چرا مردم، قانون جذب را باور میکنند؟
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ قانون جذب[1] روی یکی از ویژگیهای منحصر به نوع انسان دست گذاشته، اما به درستی آنرا نشناخته و با توهمات پوچی آمیخته است. بنابراین چون واقعیتی را میگوید، که فطرتا انسانها با این واقعیت آشنا هستند، به آن اعتماد میکنند؛ ولی چون آن واقعیت را تحریف کرده، به خرافه پوچ تبدیل شده است.
واقعیت این است که ویژگی منحصر به نوع انسان چنانکه قانون جذب میگوید، قدرت جذب آرزوها و تحقق رؤیاها نیست، بلکه قدرت جذب فضیلتهای انسانی و به وجود آورند موجودی است که میتواند اشرف مخلوقات یا پستترین موجود عالم باشد.
پروردگار حکیم پروژهی آفرینش انسان را ناتمام گذاشته و تکمیل آنرا به اختیار خودش واگذار کرده است. چون قدرت آفرینش اشرف مخلوقات به انسان داده شده است، آفرینش سایر مخلوقات نیز برای او کار غیر ممکنی نیست. ولی کسانی که در مسیر درست استفاده از این قدرت قرار ندارند معمولا نیرویشان از سوی منبع قدرت، یعنی خداوند محدود میشود، تا اینکه کاربرد اصلی آنرا بشناسند. عدم توجه به این نکتهی مهم تئوری راز را به یک خرافه و دروغ بزرگ تبدیل کرده است. زیرا انسان به راستی از شعور خلاق و نیروی آفریننده برخوردار است؛ اما استفاده از آن در گرو شناخت خداوند و حرکت در مسیر ارادهی اوست.
اگر انسان خدا بشناسد و خود را در مسیر ساخته شدن پیش ببرد، به تدریج قدرت نامحدودی که برای ساختن انسان لازم است، به او داده میشود و زمانی که انسان توانست خود را با اراده خداوند هماهنگ کند و بسازد، آنگاه خواهد دید که میتواند هر چیز دیگری را نیز اراده کند. اما چنین کسی چیز زیادی از این دنیا نمیخواهد و از این نیروی فوقالعاده برای برآوردن آرزوهای کوتاه دنیوی استفاده نمیکند. این توانمندی آخرین موهبتی است که در این دنیا به اولیای خدا داده میشود و اولین چیزی است که در بهشت به آنها داده خواهد شد. این جهان قابلیت آنچه اولیای خدا میفهمند و میخواهند و می توانند خلق کنند را ندارد.
انسان به راستی میتواند با اندیشه و خواست خود بیافریند، اما این استعدادی نیست که در این دنیای محدود مادی به سرعت شکوفا شود و پس از شکوفایی مورد بهرهبرداری قرار گیرد. این جهان قابلیت پوشش دادن به تمام استعدادهای بشری را ندارد و انسان بسیار فراتر از این جهان است. دنیا تنها فرصت است برای آمادگی پیدا کردن و شکوفا شدن مثل دانهای که در دل خاک پنهان میشود؛ شکوفایی آن بذر از خاک است ولی در خاک نیست. اگر انسان شهامت پذیرش آرزوهای خود را داشته باشد و به طور کامل آنها را تصور کند و بپذیرد، راه و زمان و مکان تحقّق آنها را خواهد یافت. هر کس با تمام وجود خواهان لذتی بدون هرگونه رنج، و شادیای به دور از هر اندوه و زندگی پایدار و بیپایان است، اما پذیرش این آرزوها، هوشمندی، شهامت و اراده میخواهد و اگر کسی این آرزوها را بپذیرد، به روشنی میفهمد که در زندگی محدود و پر از زحمت این دنیا به آرزوهای بزرگ خویش نخواهد رسید. از اینرو مهلت زیستن در این جهان را به فرصتی برای دستیابی به آرزوهای بزرگ تبدیل میکند و هر لحظه از زندگی خود را از راه عبودیت، به ابدیت پیوند میزند.
به هر روی انسان به جایی خواهد رسید که هرچه بخواهد و تصور کند، در دم خلق شود جاییکه خداوند دربارهی آن فرموده: «در آنجا هرچه بخواهند برایشان فراهم است و بیشتر از آن نزد ماست.»[2] اما آنجا را باید شناخت و خیال اینکه دنیا سرزمین آرزوهاست، رؤیایی پوچ و تعبیرناپذیر است که افراد حقیر و کودن که شهامت و شعور پذیرش آرزوهای بزرگ خود را ندارند، به آن دلخوش میشوند. محدودیتهای این دنیا انسان را وسوسه میکند که به آرزوهای کوچک و حقیر دل سپارد و همین دنیا را سرزمین آرزوهای خود تصور کند.
قانون جذب از چند طرف حقیقت نیروی معنوی خلاق انسانی را تحریف کرده است. نخست اینکه انسان را منشأ این قدرت دانسته و منبع آن را درونی تصور میکند، در حالیکه این نیرو نزد آفریدگار جهان و بیرون وجود انسان است. خداوند وجود انسان را مثل دریچهای ساخته است که قدرت و شعور خلاق در آن جریان مییابد. هرکسی از طریق پیوند معنوی با خداوند و با گشودن راهی از درون خویش به سوی او، این قدرت و آگاهی را درون خود شکوفا کرده و جریان میدهد. مشکل دیگر قانون جذب این است که استفاده از آنرا غالبا در امور مادی و محدود زندگی نشان میدهد، در حالیکه مهمترین کاربرد این نیرو برای خودسازی است. یعنی تکمیل پروژهی آفرینشِ اشرف مخلوقات. به تعبیر روشن، واقعیت این است که اندیشه و قدرت خلاق انسان منبعی بیرونی تصویر میکند. بهطوریکه خانه، اتومبیل، منزلت اجتماعی، ثروت، همسر و غیره را در نظر میگیرد.
روگردانی از منبع اصلی قدرت در قانون جذب زمینهساز محدودیت آن میشود و بعد در امور محدود و حقیر این جهانی میدان کارآیی برای آن ادعا میکند، که واقعیت ندارد. در حالی که میدان کارآیی واقعی برای نیروی خلاق انسان پس از خودسازی در جهان ابدی خواهد بود. وقتی حقایق معنوی مورد توجه قرار نگیرد و گرایشهای متعالی انسان هدایت نشود، با توهّمات میآمیزد و خرافات پدید میآید. از اینرو هر خرافه نشانهی یک حقیقت گمشده است. قانون راز هم خرافهای است که آرزوهای محدود و ناچیز مادی را به جای آرزوهای بزرگ ابدی نشانده است.[3]
پینوشت:
[1]. قانون جذب: «هر چیزی را در ذهنت مجسم کنی، آنرا در دستهایت خواهی داشت.» راز، راندا برن، انتشارت راشین، تهران، 1387، ص 22.
[2]. ق، آیه 35.
[3]. برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید: نگاهی متفاوت به قانون جذب؛ مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 100.
افزودن نظر جدید