چرا رسول الله و صحابه از ناموسشان دفاع نکردند؟
وهابیت میگوید: اگر هجوم به خانه حضرت فاطمه (علیها السّلام) صورت گرفته، چرا امیرالمؤمنین، علی (علیه السّلام) دفاع نکرد؟ که در پاسخ میگوییم: آنان که این شبهه را درباره امیرمؤمنان (علیه السّلام) طرح میکنند، چرا نسبت به 13 سال قیام نکردن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و دست به شمشیر نبردن در شهر مکه هیچ اعتراضی ندارند؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث فاطمیه به شیعه وارد میکنند، این شبهه میباشد که اگر چنین هجومی به خانه حضرت فاطمه (علیها السّلام) صورت گرفته، چرا امیرالمؤمنین، علی (علیه السّلام) دفاع نکرد؟ مگر نه اینکه او اسد الله الغالب و شجاعترین فرد زمان خود بود؟ علی که شیر خدا و اسدالله الغالب بود و شمشیری دشمنشکن و دستی خیبرافکن داشت، که با یک دست درب قلعه خیبر را از جا بلند میکرد، چگونه طاقت آورد، تا همسرش را در مقابل چشمانش بزنند و او هیچ واکنشی از خود نشان ندهد.
در پاسخ میگوییم: آنانکه این شبهه را درباره امیرمؤمنان (علیه السّلام) طرح میکنند، چرا نسبت به 13 سال قیام نکردن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و دست به شمشیر نبردن در شهر مکه هیچ اعتراضی ندارد؟! مگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شهر مکه، شاهد ظلمها، آزارها و شکنجههای بینهایت مسلمانان نبود؟ چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر ابوجهل دست به شمشیر نبرد و گردن او را نزد؟ امیرمؤمنان (علیه السلام) به همان دلیل از خود واکنش نشان نداد، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگام کشته شدن سمیّه، مادر عمار یاسر توسط مشرکان و تعرّض آنها به وی، از خود واکنشی نشان نداد، بلکه با وجود آنکه شاهد صحنههایی از شکنجه وی تا سرحدّ شهادت بود، دست به شمشیر نبرده و برخورد مناسب با شرایط اتّخاذ نمودند.
ابن حجر عسقلانی مینویسد: «سمیّه دختر خبّاط... مادر عمار یاسر هفتمین کسی است که اسلام آورد، ابوجهل او را اذیت میکرد و آنقدر نیزه بر پایین شکمش زد تا به شهادت رسید و او نخستین زن شهید در اسلام است. خاندان مغیره، سمیّه را به جرم مسلمانی و اینکه حاضر نبود از دین خود بازگردد، آنقدر شکنجه دادند تا او را کشتند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منظره شکنجه شدن عمار، پدرش و مادرش را در مکّه میدید و میفرمود: ای خاندان یاسر! صبور باشید که وعدهگاه شما بهشت است .»[1]
با اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میدید کافری همچون ابوجهل، متعرّض ناموس مسلمانان شده و با توجه به آنچه در متن عربی آمده، به موضعی از بدن او ضربه میزند، که خون هر انسان غیرتمندی را به جوش میآورد، تا چه رسد به غیرتمندترین فرد جهان، با این وجود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر اساس حکمتهای الهی، هیچ واکنشی نشان نداده و به آنان نیز فرمان به صبر میدهد.
همچنین چرا عثمان از همسرش دفاع نکرد؟ هنگامیکه مهاجمان به قصد کشتن عثمان به خانه وی ریختند، پس از آنکه خود او و همسرش را مورد ضرب و شتم قرار دادند، بدترین اهانت را نیز به همسر وی روا داشتند. وهّابیت برای این رویداد تاریخی چه توجیهی دارد؟
طبری[2]، ابنکثیر[3] و دیگران آوردهاند: «سودان بن حمران آمد تا عثمان را مورد حمله قرار دهد، نائله دختر فرائضه (همسر عثمان) به دفاع برخاست؛ شمشیر به انگشتان همسر عثمان اصابت کرد و چون خواست بگریزد، سودان به حمران دستی به پشت همسر عثمان رساند و گفت: ... (آگاهان به متن عربی مراجعه کنند، تا ما از چهارچوب ادب خارج نشده باشیم)، سپس عثمان را مورد حمله قرار داد و کشت.»[4]
پینوشت:
[1]. سمیّة بنت خیّاط... والدة عمّار بن یاسر کانت سابعة سبعة فی الاسلام عذّبها أبوجهل و طعنها فی قبلها فماتت أوّل شهیدة فی الإسلام... عذّبها آل بنی المغیرة علی الإسلام و هی تأبی غیره حتّی قتلوها. و کان رسول الله یمرّ بعمّار و أمّه و أبیه و هم بعذّبون بالأبطح فی رمضاء مکّة فیقول صبرا یا آل یاسر موعدکم الجنّة. الإصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجر عسقلانی، بیروت، ج 7، ص 712.
[2]. و جاء سودان بن حمران لیضربه فانکبّت علیه نائله إبنة الفرافصة واتقت السّیف بیدها فتعمّدها و نفح أصابعها فأطنّ أصابع یدها وولت فغمز أوراکها و قال: أنّها لکبیرة العجیزة و ضرب عثمان فقتله. تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 2، ص 676.
[3]. و جاء سودان بن حمران لیضربه فانکبّت علیه نائله إبنة الفرافصة واتقت السّیف بیدها فتعمّدها و نفح أصابعها فأطنّ أصابع یدها وولت فغمز أوراکها و قال: أنّها لکبیرة العجیزة و ضرب عثمان فقتله. البدایة والنهایة، ابن کثیر دمشقی، مکتبة المعارف، بیروت، ج 7، ص 188.
[4]. و جاء سودان بن حمران لیضربه فانکبّت علیه نائله إبنة الفرافصة واتقت السّیف بیدها فتعمّدها و نفح أصابعها فأطنّ أصابع یدها وولت فغمز أوراکها و قال: أنّها لکبیرة العجیزة و ضرب عثمان فقتله. الکامل فی التاریخ، ابن أثیر جزری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 68.
افزودن نظر جدید