انتظار نه، تحسس آری
انديشه زلال مهدويت در طول تاريخ همواره با آسيبهاى مختلفى مواجه بوده است. علی یعقوبی شخصی است که مدعی شده مورد عنایت امام زمان است. وی مدعی شده سخنان من حتى براى علماى شيعه نيز تازگى داشته و همچنين وی معتقد است هيچ فقيهى در ميان شيعه وجود نداشته و كسى غير از خودش جايگاه واقعى فقه را در نظام معارف نمیداند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آقای یعقوبی بر این باور است که برای رسیدن به ظهور امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) از یک زمانی، انتظار باید به تحسس(جستجو) تبدیل شود و راز موفقیت فرزندان یعقوب(علیهالسلام) در یافتن یوسف(علیهالسلام) را تبدیل انتظار آنها به تحسس میداند؛ «يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيه [یوسف/87] ای فرزندان من بروید یوسف و برادرش را بجویید.» همچنین او مبدأ تبدیل انتظار به تحسس در عصر غیبت را وقوع انقلاب اسلامی ایران میداند و پایبندی به ارزشهای انتظار را پس از آن، ضد ارزش میپندارد.[1] او تحسس را اینگونه معرفی میکند: «تحسس یعنی آن جستجویی که به حس کردن فرد مورد نظر منتهی شود، آدم محبوبش را حس کند».[2] وی سپس به تبیین مفهوم تحسس میپردازد و مراحلی را برای آن تصویر میکند. او مرحلهی نخست آن را تزریق فرهنگ تحسس میداند و نخستین ویژگی این فرهنگ را شناخت مسائل زمینهساز ظهور و خود ظهور و رویدادهای پسازآن از طریق قرآن -نه حدیث- میداند و علت آن را نیز رجعت حکیمان و تغییر احکام احادیث به دست آنها بیان میکند و سپس دربارهی پایبندی به ارزشهای دوران انتظار در زمان تحسس تردید میکند: «شما چه کردید؟ میگوید: من هر شب در نماز شبهایم در فراق امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) گریستم و دعا کردم. عرض میکنم: نمرهی شما صفر، برو! فقط و فقط تحسس امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) نمره دارد. هر چیز دیگری جز تحسس امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) در کارنامهی شما باشد، نمره ندارد... اگر دعای ندبه را دوران انتظار میخواندی شاید نمرهی بیست میگرفتی؛ ولی اگر در دورهی تحسس بخوانی باید خلال تحسس و وظیفهی اصلیتر شما تحسس باشد. آنگاه بهعنوان یک کار فرعی دعای ندبه بخوانی.»
یکی دیگر از ویژگیهای فرهنگ تحسس نزد آقای یعقوبی اصلاح فرهنگ قانونگذاری است. وی معتقد است قوانینی که در دوران تحسس نوشته میشود باید به تصویب امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) برسد: «آقایان مجلس شورای اسلامی بلند شوند، بگردند و بخواهند قانونهایی را که آماده کردهاند بهعنوان چرکنویس عرضه کنند. هرسال ده روز واقعاً بگردند، بگویند: مولا جان میخواهیم پیدایت کنیم؛ نه به این نیت که اگر ما الآن به قم برویم، پیدا نمیشود... شما ده روز واقعاً بگردید... شاید بگویید که خود اهلبیت(علیهمالسلام) میفرمایند چرا آمدید سراغ ما؟ بروید سراغ فقهایی که ما منصوب کردیم. عرض میکنم که آن فرهنگ متعلق به فرهنگ انتظار است؛ نه فرهنگ تحسس. شما با فرهنگ انتظار دارید رفتار میکنید؛ نه فرهنگ تحسس.»[3]
وی سپس از لزوم تأسیس وزارتخانهای به نام تحسس سخن میگوید و مهمترین وظیفهی شیعیان را در دوران تحسس، پیروی از هادی میداند. او مراحل دیگری نیز برای تحسس بر میشمرد که عبارتاند از: راهاندازی کاروان بهسوی ظهور، تبدیل این کاروان به سربازان زمینهساز ظهور، برپایی نبردهای جانانهی میان حق و باطل و سرانجام پیوستن به امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) در یومالله ظهور.»[4]
نخستین ایراد وارد بر اندیشهی تحسس، ابهام در معنای آن است. آقای یعقوبی تحسس را جستجویی میداند که به حس کردن فرد مورد نظر بینجامد.
اگر منظور از تحسس، جستجوی امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) و رسیدن به خدمت آن حضرت(عجلاللهتعالیفرجه) در قالب تلاش برای برپایی ظهور از طریق دست یافتن به وضعیتی است که در گرو تلاش ماست، در این صورت، انتظار و تحسس دو واژه مترادفاند و تقسیم غیبت به دورهی انتظار و تحسس و بدگمانی به ارزشهای انتظار، غلط است؛ زیرا مقصود کسانی که از فرهنگ انتظار و لزوم هماهنگی با ارزشهای آن -حتی پس از انقلاب اسلامی ایران- سخن میگویند، نیز همین است؛ یعنی آنان نیز معتقدند ما باید با رسیدن به وضعیت یاد شده، بهسوی ظهور حرکت کنیم و اگر منظور از تحسس، جستجوی امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) و رسیدن به خدمت آن حضرت برای آگاه شدن از دیدگاههای ایشان دربارهی مسائل فردی و اجتماعی است -چنانکه از سخن آقای یعقوبی دربارهی اصلاح فرهنگ قانونگذاری همین نکته برمیآید- در این صورت وظیفه داریم هرجایی را که امکان دارد بتوانیم در آنجا خدمت امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) برسیم جستجو کنیم و این امر؛ افزون بر ناسازگاری با فلسفه غیبت، در روایات نیز نکوهش شده است و درعینحال با سخن آقای یعقوبی دربارهی بسیار دشوار بودن ملاقات با حضرت مهدی(عجلاللهتعالیفرجه) نیز هماهنگی ندارد.[5] بنابراین نمیتوان به همین آسانی که آقای یعقوبی میگوید، خدمت امام رسید و از دیدگاههای آن حضرت(عجلاللهتعالیفرجه) آگاه شد و نمایندگان مجلس نیز نمیتوانند قوانین مصوب خود را به امضای امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) برسانند.
اشکال دوم این است که او مبدأ آغاز تحسس را وقوع انقلاب اسلامی ایران میداند و تنها دلیلی که برای این امر ارائه داده، این است که وقوع انقلاب اسلامی ایران و پسازآن، ماجرای طبس، نزد عاقل و عالم، نشانه است که ماجرا چیز دیگری است.
چالش دیگری که آقای یعقوبی با آن روبرو است، تردید دربارهی ارزشهای انتظار است. وی به تلاشهای بیشتر شیعیان دربارهی امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) در دوران کنونی -به دلیل اینکه رویکردی تحسسی ندارند- نمرهی صفر میدهد و معتقد است این کوششها، وقتی ارجوقرب دارد که با تحسس و درکنار آن باشد؛ ولی معلوم نکرده شیعیان در کنار خواندن دعای ندبه باید ساکبسته و دور دنیا را دنبال امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) بگردند و آن هنگام دعا بخوانند؟! همانگونه که گفته شد چنین چیزی نکوهیده و اصولاً ناممکن است.[6]
مسئلهی دیگری که وی دربارهی اندیشهی تحسس ارائه کرده و برای جامعهی شیعه بسیار خطرناک است، پرهیز از رجوع به فقها در عصر تحسس برای آشنایی با آموزههای دین است.[7]
پینوشت:
[1] . علی یعقوبی، به سوی ظهور، جلسهی 5، بیجا، بیتا، ص 18.
[2] . همان.
[3] . همان، ص 24.
[4] . همان، ص 19
[5] . علی یعقوبی، به سوی ظهور، جلسهی 7، بیجا، بیتا، ص 3.
[6] . حسین حجامی، جریانهای انحرافی مهدویت، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1395، ص 330.
[7] . حسین حجامی، جریانهای انحرافی مهدویت، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1395، ص 331.
افزودن نظر جدید