نقد «من زئوس هستم» آیاتی در مورد تگرگ
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ در نظم نوین جهان که توسط انسانهایی پلید برنامهریزی میشود جوانان به سمت الحاد و عدم باور به خدا پیش میروند. خطر رواج این تفکر که سابقۀ هزاران ساله دارد بر کسی پوشیده نیست. این اولین بار نیست که ملحدین، ترویجِ افکار خداناباوری میکنند؛ در صفحات تاریخ میخوانیم که در زمان امام صادق (علیهالسلام) شخصی مانند ابن ابی العوجاء (که به لحاظ علمی فردی بسیار قوی بوده است) در مسجد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) مینشسته و افکار و آراء باطل خویش را ترویج میکرد. امام صادق (علیهالسلام) با تجهیز علمی اصحابی مانند هشام بن حکم و مفضلبنعمر به شبهات بیاساس این فرد جوابهایی مستدل و متقن میدادند. این شیوه برخورد امام صادق(علیهالسلام) با ملحدین به ما میآموزد، مؤمنین باید اعتقاد خود را از راه عقل به دست آورند تا کسی به راحتی آنها را فریب ندهد و اعتقادات آنان را متزلزل نسازد و ثانیا جوابهایی فاخر برای شبهات آنان داشته باشند.
در شبکههای مجازی افراد ملحدی با نام آتئیست اقدام به انتشار افکار پلید و مادیگرایانه خود کرده و بر روی افکار پاک بعضی از جوانان تأثیرات مخربی میگذارند. یکی از راههای پلید آنان که ظاهرا سرمایهگذاری مالی بسیار قوی پشت این مسئله میباشد کلیپهای انیمیشن «من زئوس هستم» میباشد.
از جمله کلیپهایی که در این نوشته مورد بررسی و نقد قرار خواهد گرفت کلیپ 209 میباشد: گذشته از اینکه تمامی کلیپهای موجود زئوس از روشهایی مرموزانهای مانند بدون سند و دلیل صحبت کردن، بازی با الفاظ و مغلطهکاری و ... برای رسیدن اهداف شوم خود استفاده میکند، در این کلیپ نیز زئوس سعی دارد با مغالطاتی و شبهاتی که به چند آیه از قرآن کریم میاندازد، معجزه بودن قرآن را زیر سؤال ببرد.
نکته: این نوشته در ادامۀ نوشتههای قبل و نقد بررسی شبهات کلیپ 209 میباشد،[1] و در این مقاله سعی داریم، به شبهه تگرگ در این کلیپ جواب دهیم.
بررسی و نقد:
زئوس میگوید: خداوند فکر میکرد تگرگ از کوههای یخی در آسمان میآید، و این اندیشه عرب جاهلی است(!) چرا که در سوره نور آیه 43 از قرآن میفرماید: «وَيُنَزِّلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن جِبَالٍۢ فِيهَا مِنۢ بَرَدٍۢ.[نور/43] و از آسمان از کوههایی که در آن است [ابرهایی که همچون کوهها انباشته شدهاند]- دانههای تگرگ نازل میکند.»
پاسخ:
در اينجا مفسران بيانات مختلفى دارند:
1. بعضى گفتهاند «جبال» «كوهها» در اينجا جنبه كنائى دارد، همانگونه كه مىگوئيم كوهى از غذا، يا كوهى از علم، بنابراين مفاد آيه فوق اين است كه در واقع كوهى و توده عظيمى از تگرگ به وسيله ابرها در دل آسمان به وجود مىآيد، و از آنها بخشى در شهر، و بخشى در بيابان فرو مىريزد، و حتى كسانى مورد اصابت آن قرار مىگيرند.
2. بعضى ديگر گفتهاند منظور از كوهها، تودههاى عظيم ابر است كه در عظمت و بزرگى بسان كوه است .
3. نويسنده تفسير «فى ظلال» در اينجا بيان ديگرى دارد كه مناسبتر به نظر مىرسد و آن اينكه تودههاى ابر در وسط آسمان به راستى شبيه كوهها هستند گر چه از طرف پائين به آنها مىنگريم صافند. اما كسانى كه با هواپيما بر فراز ابرها حركت كردهاند غالبا با چشم خود اين منظره را ديدهاند كه ابرها از آنسو به كوهها و درهها و پستیها و بلندیهائى مىمانند كه در روى زمين است،
و به تعبير ديگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نيست، و همانند سطح زمين داراى ناهمواریهاى فراوان است، و از اين نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است.
بر اين سخن مىتوان اين نكته دقيق را افزود كه به عقيده دانشمندان تكون تگرگ در آسمان به اين طريق است كه دانههاى باران از ابر جدا میشود، و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مىكند و يخ مىزند، سپس طوفانهاى كوبندهاى كه در آن منطقه حكمفرما است گاهى اين دانهها را مجددا به بالا پرتاب مىكند، و بار ديگر اين دانهها به داخل ابرها فرو مىرود و لايه ديگرى از آب به روى آن مىنشيند كه به هنگام جدا شدن از ابر مجددا يخ مىبندد، و گاهى اين موضوع چندين بار تكرار مىشود و هر زمان لايه تازهاى روى آن مىنشيند تا تگرگ به اندازهاى درشت شود كه ديگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب كند، اينجا است كه راه زمين را به پيش مىگيريد و فرود مىآيد، و يا اينكه طوفان فرو مىنشيند و بدون مانع به طرف زمين حركت مىكند.
با توجه به اين مطلب، نكته علمى كه در كلمه جبال در اينجا نهفته است روشنتر مىشود، زيرا به وجود آمدن تگرگهاى درشت و سنگين در صورتى امكان پذير است كه تودههاى ابر متراكم گردند، تا هنگامى كه طوفان دانه يخ زده تگرگ را به ميان آن پرتاب مىكند مقدار بيشترى آب به خود جذب نمايد، و اين تنها در آنجاست كه تودههاى ابر بسان كوههاى مرتفع در جهت بالا قرار گيرد و منبع قابل ملاحظهاى براى تكون تگرگ شود.(دقت کنید)
در اينجا تحليل ديگرى از بعضى از نويسندگان مىخوانيم كه خلاصه آن چنين است: «در آيات مورد بحث ابرهاى بلند صريحا به كوههائى از يخ اشاره مىكند و يا به تعبير ديگر كوههائى كه در آن نوعى از يخ وجود دارد و اين بسيار جالب است، زيرا بعد از اختراع هواپيما و امكان پروازهاى بلند كه ديد دانش بشر را وسعت بخشيد، دانشمندان به ابرهائى متشكل و مستور از سوزنهاى يخ رسيدند كه درست عنوان كوههائى از يخ بر آنها صادق است، و باز هم عجيب است كه يكى از دانشمندان شوروى در تشريح ابرهاى رگبارى طوفانى، چندينبار از آنها به عنوان «كوههاى ابر» يا «كوههائى از برف» ياد كرده است، و به اين ترتيب روشن مىشود كه براستى در آسمان كوههائى از يخ وجود دارد.[2]
پینوشت:
[1]. مقالهای با عنوانِ نقد «من زئوس هستم» پستترین خشکی.
[2]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، سایت تبیان، سوره نور، ذیل آیه 43.
افزودن نظر جدید