نفاق بخاری و وهابیان!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صحیح بخاری مهمترین کتاب روایی مورد اعتماد وهابیت است. در اینکه چه علتی باعث اهمیت این کتاب در نزد وهابیت شده است، دلایل مختلفی وجود دارد، ولی شاید مهمترین علت، دشمنی بخاری با امیرالمومنین علی (علیه السلام) باشد. زیرا وی تا آنجا که امکان داشته باشد، فضایل حضرت را نقل نمیکند.[1]
یکی از احادیثی که در کتابهای معتبر اهل سنت در منقبت و فضیلت امیرالمومنین علی (علیه السلام) روایت شده، حدیث معروف «لاَ يُحِبُّكَ إِلاَّ مُؤْمِنٌ، وَلاَ يَبْغَضُكَ إِلاَّ مُنَافِق.[2] دوست ندارد تو را مگر مؤمن و بغض تو را ندارد، مگر منافق.» است. این حدیث را مسلم نیشابوری، ترمذی، نسائی و دیگران نقل کردهاند و البانی، این حدیث را صحیح دانسته است.[3] اما بخاری نهتنها هیچ اشارهای به این حدیث نمیکند، بلکه در نهایت وقاحت، به حدیثی تصریح میکند، که ایام خلافت امیرالمومنین را دوران فتنه میداند و جنگ حضرت علی (علیه السلام) با معاویه را جنگ مسلمان با مسلمان میداند.
وی به نقل از حسن بصری مینویسد: در شبهای فتنه (جنگ میان امام علی و معاویه) برای پیوستن به سپاه امام علی (علیه السلام) از منزل خارج شدم، در حالیکه سلاحم همراهم بود. در این هنگام «ابوبکره» را مشاهده کردم، از من پرسید به کجا میروی؟ گفتم: میخواهم به پسر عموی رسول خدا یاری رسانم. ابوبکره گفت: از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدم که میفرمود: زمانی که مسلمانان با سلاح و شمشیر در مقابل یکدیگر قرار گرفتند، هر دو گروه، در آتش جهنم هستند. از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسیده شد، این حکم (جهنم) برای قاتل است، پس چرا برای مقتول نیز این حکم باشد؟ حضرت فرمود: زیرا وی نیز قصد کشتن رفیق خود را داشته است.[4]
بخاری، با بیان این حدیث، امام علی را همطراز معاویه دانسته و حضرت را از اهل جهنم میداند. وی اینچنین بغض و کینه خود را به حضرت علی (علیه السلام) نشان میدهد. وهابیت نیز با تمسک به چنین کتابی، راه عداوت با اهل بیت، خصوصا امیرالمؤمنین را میپیمایند. بنابراین با توجه به سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله): «بغض تو را ندارد، مگر منافق» بخاری و وهابیان جزء منافقان محسوب میشوند.
پینوشت:
[1]. علت اهمیت کتاب صحیح بخاری نزد وهابیت.
[2]. مسلم نيشابوري، صحيح مسلم، بیروت: دارالفکر، ج1، ص61.
ترمذي، محمّد بن عيسي (م 279)، سنن الترمذي، تحقيق: بشار عواد معروف، دار الغرب الإسلامي، بيروت، 1998 م، ج6، ص93، ح3736.
نسائي، احمد بن شعيب (303)، السنن الصغرى، تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة، مكتب المطبوعات الإسلامية، حلب، چاپ دوّم، 1406 هـ.ق، ج8، ص115، ح5018.
[3]. نسائی، سنن نسائی باحکام الابانی، مکتب المطبوعات الاسلامیه، حلب، 1406ق، ج8، ص115، ح5018
[4]. عَنِ الحَسَنِ، قَالَ: خَرَجْتُ بِسِلاَحِي لَيَالِيَ الفِتْنَةِ، فَاسْتَقْبَلَنِي أَبُو بَكْرَةَ، فَقَالَ: أَيْنَ تُرِيدُ؟ قُلْتُ: أُرِيدُ نُصْرَةَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا تَوَاجَهَ المُسْلِمَانِ بِسَيْفَيْهِمَا فَكِلاَهُمَا مِنْ أَهْلِ النَّارِ» قِيلَ: فَهَذَا القَاتِلُ، فَمَا بَالُ المَقْتُولِ؟ قَالَ: «إِنَّهُ أَرَادَ قَتْلَ صَاحِبِهِ» بخاري، محمّد بن اسماعيل (م 256)، صحيح بخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422هـ. ق، ح9، ص51، ح7083.
افزودن نظر جدید