یزید بن معاویه و دیدگاه وهابیت نسبت به او

  • 1395/08/09 - 12:09
مذاهب مختلف اسلامی و مسلمین متفقند که واقعه کربلا مستقیماً از طرف یزید و به دستور او صورت گرفت، چون در اشعار یزید بعد واقعه کربلا تفکرات ذهنی این شخص پلید مشهود بوده و دستش به خون پسر پیامبر تا مرفق آغشته شده است. فرقه ضاله وهابیت در جریان واقعه عاشورا، تلاش فراوانی می‌کنند تا یزید را مبرّا کنند و او را فردی بی‌خبر معرفی کنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه‌ی ضاله وهابیت در جریان واقعه عاشورا، سعی و تلاش فراوانی می‌کنند تا یزید را مبرّا کنند و او را فردی بی‌خبر معرفی کنند و شهادت امام حسین (علیه السلام) را از گردن او ساقط و به عهده دیگران بیندازند، اما تمام فرق و مذاهب اسلامی و مسلمانان متفق القول هستند که واقعه کربلا مستقیماً از طرف شخص یزید و به دستور او صورت گرفت، چرا که در اشعار یزید، بعد از واقعه کربلا تفکرات ذهنی این شخص پلید مشهود بوده و دست او به خون پسر پیامبر تا مرفق آغشته شده است. اکنون در این نوشتار مختصر به نقد و بررسی برخی از دیدگاه‌های وهابیت می‌پردازیم.
ابن تیمیه در دفاع از یزید این‌گونه می‌نویسد: «ان یزیداً لم یامر بقتل الحسین باتفاق اهل النقل ولکن کتب الی ابن زیاد ان یمنعه عن ولایه العراق و الحسین کان یظن ان اهل العراق ینصرونه... فقاتلوه حتی قتل شهیداً مظلوماً.[1] همانا که یزید به کشتن امام حسین امر نکرده و همه‌ی علما بر این مطلب اتفاق نظر دارند، فقط یزید به ابن زیاد نامه‌ای نوشت، که تو از برپایی حکومت حسین در عراق جلوگیری کن ...، پس او را کشتند تا این‌که مظلومانه شهید شد.»
ابن تیمیه در جای دیگری می‌نویسد: «و اما قتل الحسین فلم یامر به و لم یرض به بل ظهر منه التالم لقتله و ذم من قتله و لم یحمل الراس الیه و انّما حمل الی ابن زیاد.[2] یزید دستور کشتن امام حسین را نداده است و راضی به آن نبوده است، بلکه از کشتن او اظهار تاسف نمود و سر حسین (علیه السلام) به‌سوی او حمل نگردید، بلکه به سوی ابن زیاد حمل شد.»
او در جای دیگری می‌گوید: «یزید به کشتن حسین پسر پیامبر امر نکرد، سرها را نزد او نیاوردند و با چوب بر دندان‌های او نزده است، بلکه عبیدالله بن زیاد بود که این کارها را انجام داد.»[3]
ابن کثیر هم با اعتقاد بر فسق و فجور یزید، باز برای برخی از اعمال یزید دست به توجیه می‌زند و می‌نویسد: «الناس فی یزید بن معاویه اقسام: ... و لما وقع فی زمانه من الحوادث الفظیمه، والامور المستنکره البشعه الشنیعه، فمن انکرها قتل الحسین بن علی یکریلا، ولکن لم یکن ذلک من علم منه، و لعله لم یرض به و لم یسوه و ذلک من الامور المنکره جدّاً.[4] مردم درباره یزید پسر معاویه چند گروه هستند: ...نواصب، ...روافض، و غیر این دو...؛ بلکه به جهت حوادث دردناک و کارهای زشتی که در زمان او رخ داد و زشت‌ترین آن‌ها کشتن حسین بن علی (علیهماالسلام) در کربلا بود، می‌باشد. ولی او از این حادثه آگاه نبود و شاید به چنین کاری راضی نبود، و آن جدّاً از کارهای بد و منکر بود.»
و از طرف دیگر سعی می‌کند یزید را بی‌اطلاع از واقعه کربلا معرفی کند و روایاتی که در مذمت یزید نقل شده، آن‌ها را ضعیف می‌داند و می‌نویسد: «و قد اورد ابن عساکر احادیث فی ذم یزید بن معاویه کلها موضوعه لایصح شیء منها، قلت: یزید بن معاویه اکثر ما نقم علیه فی عمله شرب الخمر، و اتیان بعض الفواحش، فاما قتل الحسین فانه کما قال جدّه ابوسفیان یوم احد له یامر بذنب و لم یسوه و قیل ان یزید فرح بقتل الحسین اول ما بلغه، ثم ندم علی ذلک...[5] ابن عساکر روایات زیادی در مذمت یزید آورده است که همه آن روایات ضعیف است، ولی من می‌گویم: بیشترین بدگویی درباره یزید، شراب‌خواری او و انجام بعض از اعمال ناشایست است، اما قتل امام حسین به او ربطی نداشت، زیرا پس از کشته شدن حسین، همان سخنی را که جدّش ابوسفیان در روز احد گفت، او هم بر زبان جاری کرد، که نه فرمان به این قتل داده و نه به او ربطی داشت، نقل شده است که یزید در ابتدای امر و با دیدن سرها خوشحال شد، اما پس از چندی پشیمان شد و اظهار ناراحتی کرد...»
البته شایان ذکر است که ابن کثیر در کتاب خود اشعاری که یزید سروده (که حاکی از هتاکی او نسبت به پیامبر اکرم و اهل بیت او است) را آورده است، و بعد این‌طور بیان می‌دارد که: «قال ابن کثیر بعد ایراد الابیات: فهذا ان قاله یزید بن معاویه لعنه الله علیه و لعنه اللاّعنین، و ان لم یکن قاله فلعنه الله علی من وضع علیه لیشنع به علیه.[6] ابن کثیر پس از نقل اشعار یزید می‌گوید: اگر این سخنان را یزید بن معاویه گفته است، لعنت خدا و همه لعنت کنندگان بر او باد، و اگر او نگفته است، لعنت خدا بر آنانی باد که با ساختن این داستان، قصد بدنام کردنش را داشته‌اند.»
این گفتار ابن کثیر حاکی از دفاع او نسبت به یزید بن معاویه است و نوعی انکار جنایت او می‌باشد و در این کتاب و بعضاً برخی از آثار او سراسر دفاع از دشمنان اهل بیت پیامبر و انکار زشتی‌های آن‌ها نسبت به اهل بیت می‌باشد، که جای بسی تعجب دارد، که چگونه زشتی‌های شجره ملعونه را نمی‌بیند و این‌گونه به آن‌ها اعتقاد دارد.

پی‌نوشت:

[1]. منهاج السنه، ابن تیمیه، جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، عربستان، (1406ق)، ج4 ص472.
[2]. مجموعه الفتاوی، ابن تیمیه، دارالوفاء، بیروت، لبنان، تحقیق عامر الجزّار، ج4 ص486.
[3]. راس الحسین، ابن تیمیه، دارالمدنی للنشر و التوزیع، جدّه، عربستان، ص207.
[4]. البدایه و النهایه، ابن کثیر، دارالتراث العربی، بیروت، لبنان، (1408ق)، ج6 ص256.
[5]. همان، ج8 ص254.
[6]. همان، ج8 ص209.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.