چراغی را که ایزد بر فروزد هر آنکس پُف کند ریشش بسوزد
جایگاه پیامبر اسلام (ص) نه تنها در بین مسلمانان، بلکه در بین امتهای پیشین نیز دارای اهمیت والایی بوده که بر همگان مکشوف است. با این حال همیشه معاندانی هستند که چشم خود را بر حقایق میبندند و با نادیده گرفتن مقام رسول اکرم (ص) از عبارات زنندهای نسبت به ایشان استفاده میکنند که خوشبختانه تاثیری جز خفت و خواری برایشان ندارد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از واقعیاتی که امروزه با توجه به علوم روز نیز بیشتر برای مردم ملموس گشته اینکه اگر فردی دچار کمبود شخصیتی باشد و در خود احساس حقارت و پستی کند، نمیتواند به دیگران احترام بگذارد و از آنها به طریق شایسته نام ببرد و یا محاسن و خوبیهای ایشان را بیان نماید. از اینرو همواره سعی میکند، با چشمپوشی از حقایق، واقعیات را انکار نموده و بزرگی دیگران را مخفی بدارد.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همچون خورشید تابانی است که بزرگی و تابناکی آن سراسر عالم و بلکه عوالم دیگر را نیز از وجود ذی جود خود نورانی کرده و تنها موجودی است که خداوند آن را به معراج برده و تا جایی اوج گرفت که حتی ملائکه مقرب الهی را نیز امکان حضور در آن مکان نبود. پیامبر اسلام تا جایی به خداوند نزدیک شد که به حد فاصل قاب یک قوس کمان تشبیه شده است. «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ؛ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ.[نجم/8و9] سپس نزديك آمد و نزدیکتر شد، تا [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزدیکتر از آن شد.» و این مقام برای کسی حاصل نمیشود، مگر اینکه به بالاترین درجات و بزرگمنشی در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی رسیده باشد.
تعاریفی که خداوند در قرآن مجید از آخرین فرستاده خودش بیان فرموده نیز گویای این واقعیت است، که او گرچه از جنس بشر و آدمیزاد است، اما میتوان گفت به حق، او برترین و با شرافتترین مخلوق خداوند است، که خداوند او را الگوی سایرین قرار داده است. «كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَكونوا شُهَدآءِ عَلَي النّاسِ وَيَكونَ الرَّسولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً.[بقره/143] و بدينگونه شما مسلمانان را امّتی ميانه قرار داديم، تا الگوی مردم دنيا باشيد، همان طوریكه پيامبر برای شما الگو و سرمشق است.» حال در این میان اگر کسی بخواهد با علم ناقص و اندک خود، بر آن اشرف مخلوقات خورده بگیرد، در واقع آبروی نداشته خود را برده و جز این نیست که به قول شاعر:
چراغی را که ایزد بر فروزد هر آنکس پُف کند، ریشش بسوزد
مثال این بیت شعر و مصداق آن را میتوان در شخصیت محمد بن عبدالوهاب جستجو کرد، که با عبارات سخیف و بیارزش در پی پایین آوردن مقام و جایگاه والای رسول اکرم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ علامه محمد جواد مغنیه به نقل از سید محسن امین در کتاب «کشف الارتیاب» گفته است: «در خلاصه الکلام آمده: محمد بن عبدالوهاب همواره درباره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میگفت: او یک پستچی بود که آمد نامهاش را داد و رفت؛ به همینرو یکی از پیروان او میگفت: عصای من، بیش از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بهکار میآید؛ چرا که عصای من برای کشتن ماری به کار میآید، اما محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مرده، از بین رفته، سخنی نمیشنود که بخواهد نفعی به دیگران برساند.» [1]
واقعاً گفتار چنین سخنانی را فقط میتوان از یک انسان ناآگاه که هیچ شناختی از اسلام و قرآن ندارد، انتظار داشت؛ چگونه میشود خداوند اطاعت امر کسی را بر ما واجب کرده باشد، که هیچگونه ارزش و اعتباری نداشته باشد و ارزش یک عصا و چوب خشکیده از آن بیشتر باشد؟!
پینوشت:
[1]. علامه محمد جواد مغنیه، هذه هی الوهابیه، ص77، به نقل از کشف الارتیاب، ص127
افزودن نظر جدید