عرفان كيهانى، توهم یا واقعیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخى مدعيان عرفان، براى تحت تأثير قرار دادن مخاطبان، سعى در القاى ادعاهاى به ظاهر علمى میکنند مانند انرژیدرمانی، فرا درمانى، واژه درمانى، كيهان درمانى و... همچنین محمدعلی طاهرى، مدعی عرفان كيهانى، مدعى است كه شعور كيهانى عبارت است از مقولهای كه انسان میتواند با ارتباط مستقيم با خداوند، صاحب لايه محافظى شود كه با استفاده از اين لایهها، افراد بيمار را درمان كند هرچند كه پیشازاین نيز كسانى چون پائولو كوئيلو در كتاب «كيمياگر» نيز «روح كيهانى» را مطرح كرده بودند، اما طاهرى در كلاس درس عرفان خود كه با واريز كردن مبلغ پنجاه هزار تومان توسط مريد بهحساب او تشكيل میشود میگوید: انسان موجود پیچیدهای است و درمان او بسيار پیچیدهتر كه نياز به يك نوع نيروى فوقالعاده و يك هوشمندى برتر دارد كه ما اسم آن را «شبكه شعور كيهانى» گذاشتهایم.
او با طرح شعور كيهانى و سعى در بهرهگیری از آن، مدعى فرا درمانى شده و ادعا میکند كه عيسى (ع) نيز از همين روش در زنده كردن مردگان استفاده كرده بود او مدعى شفا دادن بيماران لاعلاج و حتى مادرزادى است روش فرا درمانى او نيز در سه بخش: راه دور، راه نزديك و درمانهای كمكى خلاصه میشود كه مطابق آن، شرکتکنندگان میتوانند با اسكن كردن فرد بيمار بهوسیله دست دادن، يا قرار دادن دست در محل درد و امثال آن به يك بيمار كمك كنند
اين مهندس مدعى عرفان كيهانى، اغلب در کلاسهایش به مريدان میگوید: ما از امشب يك ارتباط از راه دور باهم داريم، يعنى همه شما در يك ساعت مشخص با من ارتباط برقرار میکنید و بُعد مسافت نيز دراینارتباط هيچ معنا و مفهومى ندارد؛ به همين ترتيب طاهرى کلاسهایی تحت عنوان شعور و عرفان كيهانى در تهران، كرج، همدان، نظرآباد و چند شهر ديگر برگزار كرده است.
تنها كافى است با خواندن گزارش يكى از کلاسهای «عرفان كيهانى»، آثار سوء اخلاقى و نتايج بد روانى آموزههای اين مهندس مدعى بر شاگردان و مريدانش را فهميد: «وى دریکی از جلسات و آموزش اسكن (تماس و لمس) بیماریها، از شاگردان خود درباره فعالیتهایشان میپرسد.
يكى از خانمهای حاضر در جلسه كه آرايش غليظى داشت، میگوید: استاد، من از اصل غافلگيرى استفاده كردم و آزمايش را در مورد يك فرد بيمار (درمان گير) انجام دادم و درمان گير پس از اسكن (تماس) دستهایم گفت: تو گذشته مرا جلوى چشمم آوردى و كتفم گرم شده است، او میخواست به من حمله كند و به من گفت درگذشته من يك مار بودم و میخواهم تو را گاز بگيرم؛ و سپس عنوان كرد كه تمام دردهايش كم شده است (خنده حضار).[1]
و اما، فارغ از راستى آزمايى و سنجش ميزان درستى گفتهها و ادعاهاى اين مدعى، و برفرض صحت ادعاهاى علمى، پزشكى و تجربى او، بايد دانست كه اولاً؛ هرگز اين نكته را نمیتوان ناديده گرفت كه اصولاً اين ادعاها ربطى به عرفان ندارند بلكه در خوشبینانهترین صورت تنها میتوان آن را يك فرايند پزشكى تجربى براى درمان امراض جسمى بيماران و يا در جهت تسلط آرامش روان و تمدد اعصاب ديگران و يا يك نظريه روانشناسى دانست. ثانياً؛ پرسشى كه پيش میآید اين است كه آيا میتوان عرفان را با صرف دريافت پنجاه هزار تومان به هرکسی آموزش داد و اصولاً آيا هر شخصى با پرداخت مبلغى، مستعد فراگيرى و طى طريق عرفانى خواهد شد؟
آيا در طول تاريخ اسلام، عارفان در قبال دريافت پول و اجرت مادى به نشر آموزههای ناب الهى به ديگران مشغول بودهاند يا اينكه به ظرفيت، استعداد، توان و شوق طالب توجه داشتهاند؟
منش و روش اولیاءالله و سلوك بزرگانى كه نام آنها در تاريخ عرفان اسلامى شيعى ثبتاند، اینگونه نبوده است عارفان بالله از دكان بازى و تجارت از راه معنويت و سوداگریهای مادى و دنيايى به نام دين و عرفان، مبرّا بودهاند
هر كه را اسرار حق آموختند/ مهر كردند و دهانش دوختند
بشر همواره در جستجوى پاسخهای پرسشهای اساسى زندگى خود است تا دنيا را براى خود معنادار كند. امروزه واقعيتى به نام «خلأ معنويت» در زندگى انسان مدرن، علیرغم اثبات احساس شديد تشنگى انسان معاصر به حقايق ماوراى طبيعت، آسیبهای جدى را نيز با خود به همراه دارد يعنى همدست افراد، قدرتها و گروههای فرصتطلب را براى بهرهبرداری و سوءاستفاده از اين احساس نياز معنوى باز میگذارد و هم دلخوشی به هر سرابى را براى اين انسان تشنه، توجيه مىكند.
پس در اين روزگار، اغلب نسل تشنه معنويت، نادانسته عطش خود را با سرابهاى عرفان نما فرومینشانند. اين مسئله تنها مختص به ايران نيست، بلكه بنا به گزارش ميلتون، پركارترين محقق در حوزه جامعهشناسى اديان نوپديد، گریبان گیر غرب نيز شده است، آنجا كه مىنويسد: «بيش از دو هزار فرقه معنويتگرا در آمريكا و بيش از دو هزار جريان معنويتجو در اروپا هست كه درصد كمى از آنها مشترکاند.»[2]
براى تفنن هم كه شود، اصطلاح «مدعيان دروغين» يا «عرفان مدرن» و يا «معنویتهای مجازى» را در اينترنت جستجو كنيد، تا با انبوهى از آمار و اخبار افراد و گروههای مدعى معنويت، در صفحات سايتها و خبرگزارىها برسید. بنا بر آخرين گزارش رسمى نيروى انتظامى، «بيش از ۵۰ فرقه و گروه تخديرى به ايران وارد شده كه نيمى از آنها فعالاند و قريب ۲۰۰ عنوان كتاب ترجمه و چاپ و توزيع» کردهاند.
تجربه ثابت كرده است كه نتيجه و نهايت شبه مكاتب عرفانى و معنویتهای مجازى، تنها به يك نوع معنویتگرایی زمينى (نه آسمانى) ختم میشوند يعنى به سمت نوعى از تجربههای شبه معنوى و درنهایت فراتر از توان انسان معمولى مثل هيپنوتيزم و يوگا و مديتيشن سوق پيدا میکنند كه در آنها فردگرايى افراطى، درونگرایی و تکیهبر استعدادهاى درونى بشر، به چشم میخورد نه معنويت و عرفان در فرهنگ ما بكار گيرى لفظ مطلق «عرفان»، عرفان اسلامى شيعى با مؤلفههای خاص آن را تداعى میکند، نه هر نوع گرايش غیرطبیعی را.
شبه عرفانهای زمينى اغلب انسان را به واكاوى درون خود براى دستيابى به انرژى و استعداد ذخيره در آن سفارش میکنند تا او را در دفع مشكلات و گرفتاریهای روزمره و دستيابى به آرامش عميق، كمك كنند هرچند كه در بيشتر مواقع انسان سرگشته در اين اوهام و معانى مانند خوانندگان حرفهای کتابهای «پائلوكوئيلو»، «كريشنامورتى»، «كارلوس كاستاندا» و غيره كه نویدبخش آرامش و تعالى هستند، بعد از طى مسافتى، خود به پوچگرایی معرفتشناختی میرسند چراکه اساساً اين مكاتب در پى پایهریزی مبانى معرفتشناختی نيستند. پس در واقع میتوان گفت كه اغلب اين مكاتب به اصطلاح عرفانى بيشتر به «نظریههای روانشناسی» شباهت دارند تا عرفان ناب اسلامى با ویژگیهای خاص آن.
در يك تقسیمبندی كلى مىتوان اهداف و انگيزههاى مدعيان نحلههای شبه معنوى را به انگيزههاى شخصى و اهداف گروهى و تشكيلاتى (كه معمولاً مستقيم و يا غیرمستقیم، رگههاى وابستگى سياسى دارند)، تقسيم كرد. در يك جمعبندی مىتوان موارد ذيل را از اهم اهداف و انگيزههاى مدعيان عرفان برشمرد:
الف) كسب شهرت و آوازه.
ب) كسب ثروت و سودجويى از افراد سادهلوح
پ) شهوترانی و سوءاستفاده جنسى بهویژه با اغفال زنان و جوانان.
ت) احساس خودبرتربینی، خود دیگر بینی، قدرتطلبی و مريد پرورى؛ معمولاً اين نوع مدعيان، بيماران روانى هستند كه دچار تخيل و توهم شدهاند
ث) جبران شكستهاى زندگى و پايان دادن به سرخوردگىهاى گذشته و پاسخ به عقده حقارت.
ج) جبههگیری و ضديت با دين، مذهب و نظام اسلامى.
د) تشكيل شبكههاى فساد اخلاقى، باندهاى توزيع مواد مخدر، ايجاد گروههاى ضداجتماعی مانند سرقت، قتل و تسويه حسابهاى شخصى و گروهى.
د) تشكيل شبكههاى سياسى امنيتى براى ايجاد اغتشاش و انجام عملياتهاى خرابكارانه در كشور با هدايت و حمايت دشمنان نظام.
درباره شگردهاى جذب مدعيان و مبلغان گروههای مدعى، بايد گفت كه اینها، بسته به موقعيت، امكانات و اهداف خود، هم از روش فردى چهره به چهره و هم از روشهاى سازمانى با تعيين سرگروهها و حلقههاى رابط به جذب پيرو و مريد مشغولاند. درمجموع روشها و شگردهاى تأثیرگذاری اين جماعت به قرار ذيل مىباشند:
- شناسايى و جذب افراد سادهلوح و زودباور.
- تأمين مايحتاج مريدان و تطميع جوانان با پول، مواد، مسكن و تأمين اسباب عيش و نوش آنها.
- تشويق جوانان به ارتباطات آزاد جنسى و تنپروری مانند برگزارى جلسات فساد اخلاقى و اردوهاى مختلط و توصيه به زنان براى كشف حجاب در مراسمات خود.
- دادن اذكار و اوراد غير مأثور و ختومات عجيب و غريب و توزيع دستورالعملهاى غيرشرعى و بهظاهر جذاب.
- چشمبندی، کفبینی، رمالى و انجام امور خارقالعاده و يا غیرعادی نما مانند احضار اجنه و تسخير ارواح.
- ادعاهاى گزاف و دروغ پردازىهاى بزرگ مانند: ادعاى كرامت و معجزه، ادعاى دانستن اسرار و رموز هستى و كشف اسرار و رازهاى مگو، تسلط بر علوم غريبه و دانستن خواص حروف و اعداد و جداول.
- خواب سازى و يا تعبير خوابهاى مريدان به شكل جذاب و دلخواه.
- لفاظى و سخنورى و سوءاستفاده از قدرت بيان خود در جذب مخاطب.
- تفسير به رأى قرآن و منابع مذهبى و بدعت در انجام مناسك دينى و صدور فتواهاى جعلی مانند خواندن نماز به زبان فارسى و يا ترك كامل آن در مواقع تشخيص مراد.
- انتقال حس شخصيت كاذب به مريدان مانند دادن سفارت و مأموريتهاى خاص به هر مريد.
- ادعاى شفاعت گناهان و شفاى امراض صعبالعلاج.
- ادعاى ارتباط و وابستگى به نهادهاى حوزوى، قضايى، امنيتى و انتظامى و ديگر مراكز موجه نظام براى جلب اعتماد مريدان.
- ادعاى ايصال آسان و بدون زحمت مريدان به مقامات معنوى مثلاً تنها با بيعت كردن و دستبوسی و تبعيت بیچونوچرا از مراد.
- نفوذ در NGO ها تشكلات غیردولتی با وعده كمكهاى مادى و دستگيرىهاى معنوى.[3]
پینوشت:
[1] . ویژهنامه گژراهه، اسفند ۱۳۸۶، ص ۹.
[2] . حميدرضا مظاهرى سيف، عوامل پيدايش معنويتهاى نوظهور، ماهنامه موعود شماره، ۸۶.
[3] . دکتر محمد تقی فعالی، آفتاب و سایه، تهران: نشر عابد، ۱۳۹۰، ص ۴۵.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: دکتر محمد تقی فعالی، آفتاب و سایه...
افزودن نظر جدید