شیخ احمد سرهندی عالم بزرگ دیوبندیه

  • 1395/09/04 - 12:03
شیخ احمد سرهندی از علمای بزرگ دیوبندیه در اوایل قرن یازدهم هجری است، وی در بین اهل سنت هندوستان که با نام دیوبندیه معروف هستند، جایگاه بالایی دارد و از او با عنوان «مجدد الف ثانی» و «امام ربانی» یاد می‌کنند. وی کتابی بر علیه شیعه به نام «رساله فی رد الروافض» نگاشته است، که از مسائل علمی و ادبی خالی است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شیخ بدرالدین احمد فاروقی سرهندی (971 قمری- 1034 قمری) فرزند شیخ عبدالاحد، معروف به مجدد الف ثانی، عارف و متکلم مشهور هند در سده 11 قمری و موسس طریقه مجددیه یا احمدیه در سلسله نقشبندی است.
یکی از القاب معروف شیخ احمد سرهندی، لقب «مجدد الف ثانی» است. این نام‌گذاری بر اساس یک اعتقاد در بین مسلمین اهل سنت هندوستان است، زیرا برخی از مسلمانان سنی هندوستان بر این باورند که در هر صد سال، خداوند کسی را برای اصلاح و احیاء دین مامور می‌کند. استناد آن‌ها به حدیث: «إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا.[1] خداوند در ابتدای هر صد سال، کسی را برای امت اسلام می‌فرستد، که دین الهی را تجدید کند» است. برخی از مسلمانان هند افزون بر این اعتقاد، باور دارند که فردی نیز در پایان هر هزار سال خواهد آمد، که رتبه و مقامی بس بلند دارد و او شخصی است، هم‌نام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که عالم را از جور و ظلم پاک و از عدل و داد پر خواهد کرد؛ آن فرد در هزاره دوم کسی نیست، جز شیخ احمد سرهندی، که از نظر وسعت دانش در فقه، کلام و عرفان در ابتدای قرن یازدهم سرآمد است و بدعت‌ها را ریشه‌کن می‌کند.[2]
آن‌گونه که از سخنان شیخ احمد در مکتوباتش استفاده می‌شود، خودش نیز این لقب را قبول دارد و خود را مجدد هزاره دوم می‌داند، هر چند به این توصیف تصریح نمی‌کند.[3]شیخ احمد با این‌گونه اظهار نظرها و تصورات ساختگی، عقیده به مجدد الف ثانی را ضروری قلمداد می‌کند و حتی در نامه‌ای که به فرزندش شیخ محمد صادق نوشته است، مقام مجدد هزاره را، هم‌طراز پیامبران اولوالعزم می‌داند.[4] وی در نزد اهل سنت طریقه نقشبندیه از جایگاه بالایی برخوردار است و از وی با عنوان امام ربانی و مجدد الف ثانی یاد می‌کنند. وی با شیعه بسیار دشمنی می‌کند و کتابی به نام «رساله فی رد روافض» نگاشته است که هنوز این رساله مورد استناد اهل سنت دیوبند است، این در حالی است که کتاب وی دربردارنده یک‌سری فحش و ناسزاست و وی نتوانسته است، پاسخ مولانا محمد رستمداری، که از علمای شیعه است، را بدهد.[5]

پی‌نوشت:

[1]. ابوداود سجستاني، سليمان بن اشعث (م 275)، سنن أبي داود، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، المكتبة العصرية، بيروت، بي تا، ج4، ص109، ح4291.
[2]. دائرالمعارف بزرگ اسلامی،فتح الله مجتبایی، مدخل احمد سرهندی، ناشر: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص48.
[3]. احمد سرهندی، دفتر سوم، مکتوب شماره 96، نسخه دیجیتال.
[4]. احمد سرهندی، مکتوب شماره 234، به نقل از دائرالمعارف بزرگ اسلامی،فتح الله مجتبایی، مدخل احمد سرهندی، ناشر: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص51.
[5]. «علت نوشتن کتاب «رساله در رد روافض» به این صورت بود: عبدالله خان ازبک، یکی از حکمای هندوستان بود، که شهر مشهد مقدس را تصرف کرد و سربازان او به جان و مال مردم تعدی کرده و مردم را  قتل و غارت می‌کردند، در این هنگام علمای مشهد نامه‌ای به عبدالله خان ازبک نوشتند، که سربازانش را از این کار نهی کند، زیرا ما مسلمان هستیم و با مسلمان نباید این‌گونه رفتار کرد. عبدالله خان وقتی این نامه را دریافت کرد، برای مشروعیت بخشی به جنایاتش از علمای ماورالنهر خواست، تا پاسخی به این نامه بدهند. علمای دیوبندیه نیز مشهد را دارالحرب و شیعیان را کافر معرفی کردند؛ بنابراین کشتن شیعیان جهاد محسوب می‎شد. وقتی نامه علمای هندوستان به مشهد رسید، مولانا محمد رستمداری از علمای شیعه، نامه‌ای در پاسخ علمای هندوستان نوشت و با استدلال به روایات و احادیث صحیح اهل سنت، آن‌ها را محکوم کرد. وقتی این نامه عالم شیعی به علمای اهل سنت هندوستان رسید، خود را از پاسخ عاجز دیدند، از این‌رو متوسل به خشونت شده و گفتند این‌گونه سخنان پاسخ ندارد و باید این نامه آتش زده شود و نامه را نیز آتش زدند. اما نسخه‌هایی از این نامه بین شیعیان هند دست به دست می‌شد و شیعیان با مباهات و افتخار از آن یاد می‌کردند. احمد سرهندی وقتی این نامه را مشاهده کرد و دید که تاکنون به این نامه پاسخی داده نشده است، بر خود لازم دید که بر علیه این نامه کتابی تالیف کند، و چنین شد که در سن 27 سالگی کتاب «رساله فی رد الروافض» را نوشت. این کتاب سرتاسر فحش و ناسزا است  و از مسائل علمی خالی است.» دائرالمعارف بزرگ اسلامی،فتح الله مجتبایی، مدخل احمد سرهندی، ناشر: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص 50

نویسنده: مجتبی محیطی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.