گفتار بزرگان وهابی و موافقین یزید، در تحلیل قیام امام حسین(ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در برههای از زمان، فرقهای نوظهور به نام وهابیت روی کار آمد، که تفکرات سخت و خشن آنان باعث گردید، که تمام فرق و مذاهب اسلامی نسبت به این غده سرطانی موضع بگیرند، و نسبت به اعمال و رفتار و عقاید باطل این فرقه ناهنجار زنگ خطری را به صدا در آورند، چرا که این فرقه هر چند در ظاهر دینی و اسلامی است، اما در باطن هیچ تناسبی با هیچیک از فرق و مذاهب اسلامی ندارد، و دلیل آن هم این است که اینان دین را ملعبهی هوی و هوس خود قرار داده و در تمام احکام شرعیه اسلامی از اصل کتاب که قرآن باشد، تا روایت وارده از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) و بزرگان صحابه و تابعین و... را به تمسخر بگیرند و با تفسیر و توجیه بیاساس خود نوک پیکان انتقادات خود را به اصل و فرع احکام دین اسلامی نشانه روند و خود را داعیهدار پرچم اسلامی قلمداد کنند. از جمله تفکرات آنان که حاکی از جهل و بیخردی آنهاست، قضیه اصل قیام عاشورای حسینی در سال 61 هجری قمری است که با شبههافکنی و طرح دیدگاهها و نظرات بزرگان خود آن را زیر سئوال میبرند، چرا که عالم نمایان وهابی اینگونه عقیده دارند، که جریان تاریخی امام حسین (علیه السلام) غیر واقعی بوده و سعی دارند که واقعیت تاریخی قضیه را کمرنگ و حتی از محتوای اصلی آن بکاهند، لذا بر آن شدند که از روی عمد، دست به تحریف و تضعیف آن بزنند و این قیام را که سمبل آزاده خواهی و مقاومت در مقابل مستکبران تاریخ بشریت است را محو و نابود کنند.
پس بر آن شدیم که نظرات برخی از عالمان سنّی وهابی اهل سنت را در این نوشتار مختصر بیان کرده و نسبت به تفکرات آنان موضع خاصی را اتخاذ کنیم.
- ابن عربی مالکی (متوفای 534 هجری) نظریه خود را درباره امام حسین (علیه السلام) چنین اظهار میکند که: «لم یقتل الحسین الاّ بسیف جدّه.[1] حسین کشته نشد، مگر به شمشیر جدّش.»
- محمد ابوالیسر عابدین عالم سنّی و مفتی وهابی از کشور شام که اینگونه مینویسد: «بیعه یزید شرعیه، و من خرج علیه کان باغیاً.[2] بیعت با یزید از وجاهت شرعیه برخوردار بوده است و هر کس علیه او خروج کند، سرکشی و طغیان کرده است.»
- عبدالعزیز آل شیخ از مفتیان بزرگ وهابی عربستان به نقل از کتاب الروضتین معتقد است و میگوید: «خلافة یزید شرعیه و خروج الحسین باطل.[3] بیعت با یزید مشروع بوده و خروج امام حسین باطل بوده است.»
ظاهراً اینان فراموش کردند که حسین نوه و فرزند پیامبر اکرم میباشد که به خود اجازه میدهند، اینگونه هتاکی و جسارت کنند، و جالبتر اینکه وهابیت از یزید بن معاویه بهعنوان خلیفه ششم اسلامی نام میبرند و برای این شخص فاسد فضائل و مناقب برمیشمارند، و بیعت کردن با او را تأیید میکنند، مثلاً ابن تیمیه از او اینگونه تمجید میکند: «... و هو سادس خلفاء الدوله الاسلامیه... و هو اول الخلفاء التابعین، جاءته الخلافه بیعه و وردت فیه و فی اهل زمانه و احوالهم مناقب صریحه فی السنّه النبویه... و له اخلاق مجیده...[4] یزید خلیفه ششم دولت اسلامی است و اولین خلیفه تابعین بوده است، یزید با بیعت به خلافت رسید و درباره او و اهل زمانش و حالات آنها، مناقب صریح و آشکاری در سنت نبوّی وجود دارد و برای یزید، فضیلتی در فریضه جهاد بوده و اخلاق نیکویی داشته است و مدیریت خوبی در انتخاب افراد و سیاست امت دارا بوده است...»
در ادامه مینویسد: «قوم یعتقدون انه کان من الصحابه او من الخلفاء الراشدین او من الانبیاء.[5] برخی معتقدند که یزید از صحابه و یا از خلفاء راشدین هدایت شده و یا از انبیاء بوده است.»
- ابن قیم شاگرد ابنتیمیه میگوید: «و نعتقد حبّ آل محمد و ازواجه و سائر اصحابه و نذکر محاسنهم و ننشر فضائلهم و نجّل السنتنا و قلوبنا عن التطلع فیما شجر بینهم و نستغفرالله لهم و... ولایجوز الخروج علیهم و لا المفارقه لهم و لانکفر احداً من المسلمین بذنب علمه و لو کبر، ... و نترحم علی معاویه، نکل سریره یزید الی الله تعالی.[6] ما به محبت خاندان پیامبر و همسران او و دیگر اصحابش اعتقاد داریم و خوبیهای آنها را بیان میکنیم و فضائلشان را نشر میدهیم و زبان و قلبهایمان را از نقل کارهای زشت و ناشایست که از آنها سر زده، باز میداریم و برای آنها طلب مغفرت میکنیم و... و کسی حق قیام بر علیه آنها را ندارد و نباید از آنها جدا شود و هیچیک از مسلمانان را بهخاطر گناهش کافر نمیدانیم و لو اینکه گناه کبیره از او سر زده باشد ... و برای معاویه طلب رحمت کرده و یزید را به خداوند متعال واگذار میکنیم.»
- عبدالمغیث عالم دیگر اهل سنت کتابی در فضائل و مناقب یزید تالیف کرده و ابن جوزی به نقل از او مینویسد: «ولایة یزید ثبتت یرضی الجمیع...[7] ولایت یزید با پذیرش همگان به اثبات رسید و کسی نباید از آن تخطی کند...»
- دکتر ابراهیم علی شعوط در کتاب خود آورده: «یزید شایسته برای خلافت اسلامی از لحاظ علمی و عملی بوده، او ضمن ردّ اتهامهای شرب خمر و مفاسد یزید، او را خلیفهی شرعی مسلمانان میداند و هرگونه قیام در برابر او را فتنه مینامد و یزید را قاتل امام حسین قلمداد نمی کند...»[8]
- ابن عربی مالکی از محب الدین خطیب در کتاب العواصم خود نقل کرده است که: «یزید از بهترین جوانان قریش بوده است.»[9]
- ابن کثیر درباره توصیه به کنارهگیری امام حسین (علیه السلام) از طرف برخی صحابه مینویسد: عبدالله بن عمر گفته بود، حسین تا زنده بود، میبایست از مدینه یا مکه خارج نمیشد و هرگز تحریک یا حرکتی در برابر یزید نشان نمیداد، همانطور که مردم با یزید بیعت کرده بودند، وی نیز باید بیعت میکرد و بعد در ادامه از زبان دو صحابه - ابوسعید خدری و جابر بن عبدالله انصاری- چنین روایت نقل میکند که این دو به امام حسین (علیه السلام) گفتند که: ای حسین! از خدا بترس و مردم را به جان هم نینداز، و بر امام خود شورش و طغیان نکن.»[10]
پینوشت:
[1]. العواصم من القواصم، ابن عربی مالکی، دار الجیل، بیروت، لبنان، (1407ق)، ص231.
[2]. اغالیط المورخین، محمد عابدین، مکتبه الغزالی، دمشق، سوریه، ص120.
[3]. الروضتین، ابوشامه، [تراجم رجال القرنین السادس و السابع]، دارالجیل، بیروت، لبنان، (1974م)،
[4]. منهاج السنّه، ابن تیمیه، جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، تحقیق محمد رشاد سالم، (1406ق)، ج4 ص547
[5]. همان، ج4 ص549.
[6]. اجتماع الجیوش الاسلامیه، ابن قیم جوزی، جامعه اسلامیه، مدینه منوره، عربستان، ج1 ص14.
[7]. الرد علی المتعصب العنید، ابن جوزی، نشر اسلامی، چاپ اول، تحقیق کاظم محمودی، تهران، (1403ق)، ص75.
[8]. اباطیل یجب ان تمجی من التاریخ ...، ابراهیم علی شعوط، مکتب الاسلامیه، بیروت، لبنان، (1408ق)، ص235.
[9]. العواصم من القواصم، ابن عربی، دار الجیل، بیروت، لبنان، ص215.
[10]. البدایه والنهایه، ابن کثیر، دار التراث العربی، بیروت، لبنان، (1408ق)، ج8 165.
افزودن نظر جدید