از مدارس عالی تهران بود، درس خواندهاند و دلیلش آن است که عکس آن زمان شاه و اشرف هماکنون موجود است... حالا مردم احمق میگویند شاه بهائی است؛ چه کار میتوانند بکنند، فلسفی بالای منبر میگوید شاها مواظب باش ببین دکتر شما چه شخصی است کارها را به دست بهائیها ندهید... هماکنون تیمسار صنیعی وزیر جنگ و تیمسار شیرین سخن بهائی هستند».[2]
ثانیاً: بر خلاف ادعای تضییقات وارده به بهائیان در عصر پهلوی، میبینیم که در نقل این خاطره، محمدرضا پهلوی به حمایت بیحد و حصر خود از این اقلّیت به ظاهر دینی بهائیان اعتراف و از روی زیاد آنان گلایه میکند! حمایتهایی که حکایت از سلطهی همهجانبهی بهائیت بر اقتصاد و سیاست ایران داشته است.[3]
ثالثاً: اما به راستی آیا علّت فروپاشی رژیم دیکتاتوری و دستنشاندهی رژیم پهلوی، بهائی نشدن محمدرضا پهلوی بود؟! یا برعکس، یکی از دلایل سرنگونی او، حمایت بیحد و حصر از این فرقهی صهیونیستی و در مقابل فساد و چپاول ایران به دست بهائیت بود که خون مردم را به جوش آورد؟! مگر رژیم پهلوی مجبور نشد برای خواباندن اعتراضات مردمی، در بُرههای از زمان، در ظاهر به بهائیت سخت بگیرد و حتی گنبد حظیرة القدس آنان را در تهران تخریب کند؟! مگر یکی از پیامهای مبارزاتی امام خمینی (رحمة الله علیه) مقابله با تشکیلات صهیونیستی بهائیت نبود؟! مگر نفرمودند: «اينجانب حسب وظيفهی شرعيه، به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مىكنم که قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضهی صهيونيستها است كه در ايران به حزب بهايى ظاهر شدهاند».[4]
رابعاً: اما نکته طنز این حکایت، اصطلاح آخوند کرواتی بود که محمدرضا پهلوی در خصوص مبلّغان بهائی به کار برد! آری؛ در حالی که تشکیلات بهائیت وجود مرد روحانی را در فرقهی خود به شدت انکار میکند، جالب است بدانیم که مبلّغان بهائی تا جایی معروف و بوده و هستند که حتی شاه ایران، تعبیر جالب آخوند کرواتی را در مورد آنان به کار برده است!
اما نقل این حکایت و پاسخ محمدرضا پهلوی به خوبی نشان داد که تشکیلات بهائیت بر خلاف ظاهرسازی عدم مداخلهی خود در سیاست، سیاست پلکانی را برای سلطهی کامل بر کشور میپیماد. لذا اگر در ایران امروز نیز به رسمیت شناخته شود، به مطالبهی پلههای بالاتر میپردازد.
پینوشت:
[1]. به نقل از کانالهای تلگرامی تبلیغی بهائیت.
[2]. جواد منصوری، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378 ش، سند شماره: 2/85.
[3]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: بهائیت ،اقتصاد دوران پهلوی
[4]. امام خمینی، صحیفهی امام، قم: موسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمه الله علیه)، ج 1، ص 110.
افزودن نظر جدید