محمد بن عبدالوهاب و شنیدن مردگان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اموری که امروزه وهابیت آن را هرگز نمیپذیرد، این است که مردگان و اموات صدای زندگان را میشنوند و طبیعتاً اولیاء الهی نیز به سلامها و زیارات مردم پاسخ میگویند، و یا حاجاتی را به اذن الهی برآورده میکنند. آنان میگویند: چگونه شخصی که خود حیاتی ندارد و از شنیدن صدا نیز محروم است، میتواند حاجات مسلمانان را برآورده کند.
اما وهابیت اگر از بزرگانشان تبعیت میکردند، هرگز چنین حکمی نمیکردند. چرا که محمد بن عبدالوهاب خود نیز این موضوع را قبول دارد. اگر در اندک آثار محمد بن عبدالوهاب، بررسی صورت گیرد، میتوان شواهدی از این موضوع را یافت و دید که وی سماع موتی را قبول دارد.
محمد بن عبدالوهاب در کتاب «أحکام تمنی الموت» روایتی را نقل میکند، دقت در این روایت نشاندهنده اعتراف وی به قبول سماع موتی است.
«أخرج أحمد وغیره عن أبی سعید أن النبی صلی الله علیه وسلم قال؛ إن المیت یعرف من یغسله ویحمله ومن یکفنه ومن یدلیه فی حفرته. وأخرج أبو نعیم وغیره عن عمرو بن دینار قال: ما مِن میت یموت إلا روحه فی ید ملک الموت ینظر إلی جسده، کیف یغسل، وکیف یکفن، وکیف یمشی به ویقال له وهو علی سریره: اسمع ثناء الناس علیک. وللشیخین عن أنس: أن النبی صلی الله علیه وسلم وقف علی قتلی بدر فقال: یا فلان بن فلان یا فلان بن فلان هل وجدتم ما وعد ربکم حقاً؟ فإنی وجدت ما وعدنی ربی حقاً فقال عمر: یا رسول الله، کیف تکلم أجساداً لا أرواح فیها؟ فقال: ما أنتم بأسمع لما أقول منهم، غیر أنهم لا یستطیعون أن یردوا علی شیئاً.[1] احمد بن حنبل و دیگران از ابوسعید خدری از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کردند که فرمود: مرده شخصی که او را غسل میدهد و کسیکه جنازه او را برمیدارد و کسیکه او را کفن میکند و کسیکه بدنش را در قبر میگذارد میشناسد؛ و ابونعیم و دیگران از عمرو بن دینار نقل کردهاند که گفته است: هر کس که بمیرد روحش در دست فرشته مرگ است و به جسدش نگاه میکند، چگونه غسلش میدهند و چگونه کفنش میکنند، و روی دوش میبرند و درحالیکه در تابوت است، به او گفته میشود که: ثنای مردم را بر خودت بشنو. مسلم و بخاری از انس نقل میکنند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کنار کشتههای بدر ایستاد. پس فرمود: ای فلان بن فلان! ای فلان بن فلان! آیا آنچه خدا به شما وعده داده بود، حق یافتید؟ همانا که من آنچه را که خدایم وعده داده بود، حق یافتم. پس عمر گفت: ای رسولالله! چگونه با اجسادی حرف میزنی که روح در آنها نیست؟ پیامبر فرمود: شماها شنواتر از آنها به آنچه میگویم نیستید، غیرازاینکه آنها نمیتوانند پاسخ دهند.»[2]
این روایت بدون هیچگونه قید و توضیح و یا نقد و انکار از طرف محمد بن عبدالوهاب، دو احتمال دارد:
احتمال اول: وی اصولاً شخصیت علمی نبوده است و نتوانسته است بر مبانی خود در موقع نیاز از آیات و روایات تحلیل مناسبی ارائه کند.
احتمال دوم: اصولاً محمد بن عبدالوهاب موضوع سماع موتی را قبول داشته است و آن را میپسندیده است.
در هر دو احتمال باید دانست که پیروان محمد بن عبدالوهاب در شرایط مناسبی نیستند، یا پیروی از کمسواد، و یا عدم تبعیت از رهبر فکری.
پینوشت:
[1]. محمد بن عبدالوهاب، أحکام تمنی الموت، ج 1، ص 15، انتشارت دانشگاه فهد، ریاض، بیتا.
[2]. مقاله سماع موتی و تقابل دیدگاه وهابیان با بزرگان خود، پیام عبدالملکی، پژوهشنامه نقد وهابیت، موسسه دارالاعلام، 1393.
افزودن نظر جدید