نور خداوند هرگز خاموش نخواهد شد

  • 1395/05/11 - 21:47

موارد مذکور تنها بخشی از مستنداتی است که دال بر درستی واقعه خاتم بخشی حضرت علی (علیه السلام) است. حال چگونه ابن‌تیمیه و امثال او که خط و مشی اموی دارند، به‌راحتی می‌توانند این فضیلت بزرگ را نادیده گرفته و آن را کذب بدانند. آیا چیزی جزء حقد و کینه و حسادت نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انکار فضائل و مناقب اهل بیت (علیهم السلام) یکی از کارهایی است که دشمنان آن‌ها دست از انجام آن برنمی‌دارند. این کار از بدو اسلام تا کنون ادامه دارد. ولی آن‎ها از این امر غافلند که خداوند متعال اگر کسی را عزیز کند، نمی‌توان آن را ذلیل کرد. آن‌ها مصداق بارز کلام خداوند هستند که فرمود:«يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ.[صف/8] مى‏‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آن‌كه خدا گرچه كافران را ناخوش افتد، نور خود را كامل خواهد گردانيد.»
در دوران معاصر سردمدار کینه و دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و مخصوصاً امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام)، ابن‌تیمیه حرانی است. او در این کار از هیچ کوششی دریغ نکرده و حتی برای رسیدن به هدف خود، روایات صحیحه وارده در کتب معتبر خودشان را نیز رد کرده است و حتی فراتر از آن مطالبی را بیان کرده که با کلام خداوند جل و اعلی در تناقض است.
به‌عنوان نمونه او در خصوص ولایت خداوند و رسولش، سخنانی را بیان کرده، که با کلام خداوند در تضاد است. او در کتابش آورده است: «خداوند سبحان، وصف ناپذیر است، لذا نمی‌توان گفت که او متولی بر بندگان است، زیرا او خالق و رازق آن‌هاست و هم‌چنین پیامبر را نمی‌توان گفت که متولی بر مردم و امیر آن‌هاست، زیرا ارزش او اجل از آن است...»[1]
آن‌طور که مشخص است، کینه و دشمنی او نسبت به شیعه سبب شده است، که کلمات خداوند در این خصوص را از یاد ببرد، که خداوند در آیه‌ی 55 سوره‌ی مائده، خود و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ولی مؤمنان و انسان‌ها خوانده است.
یکی از  سخنان  سرشار از حقد و کینه او، انکار آیه ولایت است. او نزول آیه «إنّمَا وَلیُّکُم اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلوهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوهَ وَ هُم رَاکِعُونَ.[مائده/55] جز این نیست که عهده‌دار امور شما مؤمنان، خدا و پیامبر او و کسانى‌اند که ایمان آورده‌اند، همانان که نماز برپا مى‌دارند و در حال رکوع زکات مى‌دهند.» در شأن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را انکار کرده و می‌گوید: «وَ قَد وَضَع بَعضُ الکَذّابین حَدیثاً مُفتَری أنّ هذَه الآیَة نَزَلَت فِی عَلیّ لَمّا تَصَدَّقَ بِخاتِمِه فِی الصَّلاة وَ هذا کِذبٌ بِإجماعِ أهلِ العِلم وَ کِذبُهُ بَیِّنٌ مَن وُجُوهٍ کَثیرَة.[2] بعضی از راویان کذاب و دروغ‌گو، نزول این آیه را در مورد حضرت علی (علیه السلام) و صدقه دادن آن حضرت در نماز دانسته‌اند. اما تمامی محدثین صدقه دادن حضرت علی (علیه السلام) در نماز و نزول این آیه در حق آن حضرت را انکار کرده‌اند.
ابن تیمیّه با پیروی از اسلاف اموی خود در تنقیص حضرت علی (علیه السلام)، با نادیده گرفتن روایات مختلف درباره شأن نزول این آیه و دروغ‌گو دانستن راویان این احادیث و با بی‌توجهی به اقوال مفسرین فریقین، فضائل امیرالمؤمنین (علیه السلام) را انکار کرده و دشمنی خود با اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به اثبات رسانده است.
راویان مشهوری از اهل‌سنت با طرق متعدد در ذیل این آیه شریفه، روایت خاتم بخشی حضرت علی (علیه السلام) را نقل کردند. در این بین، سیوطی شافعی و حاکم حسکانی حنفی به نقل از عبدالرزاق صنعانی، ابن‌مردویه، طبرانی، ابن ابی‌حاتم، ابن‌عساکر شافعی، ابونعیم اصفهانی و خطیب بغدادی شافعی، روایات متعددی را از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، عبدالله بن عباس، عمار بن یاسر، جابر بن عبدالله، مقداد بن اسود، ابوذر غفاری، ابورافع، انس بن مالک و بسیاری دیگر، درباره صدقه دادن حضرت علی (علیه السلام) در نماز و نازل شدن این آیه در مورد آن حضرت، نقل می‌کنند.[3]
علاوه بر راویان مذکور که هر کدام از آن‌ها در نقل روایت، جزء بزرگ‌ترین آن‌ها هستند، آلوسی که از مفسران شهیر عامه است می‌گوید: «وَ غالِبِ الأخباریِین عَلی أنّها (مائده/55) نَزَلَت فِی عَلیّ کَرَمَ الله تَعالی وَجهَه.[4] بیشتر مورخین نزول آیه شریفه در شأن حضرت علی (علیه السلام) و صدقه دادن آن حضرت در نماز را پذیرفته‌اند.»
هم‌چنین قاضی ایجی، جرجانی و تفتازانی گفته‌اند: «تمامی علما نزول آیه ولایت درباره حضرت علی (علیه السلام) و صدقه دادن آن حضرت در نماز را پذیرفته و بر آن اتفاق نظر دارند و یا این‌که اتفاق نظر عالمان را نقل کرده و رد نکرده‌اند.[5]
موارد مذکور تنها بخشی از مستنداتی است که دال بر درستی واقعه خاتم بخشی حضرت علی(علیه السلام) است. حال چگونه ابن‌تیمیه و امثال او که خط و مشی اموی دارند، به‌راحتی می‌توانند این فضیلت بزرگ را نادیده گرفته و آن را کذب بدانند. آیا چیزی جزء حقد و کینه و حسادت نسبت به امیرالمؤمنین(علیه السلام) است؟

پی‌نوشت:

[1]. مختصر منهاج السنة النبویة، ابن‌تیمیه، دار ابن جوزی، بیروت: ص315
[2]. منهاج السنه النبویه فی نقض کلام الشیعه القدریه، ابن‌تیمیه، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۱، ص۳۶۴
[3]. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، سیوطی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۳، ص۹۸و۹۹،
شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت: ج۱، ص۱۶۱، ح۲۱۶
[4]. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، آلوسی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۶، ص۴۵۸
[5]. المواقف فی علم الکلام، قاضی عضد الدین ایجی، عالم الکتب، بیروت: ج۳، ص۶۰۱
شرح المواقف، جرجانی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۸، ص۳۶۰
شرح المقاصد فی علم الکلام، تفتازانی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۲، ص۲۸۸

نویسنده: محمد یاسر بیانی

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم. ای و الله. اجرتون با امیرالمومنین ع

ممنون از توجه جنابعالی. اجر شما با اهل بیت (ع)

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.