سیاهپوشی شیعیان در عزای اهلبیت
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ وهابیت در تضعیف نمادهای عزای سیدالشهداء (علیه السّلام) از هیچ راهکاری رویگردان نیستند، حتّی از پوشش عزاداران حسینی (علیه السّلام) چشم نپوشیده و برای آن نیز شبهاتی بیان کردهاند که از جملهی آنها زیر سؤال بردن پوشش سیاه در عزای اهلبیت (علیه السّلام) است.
پاسخ:
پوشش سیاه در سیره اهلبیت (علیهم السّلام)؛
بر خلاف رویکرد یکسویهی وهابیت در تمسک به چند روایت مرسل و یا دارای مشکل دلالی از اهلبیت (علیهم السّلام) در نهی از پوشش سیاه، شایسته است، بدانند که آن بزرگواران در مواردی یا خود عملاً اقدام به پوشیدن لباس مشکی نموده و یا با سکوت خود و عدم اعتراض، به چنین کاری، آن را تایید نمودهاند، که از باب نمونه به مواردی اشاره مینماییم:
دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سیاهپوشی زنان در شهادت جعفر طیار؛
پس از شهادت جعفر طیار، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانۀ وی حضور یافت و ضمن دلداری به خانواده، به همسر او، اسماء بنت عمیس، دستور داد تا در عزای آن عزیز، جامه سیاه بپوشد: «اسماء بنت عمیس گوید: هنگامیکه جعفر به شهادت رسید، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به من فرمود: مادرم! سه روز جامهی سیاه بر تن کن و پس از آن، هر چه خواستی انجام بده.»[1]
شاید علت اینکه آن حضرت پوشیدن لباس سیاه را منحصر به سه روز نموده و بیش از آن را به عهده خود او گذارده، به جهت شرایط آن دوره باشد، که ممکن بوده پوشش سیاه بیش از این مدّت، تأثیر منفی در روحیه سپاهیان اسلام بگذارد.
و یا ابن جعد از علمای اهلسنت در مسند خویش که از نخستین کتب روایی اهلسنت است، مینویسد: «اسماء بنت عمیس گوید: هنگامیکه جعفر طیار به شهادت رسید، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به من فرمود: سه روز جامه سیاه بر تن کن! پس از آن هر چه خواستی انجام بده.»[2]
پیشانیبند سیاه حضرت زهرا (علیها السّلام) در سوگ پدر؛
حضرت زهرا (علیها السّلام) نهتنها در ایام شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، بلکه تا آخرین روزهای عمر خویش، عزادار پدر بود و شب و روز در سوگ و ماتم آن حضرت، اشک میریخت و ابراز اندوه میکرد. سر قبر آن حضرت رفته و خطابهای جانکاهی با پدر داشت. حضرت زهرا (علیها السّلام) طبق روایت معتبر، مشتی از خاک قبر مطهر پدر را بر دیدگان خود گذاشته و فرمود: «سزاوار است کسیکه تربت احمد را ببوید، در طول روزگار عطری نبوید. ناگواریها و مصیبتهایی که بر من فرود آمده، اگر بر روزهای روشن وارد میگشت، چون شب تار میگردید.»[3]
علاوه بر مصیبتهایی که در هجوم به خانۀ وحی و صدماتی که حضرت زهرا (علیها السّلام) در آن حادثه متحمل گشت، داغ جانسوز پدر نیز، ریحانۀ نبوی را در غم پدر دلریشتر و قامت خمیده نمود: «آن حضرت، پس از درگذشت پدر، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته دستمالی بر سر بسته، بیمار تن، شکسته قامت، گریان و سوختهدل بود. به گونهای که ساعت بهساعت بیهوش میگشت و به دو فرزندش، میفرمود آن پدری (جدّی) که شما را گرامی میداشت و مرتب شما را در آغوش میگرفت، کجاست؟ کجاست جدّتان که مهربانتر از همه بود، همان کسیکه نمیگذاشت روی زمین راه بروید، افسوس که دیگر نخواهم دید جدّتان، درِ خانۀ مرا باز نماید و شما را به دوش گیرد، در حالیکه همواره چنین میکرد. سپس حضرت زهرای اطهر (علیها السّلام) مریض شد و مدّت چهل شب مریضی او ادامه یافت.»[4]
در این روایت «دستمال بر سر بسته» (معصّبة الرّاس) بهکار رفته که از ریشۀ «عصب» میباشد که از معانی آن پارچه یا دستمالی است که بر سر میبستهاند؛ در میان زنان عرب در آن زمان رسم این بود که در مصیبت از دست دادن عزیزانشان پارچۀ سیاه به نشانۀ عزا بر سر میبستند: «تسلّبی» یعنی لباس سیاه ماتم بپوش و آن همان لباس سیاه (سلاب) است که زن عزادار، سر خود را با آن میپوشاند.
طبق این روایت حضرت زهرا (علیها السّلام) نیز به رسم آن زمان، پیوسته پارچهی سیاه بر سر داشت و با این گونهی مخصوص در سوگ پدر سیاهپوش شد.[5]
سیاهپوشی امام حسن (علیه السّلام) در شهادت امیرمؤمنان (علیه السّلام)؛
ابنابیالحدید معتزلی در شرح نهجالبلاغه، سیاهپوشی امام حسن (علیه السّلام) را از ابوالحسن علی بن محمّد مدائنی، تاریخنگار مشهور قرن دوم و سوم هجری که در مدائن و بغداد میزیسته و امام صادق (علیه السّلام)، امام کاظم (علیه السّلام)، امام رضا (علیه السّلام) و امام هادی (علیه السّلام) را درک کرده، نقل کرده است: زمانی که امیرمؤمنان (علیه السّلام) از دنیا رفت، عبدالله بن عباس بهسوی مردم بیرون آمد و گفت: «امیرمؤمنان (علیه السّلام) از جهان در گذشته و جانشینی از خود برجای نهاده است. اگر دوست میدارید، بهسوی شما بیرون آید وگرنه، کسی را بر کسی اجبار نیست. مردم به گریه افتادند و گفتند: (خیر) بیرون آید. امام حسن (علیه السّلام) بهسوی مردم بیرون آمد و برای آنان خطبه خواند و فرمود: ای مردم! از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید! ما امیران و اولیای [امور] شما هستیم؛ همان خاندانی که خداوند در حق ما آیهی تطهیر را نازل فرموده است...؛ مردم با امام بیعت کردند. در این هنگام امام در حالیکه جامهی سیاه پوشیده بود به سوی مردم آمد.»[6]
احمد بن حنبل در فضائل الصحابة از ابورزین روایت میکند، که امام حسن مجتبی (علیه السّلام) پس از شهادت امیرمؤمنان (علیه السّلام) در حالیکه عمامهای سیاه بر سر بسته بود، برای مردم سخنرانی فرمود: ابورزین گوید: «پس از شهادت علی (علیه السّلام) فرزندش حسن (علیه السّلام) در حالیکه عمامه سیاه بر سر داشت، برای ما خطبه خواند و فرمود: مردی از میان شما رفت، که از نظر مقام علمی کسی [جز رسول خدا] بر او پیشی نگرفت و پس از او نیز همانند او نخواهد بود.»[7]
ذهبی همین روایت را بدون اشاره به ماجرای شهادت امیرمؤمنان (علیه السّلام) را در دو جا، از ابیرزین روایت میکند و میگوید: «آن حضرت لباس سیاه بر تن و عمامه سیاه بر سر داشتند.» از ابورزین روایت شده که حسن بن علی (علیه السّلام) در حالیکه عمامه سیاه و لباس سیاه بر تن داشت برای ما سخنرانی کرد.[8] اتحاد راوی و مضمون روایت، نشانهی اتحاد ماجرا و سیاهپوشی آن حضرت در عزای امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) است.
پینوشت:
[1]. مسند، شیبانی، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 6، ص 438.
[2]. البدایة و النهایة، ابوالفداء، مکتبة المعارف، بیروت، ج 7، ص 97.
[3]. سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، محمد بن یوسف، بیروت، ج 12، ص 337.
[4]. بحارالأنوار، مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج 43، ص 182.
[5]. لسان العرب، ابن منظور، دار صادر، بیروت، ج 1، ص 472.
[6]. شرح نهجالبلاغه، عزالدین بن هبة الله بن محمد بن محمد، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 16، ص 22.
[7]. فضائل الصحابة، أحمد بن حنبل، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 2، ص 600.
[8]. سیرأعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 3، ص 267.
افزودن نظر جدید