تفکر ابن تیمیه درباره امام حسین (ع) و بنی امیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت فرقهای است نوظهور و دارای عقاید انحرافی که احکام اصیل اسلام را درک نکرده و تفکرات خشک و باطل خود را بر مسلمین تحمیل کردند و خود را پرچمدار اسلام ناب میدانند، اینان با عقائد تکفیری و تند خود هم مرتکب جنایات وحشیانه و هم اهانت به مقدسات مسلمانان میشوند، که با این حرکات نسنجیده و بهدور از اسلام باعث گردیدند که شیرازه وحدت اسلامی را متلاشی و ارتباط و همبستگی اسلامی را بهخطر انداختهاند. اینان با ایجاد شبهات و نسبتهای ناروا به حیثیت و عظمت اسلام و مسلمین لطمه زدند. این فرقه با تاسی از برخی از بزرگان نااهل و جاهل خود از قبیل ابن تیمیه باعث گردیدند، که اعتقادات دیگر مذاهب اسلامی هم مورد هجمه و تحقیر قرار گیرند. ابن تیمیهای که با عقائد و تفکرات خود بیانصافیهای زیادی نسبت به بزرگان صحابه، خصوصاً فرزند پیامبر، امام حسین (علیه السلام) داشته و از طرف دیگر دشمنان اهل بیت پیامبر یعنی بنی امیه را ستایش میکند و این درست همان روحیهای است که فرقه وهابیت دنبالهرو او هستند، اگر ابن تیمیه و اشخاصی به مانند او در همان دوران زندگی میکردند، به یقین خود از یاوران بنی امیه و این قبیله نامیمون و لعن شده خدا و رسول خدا بودند. کما اینکه او در زمان حیات خود طبق برخی گزارشات مورد لعن و طرد قرار گرفت و اگر عقاید او هم باعث انحراف عدهای دیگر به نام وهابیت قرار گرفت، اینان هم به مانند اسلاف ناخلف خود مورد لعن و نفرین قرار گرفتند. ما در این نوشتار به برخی از بیانصافیهای ابن تیمیه درباره امام حسین (علیه السلام) و طرفداری از بنی امیه این شجره ملعونه در قرآن میپردازیم و قضاوت را عهده خوانندگان میگذاریم.
ابن تیمیه درباره امام حسین (علیه السلام) نهایت بیاحترامی و جسارت و هتاکی را روا داشته و میگوید: در حدیث صحیح نقل شده که پیامبر خدا همواره اسامه بن زید را در کنار امام حسن (علیه السلام) قرار داده و در مورد آنان اظهار محبت میکرد و میگفت: خداوندا، من این دو نفر را دوست دارم، تو هم آنان را دوست داشته باش، ولی در مورد امام حسین (علیه السلام) هیچگاه اظهار دوستی نمیکرد. دلیل آن هم این است که رسول خدا میدانست، که امام حسن (علیه السلام) و اسامه بن زید، طرفدار صلح و مخالف با جنگ خواهند بود، ولی امام حسین (علیه السلام) طرفدار جنگ و بر هم زنندهی آشتی و صلح میباشد.[1] و بعد میگوید انسان چه میداند، گاهی آدمها اعم از اولیای الهی، صلحا، اهل بیت، به اجتهادی نزدیک به ظن دست مییابند که با هوای نفس همراه است.[2]
در پاسخ به ابن تیمیه و امثال او یادآور میشویم که علاقه پیامبر به این دو که سید جوانان اهل بهشت هستند، بین فریقین طی همین حدیث معروف و احادیث دیگر مشهود است، لذا به چند حدیث دیگر از پیامبر بسنده میکنیم؛ ایشان فرمودند:
این دو، فرزند من و فرزندان دخترم فاطمه میباشند، بار خدایا! من این دو را دوست دارم، پس تو هم آنها را و دوستان آنها را دوست بدار.[3]
همچنین پیامبر فرمود: کسیکه حسن و حسین (علیهما السلام) را دوست بدارد، مرا دوست داشته و کسیکه آن دو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.[4] و یا فرمودند: خداوندا! من او را –حسین- دوست میدارم. پس او را دوست بدار.[5] و یا از انس بن مالک نقل شده که گفت: از رسول خدا پرسیدند: کدامیک از دو فرزندت را بیشتر دوست داری؟ پیامبر فرمود: حسن و حسین هر دو را.[6] و احادیثی از این قبیل که در کتب اهل سنت فراوان روایت شده، و ظاهراً ابن تیمیه و همفکران او مانند وهابیت خبیث و نادان اینگونه احادیث را ندیده و یا نخواستند ببینند، که این هم به موجب آیه شریفه قرآن است که خداوند میفرماید: «في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً...[بقره/ 10] در دلهای آنها یک نوع مرضی است و خداوند هم مرض آنها را افزون میکند...».
همچنین ابنتیمیه در دفاع از بنیامیه میگوید: جرمها و اعمال بنیامیه از جرمهای بنی اسرائیل بیشتر نبود: «انّ بنیامیه لیسوا باعظم جرماً من بنی اسرائیل: فمعاویه حین امر بسمّ الحسین فهو من باب قتال بعضهم.[7] گناه بنیامیه بیشتر از گناه بنیاسرائیل نیست، پس معاویه هنگامیکه دستور مسموم کردن امام حسن (علیه السلام) را داد، این مانند جنگ بعضی از آنها بود. و همچنین در جای دیگری مینویسد: «و یزید لیس باعظم جرماً من بنی اسرائیل، کان بنی اسرائیل یقتلون الانبیاء، و قتل الحسین لیس باعظم من قتل الانبیاء.[8] و گناه یزید بیش از بنی اسرائیل نیست، بنی اسرائیل پیغمبران را میکشند و کشتن حسین (علیه السلام) بزرگتر از کشتن انبیاء نیست.»
در پاسخ به او میگوییم: اولاً: اتفاقاً در روایات اسلامی آمده است که عظمت امام حسین (علیه السلام) از همه پیامبران غیر از پیامبر اسلام بالاتر است.
ثانیاً: اگر قبول کنیم گناه یزید از گناه بنی اسرائیل بزرگتر نیست، بنی اسرائیل بهخاطر کارهای ناشایست در قرآن با صراحت لعن شدهاند و وعده عذاب به آنان دادهاند مانند: «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ...[مائده/78] افرادی از بنیاسرائیل که کافر شدند، بر زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، بهخاطر عصیان و سرکشی...». و همچنین در سوره بقره آیه 61 و در سوره آل عمران آیه 21، و آیات دیگر قرآن، که خوانندگان را به آن ارجاع میدهیم. پس نتیجه اینکه ابن تیمیه و وهابیت وقتی تفکرشان نسبت به فرزند پیامبر اینگونه باشد، باید فاتحه اسلام را خواند، چرا که از حق دفاع نشد، اما از باطل ستایش و دفاع گردید.
پینوشت:
[1]. منهاج السنه، ابنتیمیه، انتشارات جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، چاپ اول، (1406ق)، محقق محمد رشاد سالم، ج4 ص536.
[2]. همان، ج4 ص536.
[3]. جامع الاصول، ابن اثیر، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1413ق)، ج9 ص6556.
[4]. سنن، ابن ماجه، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، محقق فواد عبدالباقی، ج1 ص3 حدیث142.
[5]. صحیح بخاری، بخاری، دارالدعوه، دمشق سوریه، محقق ادیب نجار، ج1 ص6.
[6]. سنن، ترمذی، مکتبه دار الدعوه، سوریه دمشق، محقق عزت عبید عباس، حدیث 37 85.
[7]. منهاج السنه، ابن تیمیه، انتشارات الامام محمد بن سعود الاسلامیه، چاپ اول، (1406ق)، محقق رشاد سالم، ج2 ص225.
[8]. همان، ج2 ص550.
افزودن نظر جدید