تبلیغ دین همراه خشونت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلغ هر جریان و نگرش میتواند نمایندهای برای خود خارجی و عملی آن باشد؛ به تعبیر دیگر، محبت مبلغ دینی در جذب افراد و اشتباه او در دفع آنان، تأثیر عمیقی دارد؛ چرا که این فرد، کارکرد قویتری در مقایسه با زبان او دارد. گروهی از فیلمها مبلغان دینی را افرادی خشن، بیرحم و سنگدل نشان میدهد. کشیش مسیحی در فیلم «آفرینش» برای آموختن آموزههای دینی به فرزندان «داروین» که شخصیت اصلی فیلم است، با آنها به تندی برخورد میکند و در بخشی از فیلم، کودکان را بازانویی برهنه روی سنگ نمکِ تیز و برندۀ کنار ساحل مینشاند که باعث ایجاد زخمهای دردناک میشود. او بارها کودکان را تنبیه میکند و اینگونه اعمال خود را تربیت دینی میداند.
در فیلم «بیست و یک گرم» برخورد افرادی که مبلغ دین محسوب میشوند بسیار قابل تأمل است. این امر میتواند نقدی بر بخشی از تبلیغ دین در جوامع باشد؛ اما در این فیلم، این مشکل همهگیر است. «جک جردن» که بعد از آزادی از زندان مبلغی برای مسیحیت است، سر میز نهار هنگامی که پسرش دختر کوچکترش را اذیت میکند و روی دست او میزند، دختر را وادار میکند دست دیگرش را بیاورد و به پسر دستور میدهد دوباره بزند. بعد از آن هم خودش پسر را کتک میزند. البته منشأ این نگاه را میتوان در آموزههای مسیحی دنبال کرد. در یکی از تعالیم مسیحیت آمده است: «اگر کسی به صورت شما سیلی زد، سمت دیگر را بگردانید تا سیلی بزند.»[1] شهید مطهری (رحمهالله) این جمله را تبلیغ ضعف در اخلاق میداند و آنرا با عنوان یک ایراد نقد میکند و در ادامه، نظر اسلام را مبنی بر دعوت به قدرت و توانایی که از آن رحم هم برمیخیزد، تبیین میکند.[2] در همین فیلم، جایی دیگر جردن در برخورد با پسر جوان بزهکاری رفتاری مشابه دارد. جالب است کشیش کلیسا هم همینگونه با وی برخورد میکند. پس از درگیر شدن جردن با مشکل تصادف که به بیدینی او منجر میشود، کشیش، آن جوان را حرامزاده خطاب میکند و برخورد ناشایستی با وی دارد. گویا در این فیلم هر فردی نمایندۀ دین میشود، اخلاق اجتماعی خود را به کلی از دست میدهد.
شخصیت اصلی در فیلم نُه یک کارگردان سینما است. او در دوران آشفتگیهای ذهنیاش به سر میبرد و توان ساخت فیلم جدید را ندارد. زمانیکه خاطرات گذشتهاش را مرور میکند، کودکیاش را به خاطر میآورد که به دلیل اشتباهاتش به نام خدا، کشیش وی را تنبیه بدنی کرده است. او اکنون میانۀ خوبی با دین و کلیسا ندارد و اتفاقات گذشته در این نگرش تأثیر زیادی داشته است.
در فیلمهای «پسران دسامبر»، «گردش شنل قرمزی» و «روبان سفید» نیز مشاهده میشود نمایندههای کلیسا و مبلغان دین را بسیار تندخو، خشن، و بیرحم معرفی میکنند. دو رویکرد را میتوان در آثار یاد شده دنبال کرد: نخست اینکه در تمامی این آثار، نتیجۀ تبلیغ اشتباه، نشان داده میشود؛ یعنی اگر فردی که نماینده و مبلغ دین است از روشهای نادرست برای هدفش استفاده کند، اثری معکوس خواهد گذاشت و به جای اینکه افراد به دین گرایش یابند، از دین سرخورده و دور میشوند. بنابراین تبلیغ و موعظه در صورتی نتیجۀ مطلوب را خواهد داشت که اصول آن رعایت شود و روشهای به کار رفته دچار مشکل نباشد.
دوم اینکه نگاهی منفی به کلیسا و فعالیت کشیشان وجود دارد که در قرون وسطا و دوران ظلمهای کلیسا به مردم، ریشه دارد. این فیلمها نقدی به روشهای نامعقول کلیسا و افراد وابسته به آن در تبلیغ دین دارد. همچنین غیرواقعنگری و خرافات مربوط به مسیحیت نقطۀ دیگری است که چنین فیلمهایی آنرا اشاره و نقد میکنند.
در دین اسلام، بزرگان دینی شرایط فراوانی برای مبلغ بیان کردهاند که مهمترین آنها عبارت است از:
1. فرد تبلیغ کننده، خود عالِم باشد و فرد جاهل نمیتواند معروف را درک و پس از آن تبلیغ کند.
2. هدف و مقصود اصلی او رضای خدا و گرامی داشتن دین باشد.
3. باید شفقت و مهربانی داشته باشد و در برخورد با مخاطبش نهایت مهربانی را به کار بندد.
4. صبور و بردبار باشد تا اگر امری رخ داد بتواند خود را کنترل کند و نتیجۀ مطلوب بگیرد.
5. باید آنچه را به دیگران میگوید، اول خودش عمل کرده باشد تا سخنانش را بهتر بپذیرند؛ زیرا مخاطب پس از شنیدن سخن او به عملش مینگرد و در اینجا است که متحیر میشود؛ چرا که گفتار و کردار او را متناقض مییابد.[3]
پینوشت:
[1]. انجیل برنابا، فصل هجدهم، بند19، ص 154.
[2]. انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، ص 151.
[3]. این برگهای پیر، (مرتع الصالحین و زاد السالکین) ابومنصور اوزجندی، تهران، نشر نی، ص 220 _ 221.
برای اطلاع بیشتر: دین و سینما، جواد امین خندقی، نشر ولاء منتظر، ص 74.
افزودن نظر جدید