سیرهی صحابه در عزاداری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابنتیمیه حرّانی که عزاداری را بدعت میداند باید بداند که عزاداری از سنّتهای الهی است و در فطرت همهی انسانها با هر ملیّت و قومیتی به ودیعه گزارده شده و بیبهره بودن از آن، از نشانههای شقاوت است؛ که تاریخ، نمونههای بسیاری از سوگواری اصحاب بر گذشتگان خود را ثبت کرده است؛ بهعنوان نمونه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف) عزاداری مردم مکه در شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
به گفتهی سعید بن مسیّب، بههنگام شهادت رسول گرامی، شهر مکه از شدت گریه و نالهی مردم به لرزه درآمد: «هنگامیکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ارتحال فرمود: شهر مکّه از صدای بلند گریهها به لرزه درآمد.»[1]
ب) عزاداری عایشه و زنان مدینه در سوگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
عایشه که در منابع اهلسنّت، روایات متعددی مبنی بر دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای گرفتن «بخشی از دین»، «نصفی از دین» و یا «دو سوم از آن» را روایت کردهاند، میگوید: «پس از ارتحال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در سوگ وی، من به همراه دیگر زنان (اعم از دیگر همسران حضرت و زنان مدینه)، برخاسته و بر صورت و سینه خود میزدیم.»[2]
صالحی شامی در ذیل حدیث عایشه مینویسد: «این حدیث را فقط ابن اسحاق نقل کرده و چون ابن اسحاق تصریح به شنیدن حدیث کند، حدیثش حسن و قابل اعتماد است. وی در این حدیث میگوید: از یحیی بن عباد بن عبدالله بن زبیر شنیدم که از پدرش نقل کرد که وی از عایشه شنیده است... .»[3]
بنیانگذار وهّابیت، ابنتیمیه حرّانی نیز در اعتبار حدیث ابن اسحاق گوید: «وقتی که ابن اسحاق تصریح به شنیدن حدیث کند، نزد علمای حدیث، حدیثش صحیح و مورد اعتماد است.»[4]
ج) گریه و عزاداری چند روز پس از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
در احوالات مردم مدینه و آنچه پس از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اتفاق افتاد، آوردهاند: «از علی بن ابیطالب روایت شده: سه روز پس از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی بادیه نشین به مدینه آمد و خود را به روی قبر شریف آن حضرت انداخت و در حالیکه خاک قبر آن حضرت را بر سر و روی خود میریخت، ابتدا این دو بیت شعر را سرود: «ای بهترین انسان دفن شده در بهترین سرزمینها! که از پاکی تو تمام سرزمینها خوشبو و پاکیزه گردیده؛ من به فدای قبر تو که در آن آرامیدهای؛ در این مکان عفت، بخشش و کرامت، مدفون گردیده است.» سپس گفت: ای رسول خدا ما این آیه را از تو شنیدیم: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا [نساء/64]... و اگر این مخالفان، هنگامیکه به خود ستم کردند، نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند» و حال من نزد تو آمده و از خداوند استغفار میکنم. در این هنگام صدایی از قبر شریف برخاست و چنین فرمود: همانا خداوند تو را بخشید و مورد آمرزش قرار داد.»[5]
آمدن و افتادن روی قبر و ریختن خاک بر سر و روی خود از شدیدترین جلوههای عزاداری است که همانگونه که در متن بالا، مشاهده میشود، میتواند با قصد توسل و درخواست شفاعت از ساحت اهلبیت (علیهم السّلام) همراه گردد.
پینوشت:
[1]. «... عن سعید بن المسیّب قال لمّا قبض النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) إرتجّت مکّة بصوت عال.» أخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، فاکهی، دارخضر، بیروت، ج 3، ص 80.
[2]. «حدّثنا... عن أبیه عبّاد قال سمعت عائشة تقول مات رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بین سحری و نحری و فی دولتی لم أظلم فیه أحد فمن سفهی و حداثة سنّی إنّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قبض و هو فی حجری ثمّ وضعت رأسه علی وسادة و قمت ألتدم مع النّساء و أضرب وجهی.» السیرة النبویة، إبن أیوب الحمیری المعافری، دار الجیل، بیروت، ج 6، ص 73.
[3]. «و هذا الحدیث تفرّد به إبن اسحاق و هو حسن الحدیث إذا صرّع بالتّحدّث، و قد صرّح به فقال: حدّثنی یحیی بن عباد بن عبدالله بن الزبّیر عن أبیه قال: سمعت عائشة إلخ.» سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 12، ص 267.
[4]. «و بن إسحاق اذا قال حدّثنی فحدیثه صحیح عند أهل الحدیث.» مجموع الفتاوی، ابنتیمیه، مکتبة ابنتیمیه، ج 33، ص 86.
[5]. «و روی عن علیّ کرّم الله وجهه أنّه قال: قدم علینا أعرابیّ بعدما دفنّا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بثلاثة أیّام فرمی بنفسه علی قبره و حثا من ترابه علی رأسه ثمّ قال: «یا خیر من دفنت فی التّرب أعظمه فطاب من طیبهّن القاع و الأکم؛ نفسی الفداء لقبر أنت ساکنه فیه العفاف و فیه الجود و الکرم. ثمّ قال: قد قلت: یا رسول الله فسمعنا قولک، و وعیت عن الله فوعینا عنک، و کان فیما أنزل الله علیک «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا» (نساء/64) الآیة، و قد ظلمت نفسی و جئت أستغفر الله ذنبی، فاستغفر لی من ربّی، فنودی من القبر أنّه قد غفر لک.» تفسیر البحر المحیط، أندلسی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 296.
افزودن نظر جدید