جایگاه مردمسالاری در اندیشه سلفیگری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مهمترین شاخصههای حکومت در جهان امروز که میتواند برای حکومت مشروعیت را تحصیل کند، عنصر مردمسالاری است. مردم در جامعه اسلامی میتوانند با تعیین حاکم خود بهنوعی از قید استبداد، نجات یابند و این خود از بزرگترین خواستههای اسلامی است. این در حالی است، که گروههای سلفی با مردمسالاری مخالف و آن را نوعی کفر قلمداد میکنند. مهمترین گروههای سلفی که در جهان اسلام به مقوله سیاست توجه داشتهاند، گروههای سلفی جهادی در مصر میباشند. این گروهها با تأثیرپذیری از اندیشههای سیاسی سید قطب با راهبرد جهاد و هجرت به فعالیت سیاسی پرداختند. حزب التحریر مصر یکی از مهمترین احزاب سلفی و متأثر از اندیشه سید قطب است.
زلوم یکی از اندیشمندان و نظریهپردازان حزب التحریر است. او دلایل خود را بر اثبات کفرآمیز بودن آموزههای غرب، بهویژه نظام لیبرال دموکراسی مطرح کرده است. زلوم ابتدا شرحی از ویژگیهای لیبرال دموکراسی و بهطورکلی نظام اجتماعی و سیاسی غرب میآورد و سپس با ارائه آیاتی از قرآن و روایاتی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، میکوشد ثابت کند که فرهنگ و تمدن غرب و بهخصوص نظام لیبرال دموکراسی در تضاد کامل، با فرهنگ و تمدن اسلامی و در نتیجه نظام کفر است.[1]
زلّوم مشابه همین رویکرد را در مورد کمونیسم و ماتریالیسم دیالکتیک بهعنوان قطب دیگر نظام اجتماعی و سیاسی جهان معاصر دارد. نهبانی نیز در بسیاری از آثار خود تمدن غرب را در تضاد کامل با تمدن اسلامی دانسته است و در نتیجه نظام غرب را، نظام کفر میداند.[2]
«دموکراسی محصول ذهن بشر است نه از سوی خدا. دموکراسی متکی بر وحی نیست و هیچ ارتباطی با شریعت وحیشده از سوی خدا ندارد. مؤسسان و مروجان دموکراسی، آموزههای خویش را از دل منابع مبتنی بر وحی، یعنی کتاب خدا و سیره رسولانش بهدست نیاوردهاند. چنین نظامی همانند همه مکاتب بشری دیگر، بیشک ناقص و در موارد متعددی در تناقض با آموزههای وحی است.»[3]
اینکه اسلام دارای مفاهیمی چون دمکراسی بهعنوان متنی دینی است و یا اینکه امری ثانوی و اضطراری است، باید در جای دیگر بررسی شود. ولی قدر مسلم این است که امروز مسلمانان مانند همه جهان معاصر، نظام مردمسالاری را امری مقبول میدانند.
پینوشت:
[1]. عبدالقدیم زلوم، دمکراسی نظام کفر، ص5، بیتا. بینا.
[2]. دانشنامه انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، برگرفته از مدخل «تقی الدین نبهانی»، ایران تهران ، بیتا.
[3]. همان، ص2.
افزودن نظر جدید