نکوهش یزید توسط پیامبر در منابع اهل سنت

  • 1395/08/16 - 18:14
معاویه در راستای تحکیم پایه‌های حکومتش سعی نمود که سلسله اموی را به‌صورت موروثی در آورد تا خلافت را به پادشاهی تبدیل کند، لذا فرزندش را ولیعهد خود کرد که در بی‌دینی شهره بود و هم با این حرکت توانست با استمرار این تفکر به‌صورت خودکار با دین اسلام به مبارزه برخیزد، لذا از آغاز به خلافت رسیدن غاصبانه خود به آن می‌اندیشید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اقدامات معاویه در راستای تحکیم و تثبیت پایه‌های حکومتش این بود که سلسله اموی را به‌صورت موروثی برنامه‌ریزی کند، تا با این روش هم فرزندش را ولی‌عهد خود کند و هم بتواند با استمرار این تفکر، به‌صورت خودکار با دین اسلام به مبارزه برخیزد، لذا از آغاز به خلافت رسیدن غاصبانه خود به آن می‌اندیشید و این تفکر او ناشی از وصیت ابوسفیان بود؛ او در اوایل خلافت عثمان به خاندان بنی‌امیه، سفارش کرد که خلافت را در بین خود مانند گوی بچرخانید و موروثی کنید، حتی با سپردن آن به دست کودکان بنی‌امیه؛ هر چند که معاویه، به‌خوبی می‌دانست که این کار با مشکلات فراوانی مواجه خواهد شد، از جمله شخصیت منفی و لاابالی فرزندش یزید که در فسق و فجور، شهره عام و خاص بود و از طرف دیگر صحابه و یاران پیامبر هنوز زنده بودند و روش و منش آن حضرت را به یاد داشتند و به سادگی پذیرای چنین شخص بی‌دینی به‌عنوان خلیفه مسلمانان نبودند. لذا چاره‌ای ندید، جز این‌که سکوت کند و انتظار بکشد تا موانعی مانند امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) و هم‌چنین قرارداد صلح با امام حسن (علیه السلام) و... برطرف شود، که این موانع هم در مدت کوتاهی برطرف شد.
لذا وقتی شرایط لازم در سال‌های آخر عمر معاویه فراهم شد، او توانست با ارعاب، تهدید، قتل، و تطمیع، جامعه اسلامی را وادار به پذیرش خلافت فرزندش یزید کند، و این در حالی بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در پیش‌گویی‌های خود و حوادث آینده، این خاندان را لعن و نفرین نمود و با صراحت نام افراد ملعون از این شجره خبیثه ملعونه را یاد می‌کند.
ما در این نوشتار از منابع اهل سنت، گفتار پیامبر را در مورد نکوهش یزید و افراد این خاندان را جهت یادآوری متذکر می‌شویم، تا کسانی‌که از این خاندان از روی جهل و نادانی، حمایت می‌کنند، به تعمق و تفکر دعوت کنیم، تا حقیقت برایشان روشن گردد.
در کتاب صواعق المحرقه روایتی وارد شده از ابودرداء، صحابی پیامبر، که نقل می‌کند: از پیامبر اکرم شنیدم که می‌گفت: نخستین کسی‌که سنت مرا تغییر می‌دهد، مردی از بنی‌امیه به نام یزید است.[1] و یا در روایت دیگری از پیامبر وارد شده است که حضرت فرمودند: حکومت امت من، هم‌چنان بر عدالت استوار است، تا این‌که مردی از بنی‌امیه به نام یزید در آن رخنه ایجاد می‌کند.[2]
البته شایان ذکر است که این دو روایت از نظر شیعه مورد اشکال و خدشه است، چرا که سنت پیامبر قبل از یزید، هم مخدوش شده بود و هم در آن رخنه ایجاد گردید، و خلفای غاصب در جریان سقیفه، بعد از رحلت پیامبر کم نگذاشتند و کردند آن چه را که نباید می‌کردند. منتها اینان در خلافت خود، حداقل تظاهر به دین‌داری می‌کردند، اما با روی کار آمدن یزید، به این قضیه مهم جامه عمل پوشانده نشد.
و یا در این روایت که وقتی پیامبر دید که ابوسفیان بر چهارپا سوار است و فرزندش یزید در جلوی آن و معاویه از پشت سر حرکت می‌کند، حضرت از دیدن آنان چنین فرمود: خدا لعنت کند، هر سه نفر را،[3] یعنی پیش‌رو، راننده، و سوار آن را؛  پس می‌بینیم در این روایت که پیامبر مستقیماً این خاندان را مورد نکوهش و لعن قرار داده است.
در روایت دیگری، از روی کار آمدن شخصیت پلیدی مانند یزید بن معاویه سخن به‌میان آمده، حضرت فرمودند که: به خدا پناه برید از حوادث آغاز دهه - شش- یا هفتم هجری و از فرمان‌روایی و حکومت کودکان.[4]
ذیل این روایت علمای اهل سنت، مانند عسقلانی تصریح کرده‌اند که منظور پیامبر از این جمله، یزید و حکومت او بوده است.[5]
بنابراین از روایات ذکر شده مشخص می‌شود که از طرف پیامبر اکرم، نسبت به نکوهش یزید و خاندان بنی‌امیه به‌وفور در کتب اهل سنت روایت آمده است، و کسانی‌که بیهوده از یزید و اعمال ننگین او حمایت می‌کنند، می‌توانند با مشاهده‌ی این روایات و شواهد آن، متوجه اشتباه خود شوند.

پی‌نوشت:

[1]. الصواعق المحرقه، هیثمی، شرکه الطباعه الفنیه، قاهره، مصر، تحقیق عبدالوهاب عبدالطیف، ص221.
[2]. البدایه و النهایه، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1407ق)، ج8 ص234.
تاریخ خلفاء، سیوطی، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1394ق)، ص194.
[3]. مجمع الزوائد، هیثمی، دارالریان للتراث، قاهره، مصر، ج1 ص113.
درالمنثور، سیوطی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج5 ص309.
[4]. مسند احمد، احمد بن حنبل، موسسه قرطبی، قاهره، مصر، ج2 ص326.
[5]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص216.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام با تشکر این مطلب در کانال https://telegram.me/terorkor منتشر شد

نویسنده محترم مقاله لطفا همینجا پاسخ بدید تا در کانال نشر بدیم سلام.درمورد مطلب تون که در کانال منتشر شد میخواستم بگم؛منظور پیامبر لعن یزید نبوده.لطفا یااصلاح کنید یا از کانال بردارید. تشکر پیامبر و لعن معاویه حدثنا خلف حدثنا عبد الوارث بن سعيد بن جمهان عن سفينة مولى أم سلمة أن النبي صلى الله عليه وسلم كان جالساً فمر أبو سفيان على بعير ومعه معاوية وأخ له أحدهما يوقود البعير والآخر يسوقه، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : لعن الله الحامل والمحمول والقائد والسائق " . از سفینه،مولی ام سلمه(مهران بن فروخ صحابی) منقول است که پیامبر نشسته بود و ابوسفیان رد شد و سوار چهارپایی بود و معاویه و برادرش همراه او بود که یکی حیوان را می راند ودیگری ازپشت پی میکردپس رسول الله ص فرمودندخداوند لعنت کندحمل کننده وحمل شونده وراه برنده ودنبال کننده أنساب الاشراف ج: 2 ، ص: 121 http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=196&hid=1526&pid=125101

با سلام- اولاً: یزید برادر معاویه یا پسر معاویه با هم فرقی ندارند و همه اینها از بنی امیه هستند و مورد لعن و نفرین هم در قرآن و هم در روایات- و روایات متعدد در لعن خصوص یزید و خاندانش عمو و باباش و ...در کتب اهل سنت آمده و آنها از این اعجوبه های نفاق تبری جسته اند خصوصا اینکه یزید پسر معاویه به شهادت تاریخ حمله به مکه و اتش زدن کعبه و تجاوز به مدینه النبی و قتل سبط نبی حسین علیه السلام شهید کربلا و اسارت اهل بیت رسول الله و ... را در پرونده خودش داره و از مثلا برادر باباش که قبل از باباش معاویه مدت کمی والی شامات بود و این قدر بد و متجاوز نبود پرونده اعمالش سیاه تره و لعن رسول بطریق اولی شامل این اعجوبه نفاق و تجاوز اموی یزیدبن معاویه( لعنه الله علیه) خواهد شد ثانیاً: قرآن صراحتاً این خاندان را شجره ملعونه معرفی میکند و ذیل آن روایات فراوانی از کتب اهل سنت نسبت به این خاندان وارد شده است که علمای اهل سنت به آن اذعان دارند- ثالثاً: پیامبر لعن صریحتری به شخص یزیدبن معاویه دارد(اعوذ بالله سبحانه من راس الستین و اماره الصبیان... اللهم لعنهم... پیامبر فرمود پناه می برم به خدای سبحان، از ابتدای سال شصت و حکومت بچه ها... خدایا ایشان را لعنت کن...-روح المعانی آلوسی ج6 ص192)- رابعاً: آدرس داده شده را نگاه کردم ج2 ص122 نه 121 که اشتباهی دادید. در ضمن متن داده شده شما اصلاً مطابقت با عبارت مقاله ندارد و فقط جهت اطلاع کل متن را می آورم(((- سفینه، و اسمحه مفلح، و یقال مهران، و کان من مولّدی الاعراب . و یقال انه کان مولی ام سلمه زوج النبی(ص) . و یقال بل کان عبداً لها. فوهبته لرسول الله(ص) فاعتقه. و قد حدثّ عن عبدالرحمن بن سفینه. حدثنی ابن اخی ابی حسان الزیادی ابو عمرو، ثنا الحمانی، ثنا حشرج بن نباته، عن سعید بن جمهان عن سفینه مولی النبی(ص) قال: کنا مع النبی(ص) فقال: (ابسط کساءک). فقال للقوم: (اطرحوا امتعتکم فیه) . ثم قال: (احمل، فانکا انت سفینه) . قال: فلو کان وقر بعیر او بعیرین او قلاثه او اربعه او خمسه، حملته.)))کلمه سفینه از همین صفحه 122 از انتشارات دارالفکر طبع الاول1417ق- طبع الثانیه 1424ق- تحقیق دکتر سهیل زکّار و دکتر ریاض زرکلی. خامساً: از کجای این عبارت صحبت از ابو سفیان و یزید و معاویه دارد که شما نوشتید و فهمیدید و ما آن را ندیدیم و نفهمیدیم. سادساً: عبارت متن با آدرس این حقیر مجمع زوائد و درالمنثور به صورت خلاصه و بدون متن عربی آورده لذا بر خود فرض کردم که متن را بیاورم و اما متن عبارت(لعن الله آل بنو امیه... (در بعضی نسخ- آل ابی سفیان- دارد و در دنباله عبارت) ... المشیء و القائد و السائق... . سابعاً: چندین روایت با کمی اختلاف در متن عبارت -حدود 7 روایت- تحت همین مضمون وارد شده که همه آنها نکوهش پیامبر و لعن حضرت نسبت به این خاندان خبیث را به همراه دارد. تاسعاً: موضع خودت را نسبت به این خاندان روشن کن تا بدونیم این طرفی هستی یا اون طرفی تا لعن پیغمبر... والسلام علی یوم نموت و یوم نبعث و یوم نحیا

بنده از دقت شما خوانندگان محترم سپاسگذارم نکته قابل توجه در این سوال و جواب این است: که مستشکل ( اشکال گیرنده ) خود به وجود این احادیث در مورد خاندان اموی رسیده اند لذا از ادرس داده شده [3]. مجمع الزوائد، هیثمی، دارالریان للتراث، قاهره، مصر، ج1 ص113. درالمنثور، سیوطی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج5 ص309. سند نیاورده اند که نیست * و این دلالت بر ادعای نویسنده مبنی بر وجود متعدد چنین روایاتی در کتب اهل سنت دارد)و لذا از کتابی دیگر سندی اورده اند که حتی در سندی که از اینترنت (سند انساب الاشراف)داده اند بر فرض وجود_که نویسنده البته در متن اصلی کتاب نیافته اندو جلد و صفحه ...است_ هم حدیث مرفوع است و همانطور که می دانید مرفوع نزد اهل سنت غیر از مرفوع نزد تشیع است و آنها وقتی به صحابه و حتی تابعین هم حدیثی برسد برای آن حجیت قائل هستند و طبق گواهی خود سایت ادرس داده شده نیز روات از ثقات نزد اهل سنت هستند الا احمد بن یحی که حسن الحدیث است و تنهی به نویسنده کتاب اشکال گرفته اند و او را متهم بوضع دانسته اند چون اخر عمرش گویا (متنبه شده بوده) از نظر انها هو صدوق اختلط باخره ادم صادقی بوده تا اخر عمرش که احادیث را دیگه مخلوط می کرده ( چیزهای که بقیه متعصبین خوششون نمیاد و ... هست هم نقل کرده)*قضیه اینه که بسیاری از روات اهل سنت اخر عمرشون متنبه می شدن و اونا می گویند در موردشون صدوق اختلط باخره!! * از توجه و دقتی که دارید متشکرم ان شا الله خداوند همه ما را در راه دین خود ثابت قدم بدارد و توفیق قدم زدن در راه مرضی خود را بما عنایت بفرماید

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.