توهین باب و بهاء به ایرانیان!
مبلّغان بهائی در تبلیغاتشان، با استناد به گفتهی عباس افندی که باید با کل، حتّی دشمنان به نهایت روح و ریحان، محّب و مهربان بود؛ آیین بهائیت را به دور از هرگونه کینه، ناسزا و دُشنام معرفی میکنند. این در حالیست که رهبران بابی و بهائی ایشان، در توهین و دشنام به سایر اقوام، خصوصاً ملّت شریف ایران، گوی سبقت را از هر بَد دهنی رُبودهاند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بر خلاف شعارهای نوعدوستانه و ادعای پرهیز از دشنام که به سرکردگان بهائیت نسبت داده میشود، جالب است بدانیم که رهبران فرقههای بابی و بهائی، سیرهای بر خلاف آن داشتهاند. با قاطعیت میتوان گفت که کمتر کسی از تیغ دشنام و توهین علیمحمد شیرازی (باب) و حسینعلی نوری (بهاء)، جان سالم به در برده است! از این همه، شاید مردم ایران (و در رأس آنها، علمای شیعه) به دلیل مخالفت با این دو شخصیت و افکار انحرافی و باطل آنها، سهم بیشتری از توهینهای این دو را نصیب خود کردهاند. در ادامه، به بخشی از توهینهای رهبران بابیت و بهائیت به مردم ایران، اشاره خواهیم نمود.
علیمحمد شیرازی (معروف به باب): او که گویا گُوی سبقت را در زمینهی دشمنی با ایرانیان از سایر پیشوایان بهائی ربوده، تنها به توهین به مخالفان ایرانی خود بسنده نکرده و حکم به اخراج آنها از سرزمینهای عمدتاً ایرانینشین (آذربایجان، خراسان، مازندران، فارسی و عراق)، قتلعام، سوزاندن کتابها و تخریب اَماکن آنها داده است.[1] وی که عنایت خاصّی به مردم قم نیز داشته است، در خصوص مردم قم و ساکنانش میگوید: «من اصلاً این شهر را دوست ندارم، زیرا در آن مردمان شَریر و اشخاص پلیدی ساکنند که روح حضرت معصومه (علیها السلام) و اجداد طاهرهی ایشان، از آن فُجّار بَدکار، متنفر و بیزار است».[2]
حسینعلی نوری (معروف به بهاءالله): او نیز مردم ایران را اینچنین خطاب میکند: «حال ملاحظه نمایید که چقدر ناس نسناسند و به غایت حق ناسپاس که چشم (از دلایل حقانیت باب) پوشیدهاند و به عقب مُرداری چند که از بطنشان انفال مسلمانان میآید (علمای اسلام) میدوند...».[3] وی در جایی دیگر، مردم ایران را جاهل، کذّاب و منافق معرفی مینماید: «اکثر از ناس در دبستان جهل و نادانی تربیت شدهاند و در مغازه کذب و نِفاق و سائر. کجا است بینا و کجا است شنوا...».[4] او همچنین مردم ایران را جَهول (بسیار نادان) خطاب کرده [5] و مدعیست مردم ایران، به علّت اعدام عامل آشوبگری همچون علیمحمد باب، صدهزار مرتبه از قاتل حضرت علی (علیه السلام) پَستترند: «اهل ایران، سید عالم را شهید نمودند و شاعر نیستند صد هزاربار از مُرادی (قاتل امیرالمؤمنین) شَقیتر و ظالمترند...».[6]
ابراز توهینهایی از این دست به مردم ایران، از سوی کسانی که بهائیان آنان را نماد نوعدوستی معرفی میکنند، بسی تعجبآور است! چرا که اساساً مبلّغان بهائی در تبلیغات خود، فرقهی بهائیت را به دور از دُشنام و توهین معرفی و آیین بهائی را مُحبّ کُلّ، حتی دشمنان، معرفی میکنند: «... باید با کل حتّی دشمنان به نهایت روح و ریحان محّب و مهربان بود، در مقابل اذّیت و جفا، نهایت وَفا مَجری دارید و در موارد ظهور بغضا (کینه و دشمنی) به نهایت صفا معامله کنید سهم و سنان را سینهای مانند آئینه هدف نمائید و طعن و شتم و لعن را به کمال محبّت مقابله کنید».[7]
آری؛ ممانعت از دُشنام و توهین (حتی به دشمنان) در آیین بهائیت، تنها شعاری تبلیغاتی و عوامفریبانه بوده است. از اینرو رهبران بهائی که خود را در نوعدوستی از تمامی مکاتب الهی ممتاز میدانند، هیچگاه به این شعار خود عمل نکردهاند. بهائیان در حالی رهبران خود را منادی و شارع (حرمت دشنام حتی به دشمن) معرفی میکنند، که اساساً آنها بویی از اَدب و خوشزبانی نبردهاند.
پینوشت:
[1]. ر.ک: علیمحمد شیرازی، بیان فارسی، ص 193؛ احسن القصص، تفسیر سورهی یوسف، سورههای 102-96؛ عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، ص 273؛ اسدالله مازندرانی، ظهورالحق، ج 3، ص 255 و... .
[2]. مجله آهنگ بدیع، سال سوم، 1327، ش 2، ص 27.
[3]. حسینعلی نوری، ایقان، بیجا: بینا، بیتا، ص 196.
[4]. عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 151.
[5]. همان، ج 9، ص 87-86.
[6]. همان، ج 8، ص 170.
[7]. عباس افندی، مكاتيب، نسخهی الکترونیکی، ج 1، ص 19.
افزودن نظر جدید