واژه سازی، راهی برای جذب افراد به صوفیه

  • 1395/12/19 - 17:27

از دید و منظر مسندنشینان صوفیه، روش جذب واژه‌گویی در تصوف که پایه و اساسی جز ذوق شخصی افراد ندارد، برای اشخاصی از جامعه که طبع و مذاق ادبی ایشان چنین نگاهی را می‌پسندد، مفید است و این زنگ خطری برای جامعه‌ی ادبی است که به‌صرف زیبایی کلمات و آراسته بودن جملات، نباید فریب ظواهر را بخورند؛ که تصوف در این زمینه ید طولایی دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه‌های انحرافی از روش‌های مختلفی برای جذب افراد ناآگاه و کم‌اطلاع جامعه استفاده می‌کنند. فعالیت بشردوستانه فرق منحرف، در قالب دستگیری از افرادی که دچار آسیب‌های اجتماعی از قبیل افسردگی، فرار از خانه و محل سکونت، احساس حقارت و سرشکستگی و... شده‌اند؛ یا گرفتار مشکلات اقتصادی هستند و در تأمین هزینه‌های روزمره‌ی خود مانده‌اند و نیز توجه به معنویت‌های خودساخته و بدعت آمیز که در فرقه‌ای مانند تصوف از مهم‌ترین عوامل جذب به این فرقه است، استفاده می‌کنند. البته شیوه و متد عضوگیری در شاخه‌های متعدد و سلاسل گوناگون در بین فرقه‌های صوفیه مختلف است و هر فرقه‌ای بنا بر نوع نگرش و نحوه‌ی فعالیت و اهداف خود با تکیه‌ بر تشکیلات قوی، سعی در جذب یا به قول خودشان دستگیری از افراد جامعه می‌کند.
یکی از روش‌های جذب که فرقه‌ی اویسیه از آن استفاده کرده است، توجه به ادبیات و نگاهی ادبی و جذاب به فرقه است. برای مثال ایشان برای تبلیغ فرقه‌ی خود هر حرف از نام فرقه را بر مبنای ذوق شخصی، بر مطلب عرفانی خاصی دلالت می‌دهد و درصدد هستند که اسم فرقه را مقدس جلوه دهند. تذکره‌ی بغراخانی در این رابطه می‌نویسد: «معلوم باشد که کلمه‌ی اویسی مرکب از چهار حرف است و هر یک از این چهار حرف منتخب از کلمه‌ای است و دال بر معنایی و خبر از جایی می‌دهد و اشارت به‌جایی است و مشعر به چیزی؛ چه داند آنکه اُشتر می‌چراند؟... همزه‌ی اویسی منتخب از کلمه‌ی الله است که اسم ذات است... و واو این کلمه منتخب از ولایت است... و یای این کلمه منتخب از یگانه است و یگانه آن است که اثنیت در وی متصور نباشد... و حرف سین منتخب از کلمه‌ی سلطان است و سلطان کسی را گویند که خلق از سیاست وی ترسان و هراسان باشد... و اما سخن از یای ثانی گفته نشد، زیرا که یای نسبت است که از جهت مناسبت الحاق شده تا معلوم شود که این طایفه نسبت به کجا دارند.»[1] نمونه‌ی دیگر واژه‌ی تصوف است که متصوفه در این رابطه به جعل روایت نیز متمسک شده‌اند و در روایتی که آن را به مولی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نسبت می‌دهند، آورده‌اند: «التصوف اربعة احرف؛ التاء، تعب و تباب و تبار؛ الصاد، صنم و صدع (شکافتن چیزی) و صعب؛ و حرف واو، ویل و وزر و وهن؛ و الفاء، فتنه و فساد و فسق.»[2]
از دیدگاه مسند نشینان فرق و سردمداران ایشان، این روش جذب در تصوف که پایه و اساسی جز ذوق شخصی افراد ندارد برای اشخاصی از جامعه که طبع و مذاق ادبی ایشان چنین نگاهی را می‌پسندد، مفید است و این زنگ خطری برای جامعه‌ی ادبی است که به‌صرف زیبایی کلمات و آراسته بودن جملات، نباید فریب ظواهر را بخورند؛ که تصوف در این زمینه ید طولایی دارد. واژه‌سازی کار چندان مشکلی نیست و در خصوص فرقه‌ی هزار رنگ تصوف می‌توان بسیاری از واژه‌ها را برای این منظور استخدام کرد. مثلاً در رابطه با نام فرقه‌ی اویسیه می‌توان ادعا کرد؛ الف آن از آوارگی، واو آن اشاره به ولنگاری و اباحه گری ایشان در امور شرعی و اعتقادی، یاء آن حکایت از یاوه‌گویی در مورد ادعاهای ایشان و سین آن از سالوسی و ظاهرنمایی در اجتماع و یاء آخر که یاء نسبت است و اهالی فرقه را به این معانی عودت می‌دهد، اخذ شده است! صد البته که این تعابیر به‌دوراز شأن و منزلت جناب اویس قرنی، عارف مجاهد و صحابی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است که این فرقه به نیرنگ خود را به آن بزرگوار متصل می‌کنند.
به قول خواجه‌ی شیراز که گفت: [3]
صوفی نهاد دام و سر حُقه‌باز کرد
بنیاد مکر با فلک حَقه‌باز کرد
ای کبک خوش‌خرام کجا می‌روی بایست
غره مشو که گربه‌ی زاهد، نماز کرد
دام تصوف برای آلوده کردن اجتماع به عقاید و آداب منحرف خود گسترده است که دقت و تیزبینی زیادی را جهت گرفتار نشدن در آن می‌طلبد.

پی‌نوشت:

[1]. دکتر محمد منیر عالم، تذکره بغراخانی (تذکره مشایخ اویسیه)، نشر مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام‌آباد 1418 ه ق، صص 5-6
[2]. لطف‌الله صافی گلپایگانی، معارف دین، دفتر تنظیم و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی، قم 1391، ص 363
[3]. حافظ شیرازی، دیوان، تصحیح قاسم غنی، انتشارات سروش، غزل 133

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.