تواناییهای علمی محمد بن عبدالوهاب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از بزرگان و عالمان شیعه و سنی در توانایی علمی محمد بن عبدالوهاب ابراز تردید جدی کردهاند. این درحالی است که وهابیان از او، عالمی قوی و برجسته ساختهاند، که در علوم مختلف توان اجتهاد و ارائه نظر را داشته است. آنها او را از جمله عالمانی دانستهاند که پیامبر به او بر سایر امتها افتخار میکند. در طرف مقابل، برخی سلفیان دیدگاه دیگری برگزیدهاند. برای مثال، آلبانی که از شخصیتهای برجسته وهابی در مقایسه محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه سخنان جالبی را بیان میکند. وی معتقد است محمد بن عبدالوهاب شناخت درستی از احادیث و علوم حدیثی نداشته است. با توجه به اتکای فوق العادهی آیین وهابیت بر ظاهرگرایی و اخباریگری، عدم آشنایی محمد بن عبدالوهاب با علوم حدیثی، امر مضحکی بهنظر میرسد.
آلبانی معتقد است ابن تیمیه تلاش بسیاری برای بر حذر داشتن علماء از تمسک به احادیث ضعیف در فقه و عقاید سلفی داشت، ولی به عکس او، محمد بن عبدالوهاب در امر فقه و حدیث توجهی به این امر نمیکرد و در حقیقت تخصصی در این زمینه نداشته است. او برای اثبات این مدعا به رسالهی «آداب المشی الی الصلوه» استناد میکند و میگوید: در ابتدای این کتاب روایتی از ابوسعید خدری آورده است؛ در حالیکه این حدیث به دلایل سندی و متنی ضعیف است و هر کدام از این دلایل برای عدم حجیت کافی است. علاوه بر آن، این روایت مخالف دیدگاه غالب وهابیت و از جمله محمد بن عبدالوهاب است، که توسل به غیر از خدا را نمی پذیرند؛ در این روایت آمده است که پیامبر فرمود: هنگام بیرون آمدن از منزل برای رفتن به مسجد این دعا را زمزمه کنید: «اللهم إنی أسألک بحق السائلین علیک، وبحق ممشای هذا... خدایا به حق درخواستکنندگان درگاهت و بهحق این قدمهای من و...» و این توسل به مقام و جاه دیگران است.[1] در منطق علمی اینگونه استناد، نشان از عدم تواناییهای علمی رهبر وهابیت خبر میدهد.
برادر محمد بن عبدالوهاب که از ابتدای پیدایش و بروز فکر وهابی به مخالفت با برادرش پرداخته بود، در وصف او میگوید: «در این زمان مردم گرفتار کسی شدهاند، که خود را به کتاب و سنت منتسب میسازد و احکام الهی را استنباط میکند و بر عالمانی که سخن او را نپذیرند، تهمت کفر میزند؛ در حالیکه او حتی یکی از ده خصلت اهل اجتهاد را ندارد.»[2]
حامد الگار نیز همه آثار محمد بن عبدالوهاب را از جهت محتوا و حجم، کماهمیت و مختصر دانسته، آنها را آثاری ساده میداند، که بیشتر شبیه جمعآوری احادیث است و به یادداشتهای یک طلبه شباهت دارد.[3]
حسن بن فرحان، یکی از منتقدان توانای جریان تکفیری وهابیت، میگوید: «با مطالعه کتابهای شیخ محمد، پی بردم که او چندان عالم محقق و دقیقی نبوده است، بهخصوص که ضعف علمی او در حدیث و تاریخ هویداست و بینش عالم مسلمان با این دو علم شکل میگیرد. از اینرو، وی در محکوم کردن شرک و بدعت، سختگیری میکند و برای این عمل، به اطلاق نصوص صحیح و صراحت نصوص ضعیف استناد میجوید و در صدور احکام تکفیری، بر احادیث ضعیف، ساختگی و قیاس فاسد تکیه میکند».[4]
پینوشت:
[1]. محمد ناصر الدين الألباني، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، ج1، ص8، محمد ناصر الدين آلبانی، دارالمعارف، الرياض - الممكلة العربية السعودية 1412 ه
[2]. الصواعق الالهيه، ص15، الشيخ سليمان بن عبد الوهاب النجدي، بیتا، بینا.
[3]. وهابيگري، حامد الگار، ص19 - 22، بیتا، بینا.
[4]. محمد بن عبدالوهاب، داعيه وليس نبيا، ص141ـ140، بیتا، بینا.
افزودن نظر جدید