آیا سحر واقعیت دارد؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در این که آیا سحر واقعیت دارد یا جزو خرافات هست، بین علمای اسلام، بهخصوص علمای شیعه و سنّی اختلافنظر وجود دارد. برخی از علمای شیعه سحر را صرف خـرافات میدانند و به این آیه قرآن استدلال میکنند که «قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیهُمْ یخَیلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَی [سوره طه، آیه 66] گفت: شما اول بیفکنید، در این هنگام طنابها و عصاهایشان به خاطر سحر آنها چنان به نظر میرسید که حرکت میکنند!» یا آیه «قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْینَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ [سوره اعراف، آیه 116] گفت شما بیفکنید و چون افکندند دیدگان مردم را افسون کردند و آنان را به ترس انداختند و سحری بزرگ در میان آوردند.» اما از بین اهل سنت بعضیها قائل هستند به اینکه سحر واقـعی اسـت.[1]
شـیخ طوسی (رحمه الله) از بزرگان علمای شیعه، در کتاب خلاف میگوید: نزد بیشتر علما و ابـی حـنیفه و اصـحابش و مالک و شافعی، سحر حقیقت دارد و با جادو میتوان کسی را کشت یا مریض کرد یـا دسـتش را فلج نمود یا بین زن و مرد تفرقه انداخت و چهبسا اتفاق میافتد کـه فـردی در عـراق شخصی را در خراسان سحر کرده، او را میکشد.
در مقابل، ابوجعفر استرآبادی میگوید: سحر حقیقت نـدارد، بـلکه صرف تخیل و شعبده و چشمبندی است. افراد بزرگی مثل علامه حلّی (رحمه الله) در حـقیقت داشـتن سـحر تردید کرده و مواردی از سحر را، که در تاریخ ذکرشده، نقل کردهاند. [2]
مرحوم مجلسی میگوید: بیشتر علما بر این عقیدهاند که سحر از خرافات است. اما اینکه چـرا اثر میکند و هیچکس منکر اثر سحر نیست، در مقام توجیه اثر سحر گفتهاند: اگـر مـسحور بـداند که درباره او سحر کردهاند، توهّم مسحور شدن باعث میشود کـه اثـر سحر در او ظاهر شود؛ مثل تلقین به مریض. اما اگر اصلاً نداند که درباره او سحر کردهاند، در ایـن خصوص با آنکه هیچیک از علما منکر این نوع اثر نشدهاند، ولی هیچگونه توجیهی برای آن ندارند، مگر آنکه بـگوییم ایـن اعـمال براثر استخدام جن و شیاطین علیه شـخص مـسحور انجام میشود.
اما در خصوص دو نوع دیگر از سحر (کهانت و شعبده) ظاهراً در حقیقت داشـتن آن اتفاقنظر وجود دارد و کسی مدّعی خـرافات بـودن آن نشده اسـت. در خـصوص چشمزخم نیز مرحوم مجلسی به نـقل خـطابی حدیثی ذکر میکند که چشم در نفوس انسانی تأثیر دارد.
در بررسی این نـظرات میتوان گفت: آنان که میگویند سحر از خرافات است بـه مـاجرای حضرت موسی (علیه السلام) و سـاحران اسـتدلال میکنند که قرآن و احادیث در تفسیر این آیات میگویند که درواقع امـر، چـیزی ایجاد نشده بود، بلکه آنها بـا شگردهای خاصی چشمبندی کرده بودند، بهگونهای کـه مردم خیال میکردند که آن نخها و ریسمانها بهصورت مار واقـعی درآمـده است.
اما آنها که میگویند سـحر واقعیت دارد، بـه مـوارد تـجربی در جامعه استناد میکنند که مکرر دیدهشده است براثر سحر، محبتی از شخصی در دل دیگری ایجادشده یا زن و شـوهری صـمیمی براثر سحر از هم جدا گشتهاند و یـا چـیزهایی سـرقت شده و گمگشته پیـدا میشوند.
قرآن نیز در ماجرای هاروت و ماروت میفرماید: «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیاطِینُ عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ وَمَا کفَرَ سُلَیمَانُ وَلَکنَّ الشَّیاطِینَ کفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَلَا ینْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ [سوره بقره، آیه 102] و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید. لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر میآموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستادهشده بود [پیروی کردند] بااینکه آن دو [فرشته] هیچکس را تعلیم [سحر] نمیکردند مگر آنکه [قبلاً به او] میگفتند ما [وسیله] آزمایشی [برای شما] هستیم پس زنهار کافر نشوی و[لی] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایی میآموختند که بهوسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند هرچند بدون فرمان خدا نمیتوانستند بهوسیله آن به احدی زیان برسانند و [خلاصه] چیزی میآموختند که برایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمیرسانید و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهرهای ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدند اگر میدانستند.» خداوند در این آیـات اشاره میکند که آنان با سحر به یکدیگر ضرر میزدند و به این وسیله، زن و شوهر را از هم جدا میکردند. البته آنها که منکر واقعیت سحرند این قسم دوم را توجیه میکنند.[3]
در جمع این آیات میتوان حدیث امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ به زندیق مصری را ذکر کرد که آنجا که پای ایجاد موجودی یا عوض کردن صورت او در میان باشد سـاحر عـاجز است، اما آنجا که پای ضرر زدن به غیر یا امثال آن در کار باشد، دست ساحر باز است و توانایی چنین کارهایی را دارد. بـنابراین، در ماجرای حضرت موسی (علیه السـلام) چـون سخن از ایجاد موجوداتی مثل مار واقعی است، ساحران دست به حیله و خدعه زدند، اما در قصه هاروت و ماروت چون صرف ضرر زدن به غیر است دسـت آنها باز بود.
ولی هر دو دسـته، چـه آنها که سحر و جادو را امری واقعی میدانند و چه آنها که آن را گول زدن و حیله و خدعه و خرافات میدانند، همه متفقالقولاند که سحر تأثیر عجیبی در عالم خارج دارد و در ایـن زمـینه، به امور تجربی و خارجی استدلال میکنند و قائلاند که اینگونه اعمال در اعصار گذشته، بیشتر رواج داشته است و هر چه در زمان جلوتر میرویم از رواج آن کاسته میشود. امام امروزه برخی از فرقههای انحرافی برای مقاصد مختلف از جمله ساکت کردن مخالفین یا جذب افراد عامی، از سحر استفاده کرده و بدین وسیله قصد دارند خود را دارای قدرتهای خاصی نشان بدهند که دیگر گروهها قدرت مقابله با آنها را ندارند و در این میان اصلا به دنبال دلیل شرعی بر حرمت یا جواز بکارگیری این علوم نبوده و نیستند.
پینوشت:
[1]. کـلانتر سـید مـحمد، کتاب المکاسب للشیخ الاعظم الشیخ مرتضی انصاری، بیروت، منشورات مؤسسه النور للمطبوعات، 1410 ق، ج 3، ص 56
[2]. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 60، ص 32
[3]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1373، ج 1، ص 378
افزودن نظر جدید