خدای زیبای وهّابیت، مورد سوء قصد
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن ابی الحدید معتزلی در شرح خود بر نهجالبلاغه میگوید: «برخی علمای کلام که قائل به جسمانیت خداوند هستند، بر این عقیدهاند که باریتعالی، دارای اعضا و جوارح است، سوار بر الاغی میشود، به شکل جوانی کم سنّ و سال، که مو بر صورتش نروییده، کفشهایی طلایی و فرشی زرّینبافت دارد، سوار بر الاغ، هر شب به زمین میآید.»[1] همچنین در کتاب مطالع الانوار از برخی حنبلی مذهبان نقل شده که احمد بن حنبل میگفت: از هر عضوی از خداوند بپرسید پاسخ میدهم، به جز ریش خداوند؛ گفتهاند: خداوند هر شب جمعه، سوار بر الاغ با جمال و جبروت خاصّ از آسمان به پشتبام مساجد فرو میآید. به همبن جهت بالای پشتبام خود برای الاغ خداوند آب و علف میگذارند.»[2]
بنابراین بهخاطر وجود چنین اعتقادی به خداوند متعال، در کتاب مطالع الانوار از برخی حنبلیها نقل شده... «یکی از زهّاد عابد حنبلی مذهب به آرزوی اینکه خدایش با الاغ از آسمان فرود آید و او به دیدارش نائل گردد، به پشت بام مسجد جامع شهر خود رفته، ناگهان با جوان خوش سیمایی نمکین با موهای فرفری که مو بر صورتش نروئیده؛ بر وی افتاد و او را غرق در بوسه نمود و گونههای خود را بر زمین میمالید و با آه و ناله میگفت آقا، مولا، پروردگار و آفریننده من...! جوان شگفتزده که پنداشت، آن مرد، قصد بدی نسبت به او دارد، دیگران را به کمک طلبید و به آنان گفت: این مرد، آن هم بالای پشتبام مسجد جامع، قصد بدی نسبت به من دارد؛ مردم او را مورد ضرب و شتم قرار داده و نزد قاضی بردند، تا اینکه گروهی دیگر به فریاد او رسیده و شهادت دادند، که او چنین قصدی نداشته و گمان کرده او خدای خویش را دیده.»[3]
خوانندگان گرامی خود قضاوت کنند، آیا وهابیت که چنین خدای جوان و زیبایی دارند، طبیعی نیست که برخی از آنان شدیداً مشتاق دیدار چنین خدایی گردند و در صورت مشاهدهی شخصی مشابه با چنین شاخصههایی، چنان به او اظهار علاقه نمایند، که موجبات سوء تفاهم وی گردد؟
پینوشت:
[1]. شرح نهجالبلاغة، ابن ابی الحدید، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 131.
[2]. کتاب الأربعین، محمد طاهر القمی الشیرازی، تحقیق سید مهدی الرجائی، ص 654.
[3]. همان.
افزودن نظر جدید