جهل بستری برای پرورش وهابیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ واقعیت تاریخی این است که انحرافات فکری در بستری بهوجود میآید که اندیشمندان اسلامی و متفکرین و عالمان دلسوزی در این محیط نباشند. وهابیت بهعنوان جریانی انحرافی از دل جامعه اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست. ضعف فکری جامعه اسلامی در محیط نجد و نبود عالمانی آگاه و بصیر در فضای فکری نجد دلیل مهمی در بهوجود آمدن این جریان فکری فاسد است، که متاسفانه مسیر رو به افراط خود را طی کرده و بسیاری جوانان متدین در کشورهای مختلف را به این اندیشه ناصواب آلوده کرده است.
بر اساس گزارشهای تاریخی، رهبر فرقه وهابیت هر جا که از وجود عالمان اسلامشناس و متفکر و محیطی غنی و بافرهنگ برخوردار بودند، موفق نبود، زیرا بهمحض اظهار عقیده، دانشمندان اسلامی او را مورد نقد قرار داده و عقایدش را باطل اعلام میکردند، همانطور که در اوائل از طرف استادش بنام «عبدالله بن عبداللطیف شافعی» و برادرش «شیخ سلیمان بن عبدالوهاب نجدی حنبلی» طرد و در ردّ او کتاب نوشتند.
استاد اسد علیزاده میگوید: «اما مردم عادی و بدوی نجد، بهسبب نبود دانشمندان اسلامی روشنگر، دعوت او را پذیرفتند. جهل فرهنگی و اعتقادی مردمان این منطقه، زبانزد تاریخ است؛ اینان مردمانی بدوی و ناآگاه از آموزههای حقیقی اسلام بودند، که برای پذیرش هر سخن تازهای آمادگی داشتند، بهویژه اگر مسئله، دعوت محمد بن عبدالوهاب که همراه با متهم ساختن تمام مسلمانان به شرک و بتپرستی، و حلال بودن ریختن خون مردم مسلمان و بهغنیمت بردن ثروت آنان باشد. او با اعلام این دعوت، بدویان صحراگرد سادهاندیش و گرسنه را برای غارت و چپاول اموال دیگر مسلمانان برمیانگیخت.»[1]
علیاصغر فقیهی در کتاب وهابیان چنین میگوید: «ساکنان نجد، مردمی بودند، که در حالت بساطت و سادگی و بیخبر از همهجا و همهچیز، اذهانشان از آنچه در دنیا میگذشت خالی، و فکرشان از هر اندیشه و عقیدتی جدید تهی بود. طبیعی است که مردمی اینچنین زیست، میبایست خیلی زود، تحت تعلیمات امثال شیخ محمد، قرار بگیرند و با تعصب از آن دفاع کنند و حتی از بذل جان خود در راه آن، دریغ نورزند.»[2]
آیت الله مکارم شیرازی در مقایسهی بین موفقیت محمد بن عبدالوهاب در سرزمین نجد و عدم موفقیت ابن تیمیه در سرزمین شام، مینگارد: «یکی از دلایل عمدهی آن این بود، که دمشق و شام یکی از مراکز علوم اسلامی در آن زمان بود، و علمای برجسته و حوزه های علمیهی فراوانی داشت؛ آنها بهصورت وسیع در برابر اشتباهات ابن تیمیه به مقاومت برخاستند...»[3]
علیاصغر رضوانی که خود در مسائل مربوط به وهابیت صاحبنظر میباشد، در اینباره میگوید: «از آنجایی که افکار باطل ابن تیمیه، در منطقهی شامات که مهد علم و دانش بود، با انتقادات و اعتراضات علما و دانشمندان مذاهب مختلف مواجه گردید و باعث انزوای ابن تیمیه گشته، افکار و عقاید وی در بوته فراموشی سپرده شد. ولی در قرن 12 هجری قمری این افکار در منطقهی نجد که عاری از تمدن و فاقد فرهنگ بود، مجدداً منتشر شد و پس از آن توسط قدرت سعودی و با پشتیبانی قدرتهای استعماری، به ترویج آنها پرداخته شد.»[4]
آیتالله جعفر سبحانی نیز همین اعتقاد را دارد و میگوید: «دو چیز به انتشار دعوت محمد بن عبدالوهاب، در میان اعراب بادیهنشین نجد کمک کرد:
1- حمایت سیاسی نظامی آل سعود؛
2- دوری مردم نجد از تمدن و معارف و حقایق اسلامی.»[5]
پینوشت:
[1]. اسد علی زاده، اکبر، چالشهای فکری و سیاسی وهابیت، ص107، بیتا، بینا.
[2]. فقهی، علی اصغر، وهابیان، ص235
[3]. مکارم شیرازی، ناصر،وهابیت بر سر دو راهی، ص 80، انتشارات طلوع حق ، قم ، بیتا.
[4]. رضوانی، علی اصغر،وهابیان را بهتر بشناسیم، ص 26بیتا.
[5]. سبحانی، جعفر، وهابیت مبانی فکری وکارنامه عملی، ص39، موسسه امام صادق ، قم ، بیتا.
افزودن نظر جدید