نقد و بررسی عقیدهای صوفیانه!
متصوفه معتقدند که برای هر فردی از انسانها، راهی برای رسیدن به خداوند وجود دارد و هرکس با هر عقیده و مذهبی میتواند به مقامات عالیهی بشری و حقیقت دست یابد و در این زمینه تفاوتی بین معتقدین به ادیان الهی و نحلههای خود ساخته، چون بودا و برهما و حتی آئینهای شیطانگرا نیست! صوفیان در مقام توجیه آموزههای خود عباراتی را دستاویز قرار میدهند که بطلان آن واضح و روشن است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در میان متصوفه، راه توجیه و مسامحه از مهمترین دلایل صوفیه برای برخی عقاید ایشان است. این عده از سستترین ادله برای اثبات و اجرای آموزههای خود یا برای فرار از قوانین و مقررات دینی و به خصوص شرعیات استفاده میکنند. با نگاهی به نوشتههای تاریخی صوفیه و تذکرههایی که خود ایشان در اوصاف و عملکرد صاحبنامان و بزرگانشان ثبت و ضبط کردهاند؛ نمونههای فراوانی از این توجیهات را میتوان مشاهده کرد.
شریعتگریزی یا به قول صوفیانه، استغنای از شریعت و رهایی از آداب خاص دینی در زمینهی احکام تکلیفی، با اتکا بر تفسیر به رأی آیات قرآن و نیز استمساک به عبارات شطحگونهای مانند: «پس از یقین عبودیت نیست، ربوبیت است و تلکیف نیست»[1] و توجیهات مشمئز کنندهی دیگر؛ و همچنین توجیه رفتارهای نامتعارف و غیر شرعی خاص صوفیانه مانند سماع، رقص، شطحگویی و... همه وهمه نمایش دهندهی روحیهی بیثباتی و توجیهگرا در تصوف و نمود این تمثیل اند که؛ الغرِيقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش.[2] ایشان در ادامهی همین رویه و در مقام توجیه آموزههایی چون اعتقاد به صلح کل، جملات و عباراتی را دستاویز خود قرار میدهند که بطلان آن برای هر اسلام شناس معتقدی واضح و روشن است. صوفیه معتقدند که برای هر فردی از انسانها، راهی برای رسیدن به خداوند وجود دارد و اشخاص با هر عقیده و مذهبی میتوانند به مقامات عالیهی بشری و حقیقت دست یابند و در این زمینه تفاوتی بین معتقدین به ادیان الهی و ابراهیمی و نحلههای خود ساخته، چون بودا و برهما و حتی آئینهای شیطانپرست و شیطانگرا نیست![3] ایشان با جعل احادیثی به نام پیامبربزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله) و با شایع کردن جملاتی چون «الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق»![4] علاوه بر اینکه دنبال راه فراری برای اباحهگری و راحتی در زمینهی ترک عقاید و احکام بودند؛ با بیاعتنایی به زندگی اجتماعی، عاقبت جامعهی مسلمین نیز برای ایشان بیاهمیت و بیارزش گردید.
عبدالحسین زرینکوب در این باره مینویسد: «این فرض که هر کس رابطهی مستقیم و شخصی با خداوند دارد و عقیده به اینکه به عدد نفوس خلق، به سوی خدا راه هست، به تائبان راسخ اجازه نمیداد که وقت خود را صرف نجات دیگران کنند»[5] گرچه امروزه این عقیدهی صوفیانه مانند بسیاری دیگر از اعتقادات قلبی ایشان به دلایل سیاسی و تشکیلاتی کمرنگ شده، اما به تصریح زرینکوب، این رفتار با عقیدهی اصلی ایشان در مورد ارتباط شخصی و مستقیم با خداوند سازگار نیست.[6]
دین اسلام، به عنوان کاملترین دین در همهی ابعاد اجتماعی و مسائل فردی، روحیهی انسانها را اجتماعی میداند و کمک به همنوع در هر زمینهای از جمله مسائل معنوی و الهی را یک وظیفه معرفی میکند تا جامعهی اسلامی به صورت یکدست و متحد به سمت اهداف عالیه و ارزشها و کمالات قدم برداشته و حرکت کنند. اما روش التقاطی صوفیانه و عقاید باطل ایشان خللی در راه و مسیر اسلام برای رسیدن به حقیقت و اهداف خلقت است.
پینوشت:
[1]. نورعلیشاه ثانی، رساله صالحیه، انتشارات حقیقت، ص411
[2]. غريق، به هر شاخهی خشکيدهای چنگ ميزند (تا خود را نجات دهد)
[3]. نورعلی تابنده: هیچ عرفانی کاذب نمیشود، هرچه هست مخلوق خداست!
[4]. راههای رسیدن به خدا به تعداد مخلوقات، متعدد است.
[5]. زرینکوب عبدالحسن، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، ترجمه کیوانی صص73-72
[6]. همان
افزودن نظر جدید