نقد «من زئوس هستم» قسمت، امام دوازدهم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در نظم نوین جهان که توسط انسانهایی پلید برنامهریزی میشود جوانان به سمت الحاد و عدم باور به خدا پیش میروند خطر رواج این تفکر که سابقۀ هزاران ساله دارد بر کسی پوشیده نیست. این اولین بار نیست که ملحدین، ترویجِ عدمِ اعتقاد به خدا میکنند در صفحات تاریخ میخوانیم که در زمان امام صادق (علیهالسلام) شخصی مانند ابن ابی العوجاء (که به لحاظ علمی فردی بسیار قوی بوده است) در مسجد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) مینشسته و افکار و آراء باطل خویش را ترویج میکرد. امام صادق (علیهالسلام) با تجهیز علمی اصحابی مانند هشام بن حکم و مفضلبنعمر به شبهات بیاساس این فرد جوابهایی مستدل و متقن میدادند. این شیوه برخورد امام صادق(علیهالسلام) با ملحدین به ما میآموزد، مؤمنین باید اعتقاد خود را از راه عقل به دست آورند تا کسی به راحتی آنها را فریب ندهد و اعتقادات آنان را متزلزل نسازد و ثانیا جوابهایی فاخر برای شبهات آنان داشته باشند.
در شبکههای مجازی افراد ملحدی با نام آتئیست اقدام به انتشار افکار پلید و مادیگرایانه خود کرده و بر روی افکار پاک بعضی از جوانان تأثیرات مخربی میگذارند. یکی از راههای پلید آنان که ظاهرا سرمایهگذاری مالی بسیار قوی پشت این مسئله میباشد کلیپهای انیمیشن «من زئوس هستم» میباشد.
از جمله کلیپهایی که در این نوشته مورد بررسی و نقد قرار خواهد گرفت کلیپ 200 میباشد: گذشته از اینکه تمامی کلیپهای موجود زئوس از روشهایی مرموزانه مانند بدون سند و دلیل صحبت کردن، بازی با الفاظ و مغلطهکاری و ... برای رسیدن اهداف شوم خود استفاده میکند، در این کلیپ نیز علاوه بر این روشها از شبهاتی که وهابیت سالهاست به اعتقادات شیعه میکنند، در کلیپ خود ارائه میدهد، که البته این شبهات بارها و بارها توسط علماء شیعه از دلایل عقلی و نقلی (روایات کتب اهلسنت و نیز شیعه) جواب داده شده و آنها را رد کردهاند. در این کلیپ زئوس سعی دارد، اعتقاد به وجود منجی را که در تمام ادیان هست را موهوم جلوه دهد و بعد از موهوم دانستن وجود منجی، این توهم را به مذهب تشیع سرایت دهد و وجود امام زمان (علیهالسلام) را نفی کند. و در ادامۀ استدلالهای خود به دلایلی رو میآورد که قبلا ما این دلایل را زیاد از وهابیت شنیدهایم. البته از این نکته نباید غافل شد که وجود امام زمان و اثبات آن یک بحث درون دینی است، و در اینجا این سؤال در ذهن ایجاد میشود، چرا زئوس آتئیست(خداناباور) این شبههها را مطرح میکند؟
نکته: روش نقد این کلیپ به این صورت است که، از دو راه (عقلی و نقلی) وجود امامت حضرت مهدی (عج) را اثبات خواهیم کرد و به دلیل طولانی شدن این مقاله، بدون اینکه اشارهای به مغالطات زئوس کنیم، قضاوت را به خود خواننده این مطلب واگذار میکنیم، تا انشاءالله صحیح را از غلط تشخیص دهد.
نقد و بررسی:
دلیل نخست: دلایل عقلی؛ وجود امام زمان(علیهالسلام) و امامت آن حضرت از مباحث امامت خاصه است که برای اثبات آن مستقیماً نمیتوان از دلیل عقلی بهره گرفت، بلکه با استخدام دلیل عقلی در امامت عامه و ضرورت وجود امام در همه زمانها و استناد به روایات و نقلهای تاریخی که در این زمان، امام را منحصر در وجود حضرت مهدی(عج) میکند، می توان به مقصود نائل آمد. در امامت عامه برهان عقلی بر ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی روی زمین اقامه میشود. بعد از آن اگر ادله تاریخی و روائی دال بر ولادت و حیات حضرت مهدی(علیهالسلام) به مقدمه اول ضمیمه گردد، اثبات میشود که در این زمان تنها آن حضرت(عج) واسطه فیض الهی است و زنده هم میباشد.
الف) برهان لطف(ضرورت وجود امام در همه زمانها): متکلمان امامیه، بالاتفاق، بر این عقیدهاند که امامت، از مصادیق لطف خداوند است، و چون لطف، به مقتضای حکمت الهی، واجب است، امامت نیز واجب است به بیان واضحتر، نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است که بر اساس قاعده لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا میکند که در میان جامعه اسلامی باید امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.
ب) برهان علت غائی: در علم کلام ثابت میشود که خداوند از افعال خود هدف و غرضی دارد و چون خداوند کمال مطلق است و نقص در او راه ندارد غایت افعال الهی به مخلوقات برمیگردد و غایت وجود انسان، انسان کامل است یعنی انسان مانند درختی است که میوه آن وجود انسان کامل است. ما در اینجا به همین مقدار بسنده می کنیم و خواننده را به مطالعه کتب مفصل ارجاع می دهیم.[1]
دلیل دوم: آیات قرآن و دلایل تاریخی و روایی؛ ادله تاریخی و روائی ولادت و حیات حضرت مهدی(علیهاسلام) به حدی زیاد هستند که بسیاری از دانشمندان اهلسنت روایات امام عصر(عج) را متواتر و قطعی میدانند بهطوریکه بسیاری از علماء اهلسنت منکر مهدی(عج) را کافر میدانند و این سخن پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را نقل کردهاند که فرمود: «من انکر خروج المهدی فقد کفر» هر کس خروج مهدی را انکار کند کافر است یا «من کذب بالمهدی فقد کفر» «کسی که ظهور مهدی را دورغ بشمارد کافر گردیده است».
اهلسنت تنها به این بسنده نکرده و کتبی در این زمینه تألیف کردهاند؛ از جمله ابونعیم در کتاب «اخبار المهدی» ابن حجر هیثمی در «القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر» شوکانی در «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح»، ادریس عراقی مغرب در «المهدی» و... و در کتب «سنن ابن داوود»، «سنن ترمذی»، «ابن ماجه»، «صحیح حاکم» و «معاجم طبرانی» و رویانی و دارقطنی و ابونعیم خطیب در «تاریخ بغداد» و ابن عساکر در «تاریخ دمشق» و... (حداقل 32 کتاب مستقل از اهل سنت راجع به امام عصر(عج) به نگارش در آمده است و دهها علامت آن حضرت در احادیث آنان آمده است. اخبار امام عصر(ع) آمده است.)
در یک تقسیمبندی، تنها تعدادی از روایاتی که در باب مهدویت از کتب شیعه و سنی جمع آوری شده است (که در هیچ موضوع اسلامی شاید این قدر روایت وارد نشده باشد) را برای شما می آوریم:
1 ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) از اهل بیت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) است، 389 روایت.
2 ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) از فرزندان امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) است، 214 روایت.
3 ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) از فرزندان فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها)، 192 روایت.
4 ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) نهمین فرزند از اولاد امام حسین(علیهالسلام) است، 148 روایت.
5 ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) از فرزندان امام زین العابدین است، 185 روایت.
6 ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) از فرزندان امام حسن عسکری(ع) است، 146 روایت.
7 ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) عمر طولانی خواهد داشت، 318 روایت.
8 ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) غیبت طولانی خواهد داشت، 91 روایت
9 ـ و.... (از جمله امام دوازدهم است، دارای دو غیبت است که یکی غیبت طولانی است، عیسی بن مریم فرود آید و در نماز به مهدی(عج) اقتداء می کند.)
در ادامه بذکر تنها تعدادی از این ادله نقلی میپردازیم:
1. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أنَّ الارضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصَّالِحُونَ. [انبیاء/105] ما در زبور (داود ( علیهالسلام ) ) نوشتيم كه سرانجام ، وارث زمين بندگان شايسته من خواهند شد.» و در آیهای دیگر میفرماید: «وَعَدَاللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّنَّهُمْ في الاَرْضِ كَما اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الِّذي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَاٌولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ.[نور/55]خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند وعده داده كه آنها را به يقين خليفه روي زمين كند، آن گونه كه پيشينيان آنها را خلافت (روی زمین) بخشيد، و دين و آيينی را كه برای آنها پسنديده است پا برجا و ريشهدار سازد، و بيم و ترس آنها را به آرامش و امنّيت مبدّل كند، آن چنان میشود كه تنها مرا میپرستند، و چيزی را شريك من نخواهند كرد، و كسانی كه بعد از آن كافر شوند آنها فاسقند.»
2. از جمله احادیثی که وجود امام زمان (علیهالسلام) را ثابت میکند، حدیث ثقلین است که در کتب معروف و معتبر فریقین با سند صحیح وارد شده است. در این حدیث، میخوانیم که رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «من چیزی بین شما بر جای مینهم، که اگر بدان چنگ زنید، بعد از من، هرگز گمراه نخواهید شد. یکی از آن دو از دیگری عظیمتر است: کتاب خدا رشتهای است که از آسمان به زمین کشیده شده است. و دیگری عترت که اهلبیت منند. این دو، هرگز از هم جدا نمیشوند، تا بر سر حوض (کوثر) نزد من وارد شوند. پس بنگرید بعد از من با ایشان چگونه رفتار میکنید.»[2]
این حدیث چند نکته مهم میفرماید:
نکته اول: همانگونه متن قرآن تا قيامت باقی است، عترت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم تا قيامت، حيات خواهد داشت و در كنار قرآن خواهد بود.
نکته دوم: طبق نص صریح این حدیث، اطاعت از این عترت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) موجب عدم گمراهی است. واضح است کسانیکه عترت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را در این زمان انکار کنند، در گمراهی بهسر میبرند.
نکته سوم: بقاى هر يك از عترت پیامبر اکرم (صلیالله علیهوآله) در كنار قرآن، اعم از حضور و غيبت اوست. از آنجا كه پس از امام حسن عسكرى (عليه السلام)، عترت پیامبر اکرم (صلیالله علیهوآله) ظاهر نيست، مقتضاى حديث ثقلين، وجود عترتی غائب از اهل بيت است؛ زيرا در غير اين صورت، قرآن از عترت، جدا خواهد شد. و اين عترت غائب، شخصى جز امام زمان (عليه السلام) طبق روایات معتبر دیگر نيست.
صاحبان صحاح نيز در مورد حتمى بودن خروج مهدى (علیهالسلام) رواياتى نقل كردهاند كه ذيلاً مىآيد: «اگر از عمر دنيا بيش از يك روز نمانده باشد خداوند آن روز را طولانى مىكند تا آنكه مردى از اهلبيتم مبعوث شود كه اسم او، اسم من است. او زمين را از قسط و عدل پر مىكند همانگونه كه از ظلم و جور پر شد.»[3]
و در روایتی دیگر: «دنيا به پايان نمىرسد تا آنكه مردى از اهلبيتم بر عرب حكومت كند كه اسم او اسم من است.»[4]
و همچنین: «اگر از عمر روزگار فقط يك روز مانده باشد خداوند مردى از اهل بيتم را مبعوث مىكند كه زمين را پر از عدل كند همانگونه كه پر از ستم شد.»[5]
روايتهاى مزبور از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله ) نقل شده است و معناى آنها (چنانچه خوانندگان محترم نيز متوجّهاند) اين است كه خروج مردى از اهل بيت پيامبر (علیهالسلام ) حتمى است نه آنكه يك روز از عمر دنيا مانده و او يكروزه دنيا را پر از عدل و داد مىكند.
و «المهدىّ منّا أهل البيت.»[6] «رسول گرامى اسلام ( صلیاللهعلیهوآله) فرموده است: «مهدى از ما اهل بيت است .»
و «افضل العباده انتظار الفرج»[7]« رسول گرامى اسلام ( صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: بهترین عبادتها انتظار فرج است.»
و «المهدى من ولد فاطمه».[8] «مهدى از فرزندان فاطمه است» امّ سلمه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل كرده است . همين روايت با همين سند به اين عبارت نيز آمده است: «المهدىّ من عترتى من ولد فاطمه.»[9]
و صدها روایات دیگر که گواه صدق مدعای منجی مسلمانان است، وجود دارد. و اینها همه ادعای دروغ زئوس را که میگوید: عقیده به وجود حضرت مهدی (علیهالسلام) ساختۀ دست آخوند شیعه است برای گرفتن خمس و زکات از مردم! را افشا میکند. و این کلام در حالیاست که بیان کردیم روایات موجود در کتب اهلتسنن بر اثبات امام زمان (علیهالسلام) متواتر و قطعی هست و اهلتسنن نیز به ظهور حضرت باور دارند.
نکته: مرحوم نوری در کتاب خود، به نام کشف الاستار اسم چهل نفر از علمای اهل سنّت را میبرد که به ولادت حضرت مهدی (علیهالسلام) فرزند امام حسن عسکری(علیهالسلام) اقرار دارند. مرحوم آیت الله العظمی طبسی [10] پس از اینکه فهرست چهل نفری از علمای اهل سنّت را که مرحوم نوری ذکر کرده، اسم میبرد، تقریباً بيست مورد یا بیشتر را میافزاید و عباراتشان را میآورد. با این حساب تقریباً بیش از شصت نفر از علما که از اهل سنت هستند، به ولادت حضرت اقرار و اعتراف دارند.
اما چرا تولد، کودکی حضرت و زندگی حضرت، در خفا بوده وکسی جز تعدادی اندک او را ندیدهاند؟ خلفاى بنىعباس از طريق رواياتى كه از پيامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه طاهرين (علیهالسلام) نقل شده بود، مىدانستند كه دوازدهمين امام، همان مهدى(عج) است كه زمين را پر از عدل و داد مىكند و دژهاى گمراهى و فساد را در هم مىكوبد و دولت جبّاران را سرنگون مىسازد و طاغوتيان را به قتل مىرساند و خود امير مشرق و مغرب جهان مىشود.
آنان چون اين مسئله را مىدانستند، در صدد بودند تا نور الهى را خاموش كنند و آن امام همام را به قتل رسانند. از اين رو جاسوسان و مراقبانى چند گماشتند و حتّى قابلههايى را مأمور كردند تا درون خانه امام حسن عسكرى (علیهالسلام) را زير نظر بگيرند ؛ ليكن خداوند، در هر حال، نور هدايت را پاينده خواهد داشت. اين بود كه خداوند به اراده خويش، دوران باردارى مادر او را پنهان ساخت.
شيخ مفيد(رحمهالله) (336 – 413 ه ق) در اين رابطه مىنویسد: «به دليل مشكلات آن دوران و جستوجوى شديد سلطان وقت و كوشش بىامان براى يافتن آخرين حجّت خدا، ولادت آن حضرت بر همگان، مخفى ماند.»[11]
تلاش بىون وقفه بنىعباس براى يافتن فرزندى از امام يازدهم، در بيشتر منابع تاريخى گزارش شده است. مورّخان گفتهاند: معتمد عباسى، به قابلهها دستور داده بود تا وقت و بیوقت، سرزده، وارد خانه سادات شوند ؛ به ويژه خانه امام حسن عسكرى«علیهالسلام» و در درون خانه بگردند و تفتيش كنند و از حال همسر او با خبر گردند و گزارش دهند. اما آنان از هيچ چيز آگاه نگشتند. احمد بن عبيداللَّه بن خاقان (كه كار خراج قم را بر عهده داشته) درباره موضوع كاوش، به امام حسن عسكرى(علیهالسلام) چنين گزارش كرده است: «وقتى خبر بيمارى امام عسكرى(علیهالسلام) شايع شد، خليفه به دنبال پدرم فرستاد. او به دارالخلافه رفت و همراه پنج تن از كارمندان نزديك خليفه (كه از معتمدان بودند) بازگشت. پدرم به آنان دستور داد تا خانه امام را در كنترل خود گرفته و لحظه به لحظه از احوال و اخبار وى اطلاع داشته باشند ؛ آنگاه برخى از طبيبان را فرا خواند، و دستور داد شبانه روز بر بالين امام حضور داشته باشند. پس از دو يا سه روز به او اطلاع دادند كه امام ضعيفتر شده است و او دستور داد، طبيبان بر مراقبتهاى خود بيفزايند؛ آنگاه پيش قاضى القضات رفت و از او خواست ده نفر از معتمدانِ خود را (كه از نظر دين و ورع، كاملاً به آنان اطمينان دارد) به منزل امام عسكرى (علیهالسلام) بفرستد كه شبانهروز در آنجا باشند. اين وضع ادامه داشت تا آنكه امام وفات كرد. پس از اين حادثه، خانه امام عسكرى(علیهالسلام)، به دستور خليفه بررسى دقيق شد و همه چيز مهر و موم گرديد و پس از آن، تلاشهاى پىگيرانهاى براى يافتن فرزندى از آن حضرت آغاز شد. حتّى كنيزان امام نيز تحت نظر قرار گرفتند تا معلوم شود كدام يك از آنها باردار است. يكى از آنان را (كه احتمال حمل دربارهاش مىرفت) در حجرهاى تحت مراقبت قرار دادند تا وقتى كه باردار نبودن وى مسلّم شد. آنگاه ميراث امام را ميان مادر و برادرش جعفر تقسيم كردند...».[12] به طور مسلّم، چنين حساسيت شديدى از طرف دستگاه خلافت، بدان سبب بود تا گذشته از كنترل امام يازدهم، در صورت عدم دسترسى به او (و يا فرزندش مهدى) ؛ دست كم بتوانند اعلام كنند كه امام حسن عسكرى (علیهالسلام) فرزندى نداشته است.
امام حسن عسكرى (علیهالسلام)، خود از پيش گويىها آگاه بود و اهميّت و عظمت آن مولود را به درستى مىدانست و از حسّاسيت دشمنان درباره تولد اين نوزاد، غافل نبود. اوضاع سياسى و شرايط اجتماعى را نيز كاملاً مىشناخت ؛ از اين رو به گونهاى مقدمات و پيش زمينههاى ولادت فرزندش را فراهم ساخت كه نه تنها دشمنان؛ بلكه بسيارى از دوستان هم از اين امر آگاه نشدند.
امام حسن عسكرى(علیهالسلام) خود درباره فلسفه «خفاى ولادت فرزندش» مهدى(عج) چنين مىفرمايد: «بنىاميه و بنىعباس» به دو علت بر روى ما شمشير كشيدند: نخست اينكه مىدانستند در خلافت، هيچ حقّى ندارند و مىترسيدند كه ما ادعاى خلافت كنيم و خلافت به محل اصلى خودش برگردد.
دوم اينكه، از اخبار متواتر دريافته بودند كه نابودى سلطنت ستمكاران و زورگويان، به دست قائم ما صورت مىگيرد و شكى هم نداشتند كه خودشان از ستمگران و زورگويان هستند! بنابراين به اميد اينكه از تولّد قائم (عج) جلوگيرى كنند، يا بتوانند او را بكشند؛ در كشتار اهلبیت (علیهمالسلام) و از بين بردن نسل حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) تلاش بسيار كردند؛ اما خداوند نخواست سرّ امر بر آنها آشكار شود؛ بلكه اراده فرمود كه بر خلاف ميل كافران، نور خود را تمام كند و خير بشريت را محقّق سازد.»[13]
بنابراين تدبير، كياست، حزم و دورانديشى امام عسكرى«ع» ايجاب مىكرد تا آن حضرت به گونهاى اين مأموريت را به انجام رساند كه دشمنان، در هدفهاى شوم خود، ناكام بمانند و چنين هم شد!
ولادت پنهانى حضرت مهدى(عج) و حفظ جان او و... مانند ولادت حضرت ابراهيم و موسى (علیهماالسلام) است. در واقع خداوند درباره آن حضرت، همان كار را كرد كه درباره موسى كرد؛ چنان كه دشمنان مهدى نيز همان روش فرعون و سياست فرعونى را دنبال كردند. فرعون دانست كه زوال سلطنتِ او به دست مردى از بنىاسرائيل خواهد بود. اين بود كه بازرسانى گماشت تا زنان حامله بنىاسرائيل را زير نظر گيرند و كودكانى را كه متولّد مىشوند، تحت مراقبت شديد قرار دهند و اگر پسر بود، او را بكشند. بدينگونه، كودكان بسيارى را كشتند تا موسى پديد نيايد... و با اين همه، خداى متعال، پيامبر خود موسى را حفظ كرد و ولادت او را مخفى داشت و سپس به مادر موسى امر فرمود تا او را در صندوقى گذارد و به رود نيل بسپارد... [14]
در روايتى نقل شده است: «امام صادق (علیهالسلام) فرمود: در قائم سنّتى از موسى بن عمران است. (راوی) پرسيدم : سنّت موسى بن عمران چه بود؟ فرمود : مخفى بودن ولادت او... .»[15]
امام سجّاد (علیهالسلام) نيز پنهانى بودن ولادت حضرت مهدى(عج) را شبيه ولادت حضرت ابراهيم (علیهالسلام) دانسته است: «در قائم ما؛ سنتهايى از پيامبران هست... اما سنت او از ابراهيم(علیهالسلام)، پنهانى بودن ولادت و كنارهگيرى از مردم است... .»[16]
زئوس میگوید: مردم اون زمان حتی چنین کسی را ندیدند؟ اولا: در بالا گفتیم امام عسکری (علیهالسلام) برای حفظ امام دوازدهم مجبور بود، امام زمان (علیهالسلام) را به هرکسی نشان ندهد. ثانیا: در اینجا تنها تعدادی از افراد را با ذکر سند نام میبریم که آنحضرت را یا در دوران کودکی دیدهاند یا از تولد او خبر داشتهاند و کوشیدند، ولادت امام مهدی(عج) را به اطلاع شیعیان رساندند. حکیمه خاتون )دختر محمد بن علی بن موسی الرضا(علیهالسلام))، احمد بن اسحاق[17]، محمد بن علی بن حمزه[18]، احمد بن حسن بن اسحاق[19]، ابراهیم بن ادریس[20]، معاویه بن حکیم، محمد بن ایوب و محمد بن عثمان بن سعید[21]، علی بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاویه بن حکیم و حسن بن ایوب[22]، عمر اهوازی[23]، براهیم بن محمد[24]، یعقوب بن منفوس[25]،عثمان بن سعید عمری، حسن بن حسین علوی، عبدالله بن عباس علوی، حسن بن منذر، حمزة بن ابی الفتح، حسن بن ایوب بن نوح، محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر، خادم فارسی، ابوعلی بن مطهر، ابی نصر طریف خادم، کامل بن ابراهیم، عبدالله مستوری، عبدالله جعفر حمیری، علی بن ابراهیم مهزیار، ابوغانم خادم.
زئوس میگوید: طبق فتوای مراجع شیعه هرکس بگوید امام زمان را دیده دروغگو محسوب میشود، یعنی کسی حق ندارد امام زمان راببیند؟!
جواب: اولا: بسیاری از صالحين و بزرگان شيعه در طول تاريخ غيبت حضرت را ديدهاند و کسی او را دروغگو ندانست. ثانیا: عارفان و عاملان به دین حتی راهکارهایی برای دیدار امام زمان (علیهالسلام) ارائه دادهاند. ثالثا: و آن دیدنی دروغ استکه، مشاهده به معنای ديدن امام (علیهالسلام) و ارتباط با او یا نیابت از او است که این ادعا به معنای اعلان و انتشار آن و با خبر كردن مردم است، ممكن است كسی با امام (علیهالسلام) ملاقات داشته باشد، همانگونه كه برای برخی علما و غير آنان نقل میكنند، ولی آنرا ميان مردم بازگو نكرده و در سينه خود پنهان كرده باشد. اطرافيان از قراين و يا در زمانهای بعد متوجه ارتباط او با امام زمان شوند.
پینوشت:
[1]. موعود شناسی، علی اصغر رضوانی، مسجد مقدس جمکران، قم، ص267-283.
[2]. ترمذی، صحیح ترمذی، تحقيق وتعليق:أحمد محمد شاكر، شماره حدیث 3788.
[3]. كتاب الفتن ، الامام الحافظ نعیم بن حمادبن معاویه، مكتبة التوحيد، قاهره، باب 52 ما جاء فى المهدى ، ح 2231.
[4]. سنن ترمذى ، ترمذی، نشر دارإحیاءالتراث العربی، همان ، ح 2230.
[5]. سنن ابى داود ، ج4 ص106؛ كتاب المهدى ، ح 4282 (مختصراً) و 4283.
[6]. كتاب الفتن، الامام الحافظ نعیم بن حمادبن معاویه، مكتبة التوحيد، قاهره، باب خروج المهدى (34) ح 4085 . سنن ابن ماجه ، ابن ماجة، دار إحیاء التراث العربی، ج2 ص1367.
[7]. سنن ترمذی، ترمذی، كتاب الدعوات، باب 116، فى انتظار الفرج و غير ذلك، ج5، ص528، ح 3571 .
[8]. همان ، ص1368 ، ح 4086 .
[9]. سنن ابى داود ، كتاب المهدى ، ج4 ص106، ح 4284.
[10]. الشّیعه و الرّجعه، مروجی طبسی، انتشارات دارالحدیث، ج1، ص98.
[11]. الارشاد، شیخ مفید، انتشارات اسلامیه، تهران، ص 345.
[12]. رسول جعفريان، حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، قم، موسسه انصاریان، ص 568.
[13]. اثبات الهداة، حر عاملی، موسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، ج 3، ص 570، ح 685.
[14]. منتخب الاثر، آیت الله صافی گلپایگانی، مکتب آیت الله صافی گلپایگانی، قم،ص 353..
[15]. كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابویه، اسلامیه، تهران، ج 2، ص 340، ح 18.
[16]. همان، ج 2، ص 567.
[17]. بحارالانوار، علامه مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 52، ص 23 و 24
[18]. همان، ص 397 .
[19]. اثبات الهداة، حر عاملی، موسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، ج 6، ص 436؛ دادگستر جهان، امینی، شفق، قم، ص103 .
[20]. بحارالانوار، علامه مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 52، ص 22 .
[21]. ینابیع المودة، قندوزی، آستان قدس رضوی، ص 460؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 52، ص26
[22]. اثبات الهداة، حر عاملی، موسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت،ج 6، ص 311؛ دادگستر جهان، امینی، شفق، قم، ص107 .
[23]. ینابیع المودة، ، قندوزی، آستان قدس رضوی، ص 46
[24]. دادگستر جهان، امینی، شفق، قم، ص 107 .
[25]. بحارالانوار، علامه مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 52،ص 25 .
برای جمع آوری این نوشته از مقالاتی در سایتهای پرسمان، اسلام کوئیست، حوزه و ولیعصر(عج) برداشت شده است.
افزودن نظر جدید