وهابیت
ابن تیمیه از جمله شخصیتهایی است که علاوه بر وجود اشتباهات بسیار در اندیشههای او، و به خاطر حجم بسیار زیاد تالیفات و شمول و گستردگی تالیفاتش و بهخاطر اتکا به مبانی اهل سنت و افراط در توجه به صحابه و بزرگداشت صحابه در بین اهل سنت دارای وجهه نامناسبی نیست. این باعث شده وهابیت خود را به ابن تیمیه نسبت دهد.
همیشه نباید افکار و اندیشههای یک شخصیت را با دید علمی و فنی به مقیاس قضاوت نهاد و مورد بررسی قرار داد. بلکه باید در این بین به نوعی به روحیات و شخصیت و روان شناسی وی نیز توجه کرد. هر انسانی دارای روان خاص به خود است، ولی باید یک شخصیت اجتماعی از حداقلهای یک روان سالم برخوردار باشد. شواهد در ابنتیمیه برخلاف این نکته است.
محققان درباره منشأ افکار وهابیت سلفی اختلاف دارند. برخی معتقدند جریان وهابیت درواقع نوعی پیروی از ابن تیمیه است. اما برخی محققان در این زمینه نگاه متفاوتی ارائه میدهند. ایشان معتقدند وهابیت جریان انحرافی است و به آرای ابن تیمیه چندان ارتباطی ندارد. وهابیت فکر تند و تکفیری است که سعی دارد خود را به ابن تیمیه منتسب کند.
گاهی برخی افراد فکر میکنند که جریانات سلفی دارای رویکرد یکدستی هستند. واقعیت این است که اندیشههای سلفی دارای شاخههای متعددی است. آنقدر که میتوان هر سلفی را یک گرایش دانست. گستردگی این جریانات از شمال آفریقا تا غرب آسیا و در اقصی نقاط جهان، خود بر این تشتت افزوده است، تا حدی که بین استاد و شاگرد نیز وحدت رویه دیده نمیشود.
مذهبی که خود و تاسیس خود را مدیون تخریب دیگران میداند در اندیشه پیروان خود نفرت و توهین به گروهها و مذاهب دیگر را جا میدهد. یکی از این کینهورزیها در اندیشه بزرگان وهابی بروز میکند، وقتی از اندیشه توانای کلامی گروههای دیگر به ستوه میآیند. عبداله بن محمد الغنیمان از شخصیتهای وهابی این موضوع را بروز داده است.
موضوع توجه به قبر اولیاء نه به خاطر عبادت ایشان است و نه استقلالی که در این بزرگان دیده میشود. تنها از باب توجه به افرادی است که در بارگاه الهی دارای ارج و عزت و جایگاه هستند و با این جایگاه میتوانند برای زائر از رهگذر توجه او به راه درست، کمک و هدایتگر باشند. این توجه در تاریخ مسلمین بسیار دیده میشود.
بزرگان هر آیین و گرایشی میتوانند قرائن و شواهدی را برای تصحیح اعتقادات آن آیین فکری داشته باشند، که با تأمل در این قرائن به درستی یا نادرستی اندیشه ایشان پی ببریم. ابن حجر هیتمی از بزرگان اهل سنت و از بزرگان مورد پذیرش جریان سلفیگری از اشخاصی است که وهابیت با دقت در نظرات او میتواند به اشتباهات خود در برخی موارد پی برد.
افراد را میتوان از روی سوابق ایشان در کودکی و نوجوانی شناخت. روحیه ایشان خود نشان دهنده آینده ایشان خواهد بود. ابن عبدالوهاب نیز از این قاعده مستثنی نیست و بسیاری از بزرگان و مشایخ وی در زمان تحصیل و کودکی وی او را شناخته و به وی برای اعمال اینده آش تذکر دادهاند. جالب اینکه این نکته در اسناد تاریخی باقی است.
از نکات جالب در فرقه وهابیت این است که در عمل و در مبانی این فرقه داراری تناقضات زیادی است. این گروه ابتدا ادعایی می کنند ولی بعدها با ارائه مبانی خویش در حل این ادعا می مانند و لذا دست ب توجیهات خاصی می زنند. البته این اتفاق از ضعف مبنایی این اندیشه خبر می دهد و شاهدذ صدقی بر کذب بسیاری ادعاهای این فرقه است.
تاریخ بشر دارای برههها و مقاطعی است که برای بشر صفحات سیاهی را به وجود میآورد. یکی از این تاریخها حتما دورهی یزید و اعمال وحشیانه عمالش در کوفه و کربلا و اعمال خلفای بعدی وی در برخورد با علویان و شیعیان است. دورههایی که انسان را به یاد بربریت میاندازد. گروههای تروریستی مانند داعش نیز اینچنین تاریخی را تداعی میکنند.
در جهان پیچیده و مدرن امروز که بشر از ادیان نسخشده خسته و روی به تعالیم برجسته و نجات بخش و آرامش آور اسلام دارد، عدهای از مسلمانان با داشتن انحرافات فکری چهره نورانی اسلام را با حرکات افراطی و ناشیانه تخریب میکنند. این تخریب که بر محوریت تکفیر و برداشت اشتباه از حکم تکفیر ایجاد شدهاست، از مسیر عمومی اهل سنت دور است.
یکی از مبانی مسلم اسلامی، که همیشه مورد قبول تمامی مسلمانان بوده است، مسئله شفاعت است. شفاعتی که در بسیاری از آیات قرآن به آن اشارهشده و بیان شدهاست که تنها به اذن پروردگار مورد قبول واقع خواهد بود. روایات متعددی نیز در تبیین آن مورد توجه بودهاست و اصل آن مورد پذیرش تمامی مسلمانان در طول تاریخ و حتی وهابیت میباشد.
عتبان یکی از اصحاب پیامبر از ایشان میخواهد که در خانهی او نماز بخواند، تا پس از آن به محل نماز خواندن پیامبر (ص) تبرک جوید. جالب اینکه پیامبر و هیچیک از صحابه که در این درخواست حاضر بودند، این کار را بر خلاف موازین شرع ندانسته و از آن منع نکردند وبرای انکار تبرک شدن مکانهای منتسب به پیامبر این حدیث صحیح بخاری از بهترین دلیل ها می باشد.
وهابیت تبرک به قبور اولیاء الهی را از باب سد ذرایع و پیشگیری از افتادن در وادی شرک ممنوع میداند؛ جواب: با تعالیم پیامبر(ص) منافات دارد. چون ایشان بر خود فرض میدانند هرچه از خیر و شر امت را به آنها بیاموزند؛ پس در واقع انگشت اتهام به سمت پیامبر(ص) برده شده که ایشان در بیان عملی که مردم را به شرک میاندازد، کوتاهی کردهاند.