آگاه بودن امام حسین (ع) از حادثه کربلا در کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مسائل بسیار مهم و افتخار آفرینی که همه جهان اسلام و مسلمین و حتی پیروان دیگر ادیان نسبت به آن احترام نموده و آن را سمبل آزادگی، عدالت خواهی و مبارزه با ظلم و ستم میدانند، قیام و حماسه جاودانی امام حسین (علیه السلام) در کربلاست. حماسهای که باعث نجات اسلام و رسوایی اسلام نمایان منافق گردید، لکن وهابیون سعی میکنند که این حادثه تاریخی را کمرنگ و بیاهمیت جلوه دهند، چرا که مسبب این حادثه را فردی معرفی میکنند، که آگاهی به آینده و واقعه کربلا نداشته، (پسر پیامبر را مقصّر دانسته که به وعدههای مردم کوفه دلگرم بود)، در حالیکه اهل سنت معتقدند که امام حسین (علیه لسلام) از زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد جزئیات واقعه کربلا خبر داشت. لذا در این نوشتار به بیان اقوال ذکر شده علمای اهل سنت در کتبشان میپردازیم و سخن بیاساس و باطل وهابیت را ردّ میکنیم. چرا که فرقه وهابیت خود را از اهل سنت میدانند که داعیهدار آن هستند، اما بیاطلاع و جاهل به این حادثه جانسوز در کتب اهل سنت میباشند.
متقی هندی در کتاب خود از دیلمی از معاذ روایت کرده که رسول خدا فرمود: «نعی الی الحسین و اتیت بتربته و اخبرت بقاتله.[1] از شهادت حسین مطلع گردیدم و تربت او برایم آورده شد و از قاتل او با خبر شدم.»
ابن عساکر هم روایتی را از حضرت علی (علیه السلام) نقل میکند که آن حضرت به عمر بن سعد فرمودند: «کیف انت ادا اقمت مقاماً تخیر فیه بین المنیه و النار فتختار النار.[2] چگونهای تو وقتی که در مقامی بایستی که میان مرگ و آتش مختار شوی و تو آتش را اختیار کنی؟»
ابن حجر هیثمی از عایشه از رسول خدا روایت میکند که حضرت فرمودند: «قال، اخبرنی جبرائیل ان ابنی الحسین یقتل بعدی بارض الطفّ و جاءنی بهذه التربه فاخبرنی ان فیها مضجعه.[3] پیامبر فرمود جبرئیل به من خبر داد که پسرم حسین در سرزمین طف کشته خواهد شد و این خاک را برای من آورد و گفت که قبر او در آن قرار خواهد گرفت.»
احمد بن حنبل در کتاب مسند خود از رسول خدا روایت میکند که حضرت فرمودند: «و اخرج احمد لقد دخل علی البیت ملک لم یدخل علی قبلها فقال لی، ان ابنک هذا حسینا مقتول و ان شئت اریتک من تربه الارض التی یقتل بها قال فاخرج بتربه حمراء.[4] به روایت احمد، رسول خدا فرمود: در این خاک ملکی بر من وارد شد، که پیش از این بر من در اینجا وارد نشده بود، به من گفت: این پسرت حسین کشته خواهد شد و اگر بخواهی خاک زمینی را که در آنجا او را میکشند به تو نشان دهم، خاکی سرخ رنگ را بیرون آورد.»
ابن سعد از شعبی روایت میکند در کتاب خود هنگام عبور حضرت علی (علیه السلام) از کربلا در زمان رفتن به جنگ صفین: «و اخرج ابن سعد عن الشعبی قال: مرّ علی(ع) بکربلا عند مسیره الی صفین و حاذی نینوا قریه علی الفرات، فوقف و سئل عن اسم هذه الارض فقیل کربلا فبکی حق بل الارض من دموعه. ثم قال: دخلت علی رسول الله و هم یبکی فقلت ما یبکیک؟ قال: کان عندی جبرئیل انفا و اخبرنی ان ولدی الحسین یقتل بشاطیء الفرات...[5] به روایت ابن سعد از شعبی، که حضرت علی (علیه السلام) هنگامیکه به صفین میرفت از کربلا عبور کرد، در برابر نینوا بر کنار فرات دهکدهای بود، آنجا توقف کرد و از نام آن سرزمین پرسید، گفتند: کربلا، حضرت گریه میکنند، عرض کردم سبب گریه برای چیست؟ فرمود لحظهای پیش جبرئیل نزد من بود و به من خبر داد که پسرم حسین در کنار فرات در موضعی که آن را کربلا میگویند، کشته میشود.» احمد بن حنبل در کتاب مسند خود ذیل مضمون همین روایت مینویسد: خود امام حسین (علیه السلام) نیز در جنگ صفین و در طول مسیر راه با پدر بزرگوارشان حضرت علی (علیه السلام) بودند و از جریان آگاهی داشتند.[6]
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از امیرالمومنین علی (علیه السلام) نقل میکند که فرمود: آل امیه در وادی گمراهی شمشیر میزنند و در ماه حرام خون میریزند، گویی هماکنون جوان بسیار زیبایی از قریش را میبینم، که در خون خود میغلطد و آنگاه که این جنایات از بنیامیه سر بزند، دیگر عذری برایشان باقی نخواهد ماند و حکومت و فرمانروایی آنان از بین خواهد رفت.[7]
از مجموع این روایات وارده از کتب اهل سنت، نتیجه گرفته میشود که شبهاتی را که فرقه وهابیت در مورد قیام امام حسین مطرح میکنند، از دیدگاه بزرگان اهل سنت ردّ شده و قبول نمیگردد، چرا که فریقین اعتقاد دارند که قیام امام حسین (علیه السلام) آگاهانه بوده، و پیامبر هم این وقایع را در مناسبتهای مختلف برای اصحاب خصوصاً اهل بیت خود پیشگویی و بیان کرده بود.
پینوشت:
[1]. کنز العمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج6 ص223 حدیث 3952.
[2]. همان، ج7 ص111 حدیث 960.
[3]. صواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، شرکه الطباعه الفنیه، قاهره، مصر، محقق عبداللطیف، ص193.
[4]. مسند، احمد بن حنبل، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج6 ص294.
تاریخ اسلام، ذهبی، دار الکتب العربی، بیروت، لبنان، ج3 ص10.
[5]. طبقات الکبری، ابن سعد، مکتبه الصدیق، طائف، عربستان، (1414ق)، محقق صامل السلمی، ج4 ص117.
[6]. مسند، احمد بن حنبل، دار الفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص78.
مجمع الزوائد، هیثمی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج9 ص187.
[7]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ایران، (1341ق)، ج4 ص363.
افزودن نظر جدید