علل خوف پیامبراکرم (ص) از اعلام خلافت حضرت علی (ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد بن عبد الوهاب در کتاب «الرساله فی الرد علی الرافضه» نوشته است: «وقتی قرآن در وصف پیامبر و اصحابش فرموده است «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ [فتح/29] محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده خداست، و كسانىكه با او هستند، در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند» و همه یاران او مسلمان بودند، چرا باید از اعلام کردن خلافت علی بترسد؟ چرا شما شیعیان بر پیامبر نقص وارد میکنید؟»[1]
معنای توکل بر خدا این نیست که بدون برنامهریزی به استقبال حوادث برویم، و منظور از ترس در اينجا، ترس از جان نيست، بلكه بیمناکی از نتيجه كار است.[2] در این گفتار به بعضی از علل خوف پیامبر میپردازیم و اثبات میکنیم که پیامبر ما حق داشت، که از اعلام خلافت پسر عمش امیر مومنان، علی (علیه السلام) بترسد:
1- «وجود منافقان در جامعه اسلامی»
نزول سوره منافقون که آنها را مذمت کرده، دلیلی بر وجود افراد منافق میباشد.[3] مخالفین حضرت علی و مخالفتهای منافقین در زمان حیات رسول الله، به حدی بود، که پیامبر در مورد حضرت علی فرمودند: «یاعلی! خشم و غضب نمیکند، تو را مگر منافق.»[4] و این منافقان بهظاهر مسلمان، تا آخرین لحظات عمر پیامبر بودند، خود عمر میگفت «گروهی از منافقان گمان میکنند، که حضرت پیامبر مرده است».[5]
2- «سرپیچی کردن خواص»
پیامبر اکرم قبلاً تجربه کرده بود، که خواص نافرمانی کنند: دو مورد را نام میبریم. 1- کسیکه در صلح حدیبیه بر پیامبر خشمگین شد.[6] 2-بعد از پایان نوشتن صلحنامه، پیامبر سه بار به اصحاب فرمودند: بلند شوید و قربانی کنید، راوی میگوید: بهخدا قسم هیچ کس بلند نشد.[7]
3- «حسادت و کینه»
در احادیث اهل سنت آمده است: پیامبر بر مظلومیت حضرت علی گریستند، و فرمودند: «اقوامی از این امت نسبت به تو کینهها دارند و این کینهها را بعد از من، بهاجرا خواهند گذاشت.»[8]
4- عدالت خواهی حضرت علی (ع)
به تعبیر «ابن ابی الحدید» مهمترین سبب در اعراض و مخالفت عرب از امیرالمومنین، مسئله مالی بود، زیرا علی کسی را بیجهت بر دیگری برتری نمیداد، اوکسی بود که هرگز اجازه نمیداد، تا شخصی به جهات خاص، به او متمایل گردد.[9]
پس نتیجه میگیریم، با وجود این همه موانع و مشکل تراشیها و تفکرات جاهلی، نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) حق داشتند، بیمناک و نگران باشند و ترس حضرت، نقص، حساب نمیشود.
پینوشت:
[1]. محمد بن عبدالوهاب، رساله فی الرد علی الرافضه،فصل:مطلب الوصیة بالخلافه، ص 6 «مدح الله به رسوله واصحابه من اجل المدح»
[2]. شبهه مذمت ترس پیامبراکرم (ص) از اعلام خلافت حضرت علی (ع)
[3]. مسلم بن حجاج نیشابوری, صحیح مسلم,دارالفکر، بیروت لبنان، ج8، ص121،« أن رجالا من المنافقين على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم كانوا إذا خرج رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى الغزو تخلفوا عنه»
محمد بن إسماعيل البخاري ، صحيح البخاري، دار الطباعة العامرة بإستانبول ، دارالفکر، 1401، ج5، ص174
أبي جعفر محمد بن جرير الطبري،جامع البیان عن تاویل القرآن، ضبط وتوثيق وتخريج: صدقي جميل العطار،دارالفکر، 1415ق،ج4، ص272
[4]. احمد ابن حنبل، مسند احمد، دارصادر بیروت، ج1،ص95،«لا يحبك الا مؤمن ولا يبغضك الا منافق»
عيسى محمد بن عيسى بن سورة الترمذي، سنن ترمذی، حققه وصححه: عبد الرحمن محمد عثمان، دارالفکربیروت، 1403ق،ج5، ص306
[5]. أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، ، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج2ص442،« قام عمر بن الخطاب فقال إن رجالا من المنافقين يزعمون أن رسول الله توفى وأن رسول الله والله ما مات»
[6]. محمد بن إسماعيل البخاري ، صحيح البخاري، دار الطباعة العامرة بإستانبول ، دارالفکر، 1401، ج5، ص175، باب صلح حدیبیه، « فقال يا ابن الخطاب انى رسول الله ولن يضيعني الله ابدا قال فانطلق عمر فلم يصبر متغيظا»
[7]. احمد ابن حنبل، مسند احمد، دارصادر بیروت،ج4، ص330، «فلما فرغ من قضية الكتاب قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لأصحابه قوموا فانحروا ثم احلقوا قال فوالله ما قام منهم رجل حتى قال ذلك ثلاث مرات فلما لم يقم منهم أحد»
محمد بن إسماعيل البخاري ، صحيح البخاري، دار الطباعة العامرة بإستانبول ، دارالفکر، 1401، ج3، ص182
[8]. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، علی بن ابی بکرالهیثمی، دارالکتب العلمیه، لبنان، بیروت، ج9، ص118« باكيا قلت يا رسول الله ما يبكيك قال ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك الا من بعدي قال قلت يا رسول الله في سلامة من ديني قال في سلامة من دينك»
علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي، کنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ضبطه وفسر غريبه صححه ووضع فهارسه ومفتاحه: «الشيخ بكري حياني الشيخ صفوة السقا» مؤسسة الرسالة، 1409ق، ج13، ص176
[9]. عزالدین ابوحامد ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مصحح: محمد ابوالفضل ابراهیم، کتابخانه عمومی آیةالله مرعشی نجفی، 1377ش، ج2، ص197، باب مناقب علی« فإنه لم يكن يفضل شريفا على مشروف- و لا عربيا على عجمي- و لا يصانع الرؤساء و أمراء القبائل- كما يصنع الملوك- و لا يستميل أحدا إلى نفسه»
دیدگاهها
علیرضا پرتوی
1395/03/26 - 00:57
لینک ثابت
احسنت به شما نویسنده محترم
پورصدوقی
1395/03/27 - 21:47
لینک ثابت
تشکر ازبازدید ونظر شما.در
علیرضا پرتوی
1395/04/17 - 21:14
لینک ثابت
از خواندن دوباره این مقاله
پورصدوقی
1395/04/18 - 22:23
لینک ثابت
خدا خیرتون بده خیلی
افزودن نظر جدید