پارادوکس صوفیه در شاهدبازی

  • 1395/10/20 - 23:06

برخی از صوفیه شاهدبازی را یکی از مهم‌ترین راه‌های رسیدن به معرفت و عشق الهی می‌دانند و برای آن قداست و اسراری خاص قائل شده‌اند تا جایی که غزالی در پیش زیبارویان سجده می‌کرد و برخی از صوفیه ازدواج نکرده و خود را مشغول زیبارویان کردند ولی بزرگانی از صوفیه همچون هجویری و قشیری هشدارهای تندی نسبت به شاهدبازی دادند و نظر در احداث را کفر و آفتی بزرگ برای صوفیه دانستند که موجب خواری صوفیه است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از صوفیه معتقدند که یکی از مهم‌ترین راه‌های رسیدن به کشف و شهود الهی برای نیل به معرفت و حقیقت، از راه عشق است که یکی از اقسام عشق، عشق انسانی است که روزبهان بقلی از اکابر صوفیه، عشق انسانی را منهاج عشق ربانی دانسته![1] و در پی همین اعتقاد، برخی از بزرگان صوفیه نگاه کردن به صورت‌های زیبارو و امرد را وسیله‌ای برای رسیدن به عشق الهی معرفی کرده‌اند و این شاهدبازی را مَجازی برای رسیدن به حقیقت دانسته‌اند و برای اثبات مدعای خود روایت: «إن الله جمیل و یحب الجمال[2] خدا زیباست و زیبایی را دوست می‌دارد.» را به‌عنوان شاهد خود آورده و معتقدند که چون یکی از مظاهر زیبایی، صورت زیبا است، ماهم به‌مانند خداوند زیبارویان را دوست داریم. حتی اگر بپذیریم که این روایت اختصاص به زیبایی انسانی دارد، باید گفت که آنچه از زیبایی انسان محبوب خداوند است زیبایی سیرت است، نه صورت.
در پی این تفکر کار صوفیه به‌جایی رسید که گفته‌شده: «احمد غزالی در پیش خوب‌رویان سجده می‌کرد و اوحدالدین کرمانی با خوب‌رویان سر و سری داشت و با غلبه وجد، در مجلس سماع سینه بر سینه آنان می‌نهاد و حکایت او با پسر خلیفه، مشهور است و فخرالدین عراقی به دنبال پسری زیبا چهره از عراق به هند رفت.»[3]
کسروی نیز درباره این انحراف جنسی صوفیه می‌نویسد: «گذشته از آنکه صوفیان زن نمی‌گرفتند، بیشترشان دچار زشت‌کاری‌ها می‌شده‌اند. این است بچه‌بازی یا به قول خودشان شاهدبازی که از زشت‌ترین گناهان است و در خانقاه‌ها رواج داشته و از آن زشت‌تر اینکه به این چنین ناپاکی رخت پوشانده و آن را با عشق خدایی به هم‌ گره زده‌اند و جمله‌ی المجاز قنطره الحقیقه را به زبان‌ها انداخته‌اند.»[4]
اما طرفداران شاهدبازی معتقدند که شاهدبازی دریایی از معرفت و شهود است که مخالفان شاهدبازی از درک آن عاجز و ناتوان هستند و دراین‌باره روزبهان بقلی شیرازی می‌گوید: «در این چیزها(شاهدبازی) برای اهل عرفان، اسراری است که جز برای اهل آن نمی‌توان فاش کرد.»[5] در حالی صوفیه به نظربازی و شاهدبازی خود رنگ الهی زده و ورای آن را معرفت و حقیقت پنداشته‌اند و آن را از اسرار خوانده‌اند که بزرگانی از صوفیه همچون هجویری تجویز نظر در احداث را کفر خوانده[6] و هشدارهای تند و جدی داده‌اند، که دراین‌باره سخن سفیان ثوری که: «با هر زنی یک دیو است و با هر امردی هجده دیو»[7] بسیار معروف است.
همچنین قشیری بزرگ‌ترین آفت تصوف را صحبت با اَحداث(جوانان) و مجالست با کم‌سالان دانسته و به اجماع پیران، نظر در شاهدان را مایه خواری و خذلان و دوری از خداوند شمرده و سالکان را از کوچک پنداشتن گناه نظربازی بر حذر داشته است.[8]
شاهدبازی در این مسئله نشان از وجود انحراف در برخی از بزرگان صوفیه دارد که سبب بدنامی همه صوفیه شده‌اند و این مسئله ریشه در سبک زندگی صوفیه دارد که سراسر افراط‌ و تفریط است، چنانچه ازدواج از جمله سنت‌های پاک نبوی است که صوفیه در آن دچار تفریط شده و برای ترک دنیا سنت رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) را کنار گذاشته و مجرد زیستن را اختیار نمودند و نتیجه این افراط‌ و تفریط، گرفتار شدن برخی از صوفیه در منجلاب گناه شاهدبازی و نظربازی است.
از دیگر علل دچار شدن صوفیه به این آفت این است که اقطاب و بزرگان صوفیه از صراط مستقیم قرآن و عترت دور شده‌اند حال‌آنکه خداوند متعال در قرآن کریم به‌صراحت امر به کنترل چشم و پاک‌دامنی در این راه فرموده و می‌فرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُم. [النور/30] به مردان باایمان بگو دیده فرونهند و پاک‌دامنی ورزند، که این برای آنان پاکیزه‌تر است، زیرا خدا به آنچه می‌کنند آگاه است.» با توجه به این آیه به این حقیقت می‌رسیم که ادعای صوفیه در نگاه کردن به مخلوقات زیبای خداوند و رسیدن به عشق الهی به‌وسیله نادیده گرفتن تمام قید و شرط‌های شریعت اسلامی، خلاف فرموده خداوند متعال در قرآن کریم از غض بصر و پاک‌دامنی است.

پی‌نوشت:

[1]. غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، نشر زوار، تهران، 1389، ص ۴۵
[2]. مجلسی محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، اسلامیه، تهران، ج ‏ 62 ، ص 125
[3]. همدانی(عراقی)، ابراهیم بن بزرگمهر، کلیات عراقی، مصحح سعید نفیسی، نشر سنایی، تهران، 1363، ص 49 و 50
[4]. کسروی، احمد، صوفیگری، نشر فرخی، تهران، 1342، ص ۲۲و ۲۳
[5]. بقلی شیرازی، روزبهان، عبهرالعاشقین، محقق هانری کربن، نشر منوچهر، تهران، 1366، ص 9
[6]. هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، چاپ افست، تهران، ۱۳۷۱ ش، ج۱، ص۵۴۲
[7]. عطار، محمد بن ابراهیم، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۰ ش، ج۱، ص ۲۲۵ و ۲۲۶
[8]. قشیری، عبدالکریم بن هوازن، ترجمه رسالة قشیریه، مترجم بدیع الزمان فروزانفر، انتشارات نشر و ترجمه، تهران، ۱۳۴۵ ش، ج۱، ص ۷۴۱ و۷۴۲

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.