تمجید از ایرانیان در روایات مورد قبول وهّابیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ موضوع مهدویت و اعتقاد به آمدن شخصی که در نهایت اوضاع آشفته جهان را سر و سامان خواهد داد، مورد پذیرش همه ادیان آسمانی و حتی غیر آن نیز بوده و هست. البته هر کدام ممکن است آن را به گونهای قبول داشته باشند، که با دیگری متفاوت باشد، اما نقطه اشتراک آنها ظهور منجی میباشد. اما در این میان فرقه ضاله وهابیت با ایجاد شبهاتی سعی نموده با این اعتقاد جمعی اکثر مردم دیندار و بعضاً غیر دیندار مقابله نموده و موضوع مهدویت را بدون سند جلوه دهد. از اینرو ناصر قفاری پا را از این نیز فراتر نهاده و پیدایش عقیده مهدویت را زاییده دین مجوس دانسته و گفته است: «از آنجا که بیشتر شیعیان، فارس هستند و دین مجوس از ادیان فارسیزبان بوده و ریشهی شیعیان دوازدهامامی به مجوس برمیگردد، از اینرو حقیقت مهدویت و غیبت نیز به مجوس برمیگردد، چرا که آنان بر این عقیده بودهاند که شخصی از فرزندان بشتاسف بن بهراسف که او را «ابشاوثن» مینامیدهاند، در قلعهای بزرگ از خراسان و چین زندگی میکند.»[1]
در پاسخ میگوییم: پس از پذیرش اسلام توسط ایرانیان، آنان این دین مبین را چنان به گرمی پذیرفته و نشانههای دینداری از خود بروز دادند که هرگونه اتهام بهوجود ریشههای مجوس و زرتشت به ایرانیان به قیمت زیر سؤال بردن بسیاری از روایات مورد قبول وهابیت خواهد بود، چرا که بهعنوان نمونه مسلم نیشابوری در صحیحترین کتاب پس از قرآن از دیدگاه وهابیت روایت کرده: «ابوهریره گوید: نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم که سوره جمعه نازل شد، تا اینکه به آیه «گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشدهاند» سه مرتبه از حضرت پرسیدم: ای رسول خدا! اینان چه کسانی هستند و حضرت پاسخ نمیداد، تا اینکه وقتی سلمان فارسی میان ما بود، در حالیکه دست بر شانهی او گذارد، فرمود: اگر ایمان در ستاره ثریا هم باشد، هر آینه مردانی از اینان (هموطنان سلمان) به آن دست خواهند یافت.»[2]
و یا در کتاب مسلم نیشابوری که آن را نیز از صحیحترین کتابهای خود میپندارند، روایت کردهاند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر دین به ستاره ثریا رسد، هر آینه مردی از سرزمین پارس ـ یا فرزندان فارس ـ به آن دست خواهند یافت.»[3]
حال، با وجود چنین روایاتی در مهمترین و معتبرترین کتابهای مورد قبول وهّابیت، آیا سزاوار است آنان چنین نسبتهای ناروایی به ایرانیان دهند؟!
پینوشت:
[1]. «و ارجّح فی هذه المسألة أنّ عقیدة الإثنی عشریّة فی المهدیّة و الغیبة ترجع إلی أصول مجوسیّة فالشّیعة أکثرهم من الفرس، والفرس من أدیانهم المجوسیّة، و المجوس تدّعی أنّ لهم منتظرا حیّا باقیا من ولد بشاسف بن بهراسف یقال له: أبشاوثن، و أنّه فی حصن عظیم من خراسان والصّین.» اصول مذهب الشیعة الإمامیة، ناصر بن عبدالله القفاری، دار الرضا، الجیزة، ج 2، ص 1024.
[2]. «عن أبی هریرة قال کنّا جلوسا عند النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فأنزلت علیه سورة الجمعة «و آخرین منهم امّا یلحقوا بهم» [جمعه/3] قال: قلت من هم یا رسول الله؟ فلم یراجعه حتّی سأل ثلاثا و فینا سلمان الفارسیّ وضع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یده علی سلمان ثمّ قال: لو کان الإیمان عند الثریّا لناله رجال أو رجل من هؤلاء.» صحیح البخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 4، ص 1858.
[3]. «عن أبی هریرة قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لو کان الدّین عند الثّریّا لذهب به رجل من فارس أو قال من أبناء فارس حتّی یتناوله.» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 4، ص 1972.
افزودن نظر جدید