وهابیت در اندیشه عالمی از الازهر

  • 1395/06/25 - 10:45
داستان تعارض فکری محمد بن عبدالوهاب و عالمان تمامی مذاهب داستان تکراری ولی تمام‌نشدنی است. عالمان فرق و گرایش‌های مذهبی همیشه در مقابل فکر وهابیت ایستاده و از عدم اصولی بودن فکر وهابیت دفاع کرده‌اند. یکی از این عالمان در مذهب حنفی جناب محمد مطیعی حنفی است. فکر وهابیت در مقابل اندیشه‌های اصیل اسلامی است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ داستان تعارض فکری محمد بن عبدالوهاب و عالمان تمامی مذاهب، داستان تکراری ولی تمام‌نشدنی است. عالمان فرق و گرایش‌های مذهبی همیشه در مقابل فکر وهابیت ایستاده و از عدم صحت فکر وهابیت دفاع کرده‌اند. یکی از این عالمان در مذهب حنفی جناب محمد مطیعی حنفی است.

محمد بَخیت المُطیعی حنفی[1]
مطیعی از بزرگ‌ترین استادان الأزهر و از مقامات قضایی مصر زمان خویش بوده است. وی معتقد است کتاب العقیدة الواسطیه ناشی از اعتقادات فاسد ابن تیمیه است. او این کتاب را بدعتی در تفسیر کتاب و سنت می‌داند و می‌گوید: «...گروهی در این عصر به تقلید از ابن تیمیه در عقایدشان تظاهر کرده و اقوال فاسدش را بین خاص و عام پراکنده ساخته و در این راه به طبع و نشر کتابش به نام واسطیه کمک کرده‌اند؛ کتابی که مشتمل بر بسیاری از بدعت‌های ابن تیمیه است، که در آن‌ها با قرآن و سنّت و جماعت مسلمانان به مخالفت پرداخته است. آنان فتنه‌هایی برپا کردند.»[2]
او مسلمانان را از توجه به کتاب‌های مانند العقیدة الواسطیه بر حذر می‌دارد
«ازجمله کسانی‌که در مخالفت قرآن و سنّت کتاب نوشته، ابن تیمیه است که کتابی به نام الواسطیه تألیف کرده است. او در این کتاب بدعت‌هایی گذاشت که با آن اجماع مسلمانان را برهم زد و در آن با کتاب و سنّت صریح و سلف صالح به مخالفت پرداخت و با عقل فاسد خود همراهی کرد. لذا خداوند او را با علمی که داشت، گمراه کرد. پس خدای او هوای نفسش بود؛ زیرا گمان می‌کرد آن‎چه گفته، بر حق است؛ درحالی‌که چنین نبود، بلکه به‌طور حتم قول منکر و زور به‌حساب می‌آمد.»[3] از همه مهم‌تر اشکالات مطیعی به منهج ابن تیمیه است. او درباره منهج ابن تیمیه این‌گونه می‌گوید: «پیروان ابن تیمیه هیچ‌گونه سخنی را نمی‌فهمند. آنان را گروهی می‌بینی که روش خود را بر مذمت علمای پیشین و پسین استوار ساخته و در این‌باره بین زنده و مرده ایشان و طعن بر آن‌ها و القای شبهات فرقی نگذاشته‌اند. این مطالب را در میان انسان‌های ضعیف و عامی ترویج داده‌اند تا نتوانند عیوب ایشان را ببینند. قصد آن‌ها از این امر القای کینه و بغض بین مردم عادی و علماست، تا روزگار به نفع باشد، تا بدین‌سان بتوانند در زمین فساد کنند و به خدا دروغ ببندند؛ درحالی‌که (نادرستی اندیشه‌های خود را) می‌دانند. پیروان ابن تیمیه می‌پندارند، فقط آن‌ها هستند که امربه‌معروف و نهی از منکر می‌کنند. مردم را به پیروی از شرع و اجتناب از بدعت‌ها وامی‌دارند و خداوند شهادت می‌دهد، که ایشان دروغ می‌گویند و این‌گونه رفتار همان منش ابن تیمیه در دوران خودش و روش پیروان منهج او در هر زمانی است. آن‌ها می‌گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آوردیم و حال‌آنکه ایمان نیاورده‌اند. می‌خواهند خداوند و اهل ایمان را بفریبند و حال آن‌که فریب ندهند، مگر خود را و این را نمی‌دانند.»[4]
نظر وی درباره زیارت مرقد شریف پیامبر نیز بسیار جالب است. او می‌گوید:
«قسم دوم تبرک به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دعای زیارت کننده نزد مرقد آن حضرت است. چنان‌که از فحوای کلام ابن تیمیه ظاهر می‌شود، او این قسم را ملحق به قسم سوم کرده که هیچ دلیلی بر این کار وجود ندارد، بلکه ما یقین داریم به باطل بودن سخنان وی در این‌باره و از دین و سیره‌ی پیشینیان برمی‌آید که در نزد آنان تبرک به بعضی از مردگان صالح، جایز بوده، تا چه رسد به انبیا و فرستادگان خداوند و هر کس ادعا کند، که قبور انبیا با دیگران مساوی است، به‌راستی‌که ادعای بزرگی کرده است و ما به باطل و اشتباه بودن این ادعا قطع داریم و این ادعا متضمّن پایین آوردن مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آن مرتبه‌ای است که لایق او است و آن حضرت را با دیگر مسلمانان در یک درجه قرار داده است و این مطلب کفر یقینی است؛ زیرا کسی‌که مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از آن‌چه برای او ثابت است، پایین بیاورد، به تحقیق کافر شده است.»[5]
وهابیت در مقابل عموم مسلمین است، چرا این‌ها به اعتقادات خود توجه بیشتری نمی‌کنند و در آن تأمل نمی‌کنند.

پی‌نوشت:

[1]. «بَخیت مُطِیعی حنفی، در 10 محرم 1271 ق در قریه مُطیعه استان أَسیُوط مصر متولد شد و در 1292 ق، پس از اتمام تحصیلات خود در دانشگاه الأزهر، همان‌جا به تدریس پرداخت تا اینکه در 1297، به منصب قضا گماشته شد و در شهرهای گوناگونی چون اسکندریه و قاهره به قضاوت پرداخت. او همچنین به مقام‌های عالی دیگری ازجمله مفتّشی و مفتی‌گری در وزارت دادگستری و عضویت در «الرابطة الشرقیة» نیز رسید. پس از آن در اول ذیقعده 1332 ق به مفتی‌گری مصر که بالاترین مقام قضایی بود، برگزیده شد.» مرآة العصر في تاریخ و رسوم اکابر الرجال بمصر، ج 2، ص 467؛مصر، بی‌تا.
[2]. تطهير الفؤاد من دنس الإعتقاد، بخیت مطیعی حنفی، ص 13. انتشارات الحقیقت، استانبول، ترکیه،1424 ق،
[3]. همان، ص 9.
[4]. همان، ص 17.
[5]. همان ، ص108.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.