شکایت فاطمه از خلفاء نزد پیامبر در دادگاه عدل الهی
امروزه با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی و از جمله ماهوارهها، متاسفانه استکبار به جای استفاده صحیح از آن، با انکار واقعیات در امور مذهبی سعی در به انحراف کشاندن اذهان عمومی دارند؛ ایشان خشم حضرت فاطمه (س) نسبت به خلفاء را امری احساسی و کم اهمیت جلوه دادند و با بیان الفاظ و عباراتی سعی در سرپوش گذاشتن بر جنایات رخ داده دارند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دوران قبل اسلام، دوران جاهلیتی بود که زنان کمترین ارزش و جایگاه را در جامعه داشتند و کار تا به جایی پیش رفته بود که ایشان دختران معصوم و تازه متولدشده خودشان را زنده زنده در گور میکردند و قساوت را به نهایت خود رسانده بودند و اگر کسی به هر علت از انجام این کار منصرف میشد، با شرمندگی و ریختن عرق شرمساری دختر خود را نگهداری میکرد.
در جامعه جاهلی آن زمان، پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) دختر خود را گرامی و محترم داشت، و با قرائت آیات سوره کوثر ارزش واقعی حضرت فاطمه که خداوند پیشاپیش آن را برای مردم بیان نمودند را به همه مردم ابلاغ فرمودند. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ؛ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ؛ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ؛ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ.[کوثر/1،2و3] به نام خداوند بخشنده و مهربان؛ ما تو را [چشمه] كوثر داديم؛ پس براى پروردگارت نمازگزار و قربانى كن؛ دشمنت خود بىتبار خواهد بود.» از همان تاریخ، پیوسته مردم به عیان میدیدند که رسول خدا چهقدر به دخترش احترام میگذارد، تا جایی که خشم و ناراحتیش را خشم و ناراحتی خود و در نهایت ناخشنودی و قهر خداوند اعلام کردند که احادیث آن در کتب شیعه و اهل سنت آمده است.
حال در نظر بگیرید اگر ناراحتی و خشم حضرت فاطمه تا به آنجایی رسد که در کلامشان آمده باشد: من شکایت به پیش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهم برد، چگونه خواهد شد؟ علمای اهل سنت در کتب خودشان نقل کردهاند که حضرت زهرا خطاب به آن دو نفر فرمودند: «إنی أشهد الله و ملائکته أنکما أسخطتمانی و ما أرضیتمانی لئن لقیت النبی لأشکونکما.[1] خداوند و ملائکه او را شاهد و گواه میگیرم که شما دو نفر (ابوبکر و عمر) مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم نکردید. اگر پیامبر را ملاقات کنم از شما شکایت خواهم کرد»
شاید عدهای گمان ببرند که کدورت و ناراحتی حضرت فاطمه از خلفاء، مقطعی و احساسی بوده، اما وقتی ایشان در وصیت خود بیان میدارند که راضی به حضور ابوبکر و عمر در تشیع جنازهشان نیستند، پی به عمق این ناراحتی برده میشود و روشن میگردد که این خشم و ناراحتی فراتر از یک ناراحتی سطحی و پیش پا افتاده است. عبارت زیر گویای این مطلب است:
علمای اهل سنت نقل کردهاند که: «فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یوذن بها ابابکر و صلی علیها.[2] هنگامیکه فاطمه وفات کرد همسرش او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبردار نکرد و به او اجازه خواندن نماز بر او را نداد.» در کتب دیگر که آدرس آن آمده است، عبارات مشابه و یا عین همین مطلب نقل شده است.[3]
پینوشت:
[1]. ابن قتیبه،الامامه و السیاسه، ص 14
[2]. بخاری، صحیح بخاری ج3، ص 36 و ج 5، ص 9 و ج 7، ص 87
[3]. مسلم، صحیح مسلم ج 3، ص 1380 چاپ مصر./المصنف حافظ عبدالدین محمد بن ابی شیبه ج 4 ص 141./شذرات الذهب ابی فلاح الحنبلی ج 1 ص 15 چاپ قاهره./الثغور الباسمه سیوطی ص 15 چاپ بمبئی./تاریخ ابی ذرعه عبدالرحمان بن عمرو الدمشقی ج 1 ص 290 چاپ دمشق./شرح نهج البلاغه این ابی الحدید ج 6 ص 50./تاریخ یعقوبی ج 2 ص 115./اکمال الرجال خطیب تبریزی ص 735 چاپ دمشق./انسان العیون الشهیره بالسیره الجلیه شیخ علی ابن برهان الدین شافعی ج 3 ص 361 چاپ قاهره./سنن الکبری بیهقی ج 4 ص 29 چاپ حیدر آباد./مقتل الحسین ابوالموید موفق ابن احمد ص 83./مجمع الزوائد الهیثمی ص 211./طبقات الکبری ابن سعد ذهبی ج 2 ص 128 چاپ بیروت./تهذیب الاسماء حافظ النوری ج 2 ص 353./حلیه الاولیاء ابی نعیم اصفهانی ج 2 ص 42 چاپ مصر
افزودن نظر جدید