تواتر احادیث مهدویت از دیدگاه وهّابیت

  • 1395/09/23 - 17:09
بسیاری از علما و بزرگان مورد قبول وهابیت به «تواتر احادیث مهدویت» تصریح نموده‌اند. به عنوان نمونه: ابوالقاسم علی بن حسن بن عساکر در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» نقل می‌کند: «احادیثی که درباره خروج مهدی روایت شده، صحیح‌ترین اسناد را داراست و در آنها بیان شده که مهدی از عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است.»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از علما و بزرگان مورد قبول وهابیت به «تواتر احادیث مهدویت» تصریح نموده‌اند، که در این مقاله، مختصراً به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
الف) محمد بن احمد بن سالم سفارینی حنبلی، ماهر در حدیث و تاریخ، بر تواتر معنوی روایات مهدویت تصریح کرده و منکران حضرت مهدی را کافر دانسته است: «خروج مهدی یکی از نخستین علائم قیامت و مضمون روایات در این‌باره «متواتر» است؛ با این محتوا که لازم است امامی ظهور کند، که به گفتار و کردار او اقتدا شود. او پایان‌بخش امامت است و هیچ امامی پس از او نخواهد آمد؛ همان‌گونه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خاتم نبوت و رسالت بود و هیچ نبی و رسولی پس از او نبود. روایات بسیاری در نسب او ـ که از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است ـ وارد شده و او را از نسل فاطمه زهرا دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در برخی روایات از نسل عباس دانسته، ولی روایات دسته اول صحیح‌ترند. برخی از حفّاظ و بزرگان گفته‌اند: این‌که مهدی از نسل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، به‌صورت متواتر نقل شده، پس جایز نیست که ما از آن عدول و به دیگر اقوال رجوع کنیم. درباره مهدی دیدگاه‌‌های متعددی هست از جمله آن‌که برخی گفته‌اند: «مهدی (علیه السّلام) همان عیسی (علیه السّلام) است»؛ امّا نظر درست که پیروان حق قبول دارند، آن است که مهدی غیر از عیسی (علیه السّلام) است و پیش از نزول او خروج می‌کند و روایات در این‌باره بسیار زیاد و در حد «تواتر معنوی» است. امام و حافظ ابن اسکاف با سند مقبول از جابر بن عبدالله از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده: هر که (خروج) دجّال و (خروج) مهدی (علیه السّلام) را انکار کند، کافر است. ایمان به خروج مهدی واجب است و اهل علم از شیعه و سنّی بر همین اعتقادند، با این تفاوت که شیعیان گمان می‌کنند، مهدی همان محمد بن الحسن العسکری (علیهما السّلام) است.»[1]

ب) محمد بن علی شوکانی و تواتر احادیث مهدویت؛
محمد بن جعفر کتانی در کتاب خود چنین می‌گوید: «روایات در خروج مهدی فراوان و متواتر معنویست؛ به همین‌رو، همان‌گونه که نزد اهل علم ثابت شده و از عقاید اهل‌سنت و جماعت می‌باشد، ایمان به خروج او واجب است؛ چنان‌که قاضی علامه محمد بن علی شوکانی یمنی رساله‌‌ای دارد، با عنوان «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدّجّال و المسیح» که در آن گفته: پنجاه حدیث اعم از صحیح، حسن و ضعیفی که ضعف آن قابل جبران است، به‌دست آمده مبنی بر تواتر روایات مهدویت؛ در حالی‎که با کمتر از این تعداد حدیث نیز می‌توان در علم اصول ادّعای تواتر کرد. روایات مرفوعه (روایتی که صحابی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند و بر اساس رجال اهل سنت کاملا معتبر است) که در آن‌ها تصریح به نام مهدی شده فراوان است؛ زیرا محال است که آن‌ها در چنین مسأله‌ای اجتهاد کرده باشند.»[2]

ج) محمد بن جعفر کتانی و تواتر احادیث مهدویت؛
محمد بن جعفر کتانی در کتاب «نظم المتناثر» در رد کلام ابن‌خلدون می‌نویسد: «ابن‌خلدون در مقدمه خود، درباره طرق روایات خروج مهدی تحقیق کرده، ولی هیچ روایتی را بدون اشکال نگذارده و سعی بر رد تک‌تک آن‌ها نموده؛ ولی علما در رد ابن‌خلدون گفته‌اند: روایات وارده در این‌باره با اختلافاتی که دارد، بسیار زیاد است و به حد تواتر می‌رسد. این روایات را احمد بن حنبل، ترمذی، ابوداود، ابن‌‌ماجه، حاکم، طبرانی، ابویعلی، بزّار و دیگران در کتاب‌های سنن، معاجم و مسانید آورده و آن‌ها را به گروهی از صحابه نسبت داده‌اند؛ بنابراین انکار آن‌ها شایسته نیست و با توجه به شواهدی که هست، یکدیگر را تقویت می‌کنند. برخی از احادیث مهدویت، «صحیح»؛ برخی «حسن» و برخی «ضعیف» هستند. موضوع مهدویت که همیشه میان مسلمانان مشهور بوده آن است که حتماً در آخرالزمان مردی از اهل بیت (علیهم السّلام) که نام او «مهدی» است ظهور کرده، دین را تقویت، عدالت را آشکار، مسلمانان او را همراهی و بر تمام ممالک اسلامی حکومت خواهد کرد.»[3]

د) ابن عساکر و تصریح به صحت اسناد روایات خروج مهدی؛
ابوالقاسم علی بن حسن بن عساکر شافعی در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» نقل می‌کند: «احادیثی که درباره خروج مهدی روایت شده، صحیح‌ترین اسناد را داراست و در آن‌ها بیان شده که مهدی از عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است.»[4]

پی‌نوشت:

[1]. «ومنها : أی من أشراط الساعه التی وردت بها الأخبار وتواترت فی مضمونها الآثار أی من العلامات العظمى وهی أولها أن یظهر «الإمام» المقتدى بأقواله وأفعاله «الخاتم» للأئمه فلا إمام بعده کما أن النبی صلی الله علیه وسلم هو الخاتم للنبوه والرساله فلا نبی ولا رسول بعده…. وأما نسبه فإنه من أهل بیت رسول الله صلى الله علیه وسلم. ثم إن الروایات الکثیره والأخبار الغزیره ناطقه أنه من ولد فاطمه البتول ابنه النبی الرسول صلى الله علیه وسلم ورضی عنها وعن أولادها الطاهرین، وجاء فی بعض الأحادیث أنه من ولد العباس والأول أصح…قال بعض حفاظ الأمه وأعیان الأئمه أن کون المهدی من ذریته صلى الله علیه وسلم مما تواتر عنه ذلک فلا یسوغ العدول ولا الالتفات إلى غیره…. قد کثرت الأقوال فی المهدی حتى قیل لا مهدی إلا عیسى، والصواب الذی علیه أهل الحق أن المهدی غیر عیسى وأنه یخرج قبل نزول عیسى علیه السلام، وقد کثرت بخروجه الروایات حتى بلغت حد التواتر المعنوی وشاع ذلک بین علماء السنه حتى عد من معتقداتهم. وقد روى الإمام الحافظ ابن الإسکاف بسند مرضی إلى جابر بن عبد الله رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم «من کذب بالدجال فقد کفر ومن کذب بالمهدی فقد کفر»… فالإیمان بخروج المهدی واجب کما هو مقرر عند أهل العلم ومدون فی عقائد أهل السنه والجماعه وکذا عند أهل الشیعه أیضا لکنهم زعموا أنه محمد بن الحسن العسکری کما تقدم.» لوامع الأنوار الهیة و سواطع الأسرار الأثریة، محمد بن أحمد بن سالم السفارینی، المکتب الإسلامی، ج 2، ص 70.
[2]. «وللقاضی العلامه محمد بن علی الشوکانی الیمنی رحمه الله رساله سماها التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر والدجال والمسیح قال فیها والأحادیث الوارده فی المهدی التی أمکن الوقوف علیها منها خمسون حدیثا فی الصحیح والحسن والضعیف المنجبر وهی متواتره بلا شک ولا شبهه بل یصدق وصف التواتر على ما دونها على جمیع الاصطلاحات المحرره فی الأصول وأما الآثار عن الصحابه المصرحه بالمهدی فهی کثیره أیضا لها حکم الرفع إذ لا مجال للاجتهاد فی مثل ذلک.» نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ابو عبدالله محمد بن جعفر الکتانی، دار الکتب السلفیة، مصر، ج 1، ص 227.
[3]. «وتتبع ابن خلدون فی مقدمته طرق أحادیث خروجه مستوعبا لها على حسب وسعه فلم تسلم له من عله لکن ردوا علیه بأن الأحادیث الوارده فیه على اختلاف روایاتها کثیره جدا تبلغ حد التواتر وهی عند أحمد والترمذی وأبی داود وابن ماجه والحاکم والطبرانی وأبی یعلى الموصلی والبزار وغیرهم من دواوین الإسلام من السنن والمعاجم والمسانید وأسندوها إلى جماعه من الصحابه.فإنکارها مع ذلک مما لا ینبغی والأحادیث یشد بعضها بعضا ویتقوى أمرها بالشواهد والمتابعات وأحادیث المهدی بعضها صحیح وبعضها حسن وبعضها ضعیف وأمره مشهور بین الکافه من أهل الإسلام على ممر الأعصار وأنه لا بد فی آخر الزمان من ظهور رجل من أهل البیت النبوی یؤید الدین ویظهر العدل ویتبعه المسلمون ویستولی على الممالک الإسلامیه ویسمى بالمهدی.» نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ابو عبدالله محمد بن جعفر الکتانی، دار الکتب السلفیة، مصر، ج 1، ص 227.
[4]. «و الأحادیث فی التّنصیص علی خروج المهدیّ أصحّ إسنادا و فیها بیان کونه من عترة النّبیّ (صلی الله علیه  وآله و سلم).» تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دارالفکر، بیروت، ج 47، ص 518.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.