سیره‌ی صحابه در عزاداری

  • 1395/01/13 - 12:38
ابن‌تیمیه حرّانی که عزاداری را بدعت می‌داند باید بداند که عزاداری از سنّت‌های الهی است و در فطرت همه‌ی انسان‌هاست که بی‌بهره بودن از آن از نشانه‌های شقاوت است. تاریخ، نمونه‌های بسیاری از سوگواری اصحاب بر گذشتگان خود را ثبت کرده‌ است. به عنوان نمونه هنگامی که پیامبر اکرم ارتحال فرمود: شهر مکّه از صدای بلند گریه‌ها به لرزه درآمد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن‌تیمیه حرّانی که عزاداری را بدعت می‌داند باید بداند که عزاداری از سنّت‌های الهی است و در فطرت همه‌ی انسان‌ها با هر ملیّت و قومیتی به ودیعه گزارده شده و بی‌بهره بودن از آن، از نشانه‌های شقاوت است؛ که تاریخ، نمونه‌های بسیاری از سوگواری اصحاب بر گذشتگان خود را ثبت کرده‌ است؛ به‌عنوان نمونه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف) عزاداری مردم مکه در شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
به گفته‌ی سعید بن مسیّب، به‌هنگام شهادت رسول گرامی، شهر مکه از شدت گریه و ناله‌ی مردم به لرزه درآمد: «هنگامی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ارتحال فرمود: شهر مکّه از صدای بلند گریه‌ها به لرزه درآمد.»[1]
ب) عزاداری عایشه و زنان مدینه در سوگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
عایشه که در منابع اهل‌سنّت، روایات متعددی مبنی بر دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای گرفتن «بخشی از دین»، «نصفی از دین» و یا «دو سوم از آن» را روایت کرده‌اند، می‌گوید: «پس از ارتحال پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در سوگ وی، من به همراه دیگر زنان (اعم از دیگر همسران حضرت و زنان مدینه)، برخاسته و بر صورت و سینه خود می‌زدیم.»[2]
صالحی شامی در ذیل حدیث عایشه می‌نویسد: «این حدیث را فقط ابن اسحاق نقل کرده و چون ابن اسحاق تصریح به شنیدن حدیث کند، حدیثش حسن و قابل اعتماد است. وی در این حدیث می‌گوید: از یحیی بن عباد بن عبدالله بن زبیر شنیدم که از پدرش نقل کرد که وی از عایشه شنیده است... .»[3]
بنیان‌گذار وهّابیت، ابن‌تیمیه حرّانی نیز در اعتبار حدیث ابن اسحاق گوید: «وقتی که ابن اسحاق تصریح به شنیدن حدیث کند، نزد علمای حدیث، حدیثش صحیح و مورد اعتماد است.»[4]
ج) گریه و عزاداری چند روز پس از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛
در احوالات مردم مدینه و آن‌چه پس از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اتفاق افتاد، آورده‌اند: «از علی بن ابی‌طالب روایت شده: سه روز پس از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی بادیه نشین به مدینه آمد و خود را به روی قبر شریف آن حضرت انداخت و در حالی‌که خاک قبر آن حضرت را بر سر و روی خود می‌ریخت، ابتدا این دو بیت شعر را سرود: «ای بهترین انسان دفن شده در بهترین سرزمین‌ها! که از پاکی تو تمام سرزمین‌ها خوشبو و پاکیزه گردیده؛ من به فدای قبر تو که در آن آرامیده‌ای؛ در این مکان عفت، بخشش و کرامت، مدفون گردیده است.» سپس گفت: ای رسول خدا ما این آیه را از تو شنیدیم: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا [نساء/64]... و اگر این مخالفان، هنگامی‌که به خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و از خدا طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آن‌ها استغفار می‌کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند» و حال من نزد تو آمده و از خداوند استغفار می‌کنم. در این هنگام صدایی از قبر شریف برخاست و چنین فرمود: همانا خداوند تو را بخشید و مورد آمرزش قرار داد.»[5]
آمدن و افتادن روی قبر و ریختن خاک بر سر و روی خود از شدید‌ترین جلوه‌های عزاداری است که همان‌‌گونه که در متن بالا، مشاهده می‌شود، می‌تواند با قصد توسل و درخواست شفاعت از ساحت اهل‌بیت (علیهم السّلام) همراه گردد.

پی‌نوشت:

[1]. «... عن سعید بن المسیّب قال لمّا قبض النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) إرتجّت مکّة بصوت عال.» أخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، فاکهی، دارخضر، بیروت، ج 3، ص 80.
[2]. «حدّثنا... عن أبیه عبّاد قال سمعت عائشة تقول مات رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بین سحری و نحری و فی دولتی لم أظلم فیه أحد فمن سفهی و حداثة سنّی إنّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قبض و هو فی حجری ثمّ وضعت رأسه علی وسادة و قمت ألتدم مع النّساء و أضرب وجهی.» السیرة النبویة، إبن أیوب الحمیری المعافری، دار الجیل، بیروت، ج 6، ص 73.
[3]. «و هذا الحدیث تفرّد به إبن اسحاق و هو حسن الحدیث إذا صرّع بالتّحدّث، و قد صرّح به فقال: حدّثنی یحیی بن عباد بن عبدالله بن الزبّیر عن أبیه قال: سمعت عائشة إلخ.» سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 12، ص 267.
[4]. «و بن إسحاق اذا قال حدّثنی فحدیثه صحیح عند أهل الحدیث.» مجموع الفتاوی، ابن‌تیمیه، مکتبة ابن‌تیمیه، ج 33، ص 86.
[5]. «و روی عن علیّ کرّم الله وجهه أنّه قال: قدم علینا أعرابیّ بعدما دفنّا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بثلاثة أیّام فرمی بنفسه علی قبره و حثا من ترابه علی رأسه ثمّ قال: «یا خیر من دفنت فی التّرب أعظمه فطاب من طیبهّن القاع و الأکم؛ نفسی الفداء لقبر أنت ساکنه فیه العفاف و فیه الجود و الکرم. ثمّ قال: قد قلت: یا رسول الله فسمعنا قولک، و وعیت عن الله فوعینا عنک، و کان فیما أنزل الله علیک «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا» (نساء/64) الآیة، و قد ظلمت نفسی و جئت أستغفر الله ذنبی، فاستغفر لی من ربّی، فنودی من القبر أنّه قد غفر لک.» تفسیر البحر المحیط، أندلسی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 296.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.