آیا عمر در منافق نبودن خود شک داشت؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ایراد وهابیت به شیعه: روایتی را ذهبی نقل میکند که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم)، به حذیفه، منافقان را در پنهان و نهان، شناسانده بود، که از اسرار بود و حذیفه به کسی نمیگفت. عمر، مصرانه در پی این بود که نام و نشان منافقان را بداند، اما حذیفه به او نمیگفت. آخر کار عمر، حذیفه را قسم داد، که حداقل بگو نام من هم، در لیست منافقان هست یا نه؟ از این سخن، شیعه قصد دارد، ثابت کند، عمر هم جزء این گروه بوده است،[1] در صورتیکه این مطلب حرص عمر برای باقی ماندن بر راه راست را میرساند.
پاسخ: اگر حذیفه اسرار رسول خدا را به عمر گفته باشد، به امانت پیامبر خیانت کرده است؛ که طبق مبانی وهابیت، صحابه چنین عملی انجام نمیدهند.
عمر با سؤال خود میرساند که در ایمان خود یقین ندارد، وگرنه نباید این سؤال را از حذیفهی (منافق شناس) بپرسد.
چرا عمر بر فهمیدن اسراری را که اهلیتش را ندارد، اصرار میکند، تا با این عمل، با خواست رسول خدا که مخفی بودن آن اسامی بوده، مخالفت شود؟
آیا باید بهخاطر قسم دادن هر شخصی، اسرار پیامبر را به راحتی فاش نمود؟
این روایت فضیلتی را برای عمر اثبات نمیکند، زیرا این شک را حذیفه از عمر برمیدارد و دلالت بر ضعف عمر و سستی ایمان او میکند.
و همچنین این قضیه میرساند، حدیث عشره مبشره صحیح نیست، و صادر نشده، یا به گوش عمر (یکی از آن ده نفر) نرسیده است.
پینوشت:
[1]. «وجود منافقین در بین صحابه»
افزودن نظر جدید