اشتباهات فاحش ابن تیمیه در فهم تاریخ اسلام
فهم تاریخ اسلام کلیدی مهم تشخیص راه درست است. بسیاری از اشتباهات مسلمانان در جهان اسلام به دلیل عدم تحلیل صحیح تاریخ واقع شده است. ابن تیمیه نیز برای اشتباه تصحیح منهج سلفیگری خود به ناچار نظری واضح البطلان را برگزیده است. او مجبور است تا عمل غالب صحابه را به دلیل تعارضداشتن، کنار نهاده و نظریه اقلیت هفت نفره را ترجیح دهد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از وقایع مهم در تاریخ اسلام، واقعه صفین است. در این واقعه هر مسلمانی میتواند یکی از سه موضعگیری را داشته باشد.
موضع اول؛ پیروی از امیرالمومنین (علیه السلام) و دیگر کسانیکه به حکم ادله عموم مسلمین خلیفه برحق بوده و البته سعی داشتند، تا گروه و فئه باغیه را به راه راست برگرداند، که این گروه قبول نکردند.
موضع دوم؛ پیروی از گروهی که به هر دلیلی از تبعیت خلیفه زمان کنار کشیده و در مقابل او شمشیر کشیدند.
موضع سوم؛ گروهی که از هر دو گروه جدا شده و ترک قتال و عزلت در این فتنه را بر ورود در فتنه ترجیح دادند.
ابن تیمیه در این بین نظر سوم را قبول دارد. نویسنده محترم مقاله «نقد ابن تیمیه بر معارضان امام علی )علیه السلام) در صفین» میگوید: «طبق نظر ابن تیمیه، در جنگ صفین، گروهی به نفع امام علی (علیه السلام) جنگیدند و بیشتر بزرگان صحابه خود را کنار کشیدند. استدلال آنها برای ترک جنگ، نصوص فراوانی از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) بود که در آنها گفته شده، قتال در فتنه را باید ترک کرد. ترک کنندگان معتقد بودند، جنگ صفین قتال فتنه است. امام علی (علیه السلام) مستمسکی برای ورود به جنگ نداشت و طبق رأی خود جنگید و احیاناً کسانی را که نظر مساعدی برای جنگیدن نداشتند، مدح کرد. بر پایه روایت صحیح، پیامبر (صلّی الله علیه و آله) امام حسن (علیه السلام) را به سبب برقراری صلح بین دو گروه بزرگ از مسلمانان (یعنی اصحاب امام علی و اصحاب معاویه) تمجید کرد. از این روایت فهمیده میشود که ترک قتال در صفین، احسن بود.»[1]
ابن تیمیه در جایی بر این موضوع تصریح کرده و میگوید: «علما متفقاً بر صحابه کشته شده در صفین و جمل، یعنی کشتههای طرفین، مدح و ثنا فرستادهاند.»[2] این یعنی هر دو بر حق بودند و کسانیکه دست خود را به خون دیگران آلوده نکردند، راه درست را رفتند.
این درحالی است که به سادهترین شکل میتوان این نظر ابن تیمیه را مورد تردید قرار داد.
محققان[3] از تمامی صحابه، فقط نام چهار تن از صحابه معروف و سه تن از تابعین را آوردهاند، که در جنگ صفین شرکت نکردند که از این افراد نیز بیشترشان از عدم مداخله در این واجب ابراز ندامت کردهاند. ابن عبدالبر در اینباره میگوید: «تعداد تابعینی که شرکت نکردند، سه نفر بود، نه چهار نفر و از این جمع هفت نفره (چهار نفر صحابه و سه نفر تابعین)، ابن عمر و سعد بن مالک (سعد وقاص) و مسروق اظهار ندامت کردند.»[4]
در تفسیر آلوسی ذیل آیه شریفه «وَاِن طَائفتَان مِن المُؤمِنین اقتَتلوا فَاصلِحُوا بَینَهُما.[حجرات/9] اگر دو طایفه از اهل ایمان با هم به دشمنى برخیزند بین آنها صلح برقرار کنید.» به نقل از حاکم و بیهقی روایت صحیحهای را اینچنین نقل میکند. «هیچ چیز مرا آنگونه که این آیه (و ان طائفتان من المؤمنین ...) تحت تأثیر قرار داد، دگرگون نکرد، که چرا من با این گروه باغی که خداوند به من فرمان پیکار با آنها را داده، نجنگیدم. منظور وی معاویه و یارانش است که علیه علی (کرم الله تعالی وجهه) بغی و تعدی کردند.»[5]
اینکه چرا ابن تیمیه با این ادله روشن مخالفت میکند، جای بسی تعجب است. او که داعیه پیروی از سلف را دارد، تمامی صحابه و تابعین را کنار نهاده و فقط به عمل سه یا چهار نفر از ایشان استناد میکند.
پینوشت:
[1]. محمد اصغری نژاد، مقاله، نقد ابن تیمیه بر معارضان امام علی (علیه السلام) در صفین، سراج منیر، ش18، 1395
[2]. ابن تیمیه، الفتاوی الکبری، ج3، ص445-443، سعودی، انتشارات دانشگاه مدینه، 1430.
[3]. ابن عبدالبر این افراد را این گونه نام برده است. «سعد بن مالک، عبداللَّه بن عمر، محمد بن مسلمه و أسامة بن زید از صحابه؛ و ربیع بن خثیم، مسروق بن أجدع، أسود بن یزید و أبو عبد الرحمن سلمی از تابعین». او البته درباره سلمی نیز ابراز تردید کرده و نظر صحیح را مشارکت وی در جهاد به همراه امیرالمومنین (ع) میداند.این یعنی سلمی نیز اهل متارکه جهاد نبوده است. به نقل از یوسف ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج1، ص77، انتشارت نهضت مصر، قاهره، بیتا.
[4]. همان، ج1، ص77.
[5]. محمود آلوسی، روح المعانی، ج26، ص151، مصر، نشر قاهر، بیتا.
افزودن نظر جدید