توسل صحیح و باطل
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آیات قرآن استفاده میشود، که دو نوع توسل وجود دارد: 1. توسلی که به شرک منتهی میشود؛ 2. توسلی که در جهت توحید است.
یعنی توسل مثل خیلی از چیزهای دیگر میتواند صحیح داشته باشد، میتواند باطل باشد؛ مانند: اطاعت صحیح و اطاعت باطل؛ استغاثه صحیح و استغاثه باطل؛ شفاعت صحیح و شفاعت باطل؛ ولایت صحیح و ولایت باطل و ...
توسل اگر با وسیلهی متعارف و معمول که خداوند متعال به آن وسیله، قدرت این کار را داده است، صورت پذیرد، صحیح؛ ولی توسل اگر بدون اجازهی خدا و بهدور از عقل و شرع باشد، باطل است، مثل توسل به بت و طاغوت.
قرآن، توسل صحیح را وسیلهای میداند که برای خدا و در جهت خدا باشد و انسان را به رحمت و خوف از عذاب خدا برساند، اما اگر وسیلهای باشد، که انسان را به بت، طاغوت و شیطان، که غیر خداست، برساند و بهجای رحمت و خوف الهی به غیر خدا امیدوار کند، شرک است.
قرآن کریم توسل صحیح و باطل را بیان فرموده است:
1. «قُلِ ادْعُوا الَّذينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْويلاً_ أُولئِكَ الَّذينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ.[اسراء/56-57] ای رسول ما! به مشرکان بگو، بخوانید کسانی را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید! آنها نه میتوانند مشکلی را از شما حل کنند و نه آن را تغییر دهند. زیرا کسانی را که آنان میخوانند، (یعنی واسطهها) خودشان وسیلهای (برای تقرب) به پروردگارشان میجویند و کدامیک نزدیکتر است و به رحمت او امیدوار است و از عذاب او میترسد.»[1]
بیشک توسل به پیامبر اکرم و اولیای الهی از نوع درست توسل است، یعنی در جهت خدا و رحمت و امید فضل الهی است، نه طاغوت و شیطان.
2. هرجا در آیات قرآن، (من دونه) یا (مع الله) یا (اندادا لله) آمده است مقصود جهت و هدف غیر الهی است، که شیطان و طاغوت میباشد. چنانکه در ولایت،اطاعت، شفاعت و استغاثه نیز چنین است. از اینرو ولایت طاغوت، اطاعت از طاغوت و شفاعت از طاغوت که جهت غیر خدایی دارد و بیاذن الهی است، شرک است.
3. تمام اهداف پیامبران در این سخن جمع شده است، که (اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت) خدا را عبادت کنید و از طاغوت بپرهیزید. مواردی که ذکر شد، اگر برای خدا باشد، عبادت خدا و توحید است و اگر برای طاغوت باشد، شرک است.
از نگاه یک انسان موحد اعمال صالح، عقاید صحیح، توبه، شفاعت و توسل در جهت خدا و برای خدا است. اما اعمال باطل، عقاید غیر صحیح، شفاعت غیر ماذون من عند الله، توسل به اسباب غیر ماذون عند الله، نظیر: شیطان، طاغوت، بت و هر موجودی که بیاذن الهی مظهر قدرت، حاکمیت و ولایت قرار میگیرد، شرک است. اما هیچ مسلمانی اعتقاد به حاکمیت، ولایت پیامبر اکرم و اولیای الهی را شرک نمیداند؛ زیرا این نوع حاکمیتها، ولایتها و مقامات از جانب خدا عنایت شده است. همچنین وسیله قرار دادن آن حضرت به سبب عنایت الهی و بری تقرب به خداست.
اشتباه فرقه وهابیت در این است که واسطهها را بهخوبی تبیین نکرده است و بین قدرت حقیقی (خدا) و قدرت مجازی (واسطهها) خلط کردهاند. آشکار است که قدرت ذاتی با قدرت مجازی تفاوت دارد، اگر نسبت دادن شفای مرض، قدرت غیبی به نیازها و غیر آن به پیامبر اکرم، بهصورت غیر مستقل باشد، شرک نیست. شرک در صورتی صدق میکند که به غیر خدا، شأن خدایی یعنی قدرت و علم حقیقی که منحصر خداست، به غیر خدا نسبت داده شود. بنابراین ملاک توسل، شفاعت و ولایت غیر صحیح عبارت است از دو چیز:
1. بدون اذن الهی به کسی متوسل شود و یا او را شفیع قرار دهد.[2]
2. موجودی را در عرض خدا قرار دادن و برای او شأن خدایی قائل شدن.
اما در توسل صحیح هر دو منتفی است؛ زیرا هم اذن الهی وجود دارد و هم انبیاء و امامان در عرض خدا نیستند، تا شأن خدایی به آنان داده شود، بلکه هر چه دارند، از جانب خدا اعطا شده است. از اینرو ملاک مشروعیت و عدم مشروعیت توسل، زنده و مرده بودن نیست؛ زیرا در هیچ آیه و روایتی این ملاک بیان نشده است، اگر ملاک شرک در توسل این باشد، که شخص مرده و یا شبیه آن (نظیر کسیکه غایب است) باشد، لازمهاش آن است، که اگر به یک فرد زنده مانند طبیب، نگاه استقلالی باشد، شرک نباشد، در صورتی که چنین نیست.
پینوشت:
[1]. برای توضیح بیشتر این آیه روی متن روبهرو کلیک کنید. موضوع دهم: توسل به اولیا الله.
[2]. مشروعیت توسل به زنده و مرده در صحیح بخاری
افزودن نظر جدید