ترک سنّت و روآوردن به بدعت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سرکرده و سردمدار وهابیت، ابنتیمیه با ابراز خوشحالی و استقبال از تفکرات امویان و مروانیان مینویسد: «برخی از علمای ما، برخی از مستحباتی را که شیعیان با انجام آنها شناخته میشوند را ترک میکنند، تا فرق بین سنّی و رافضی مشخص گردد؛ چرا که مصلحت جدایی و مخالفت با هذیانگوییهای آنها بیش از مصلحت انجام مستحبات است و به همینرو، باید در برخی موارد مفسدهی بزرگ اختلاط و اشتباه شدن با شیعیان را بر مصلحت انجام مستحبات ترجیح داد.»[1]
در تایید این اعتراف ابنتیمیه به مواردی از باب نمونه اشاره میکنیم: زمخشری در تفسیر کشّاف میگوید: «با وجود آنکه میتوان به هر کسی درود و صلوات فرستاد، ولی به اهلبیت (علیهم السّلام) به صورت تکتک درود و صلوات نمیفرستیم تا به روافض (شیعیان) شبیه نشویم: «اگر بپرسند که نظر شما دربارهی درود و صلوات بر غیر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چیست؟ میگوییم: درود و صلوات بر هر مؤمنی جایز است، چرا که خداوند میفرماید: «او کسی است که بر شما درود و صلوات میفرستد.» و نیز فرموده: «از اموال آنها صدقه بگیر، تا آنها را پاک سازی و پرورش دهی! و بر آنها درود فرست.» همچنین با وجود آنکه در صحیح بخاری آمده: «خدایا بر آل ابی اوفی درود و صلوات فرست!» با وجود این اگر بهطورکلی بر آل محمد درود و صلوات فرستیم، اشکال ندارد، ولی چون شیعیان نام یکی از اهلبیت (علیهم السّلام) را آورده و بر او درود میفرستند، ما برای اینکه متهم به شیعه و رافضی بودن نشویم، از درود و صلوات به اهلبیت (علیهم السّلام) به این صورت خودداری میورزیم.»[2]
در همین راستا ابن حجر عسقلانی که یکی از بزرگترین علمای اهلسنت است میگوید: «با وجود آنکه علما اتفاق نظر دارند در اینکه سلام دادن به غیر انبیا (مثلاً بگوییم علی علیه السّلام) مشروع است؛ ولی گفتهاند این کار جایز نیست، چرا که شیعیان چنین میکنند و در آن صورت ما به شیعیان شباهت خواهیم یافت.»[3] از طرفی جالب اینکه در کتابهای روایی خودشان با سند صحیح آمده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «بر من صلوات دم بریده نفرستید! پرسیدند: صلوات دم بریده چیست؟ حضرت فرمود: به من صلوات میفرستید و به «آل» من صلوات نمیفرستید، در حالیکه باید چنین صلوات بفرستید: «اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد».[4]
امروز نیز بهخوبی میتوان دید که اهلسنت و وهّابیت هرگاه نام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را میآورند میگویند: «صلّی الله علیه و سلّم» و «آل» را حذف میکنند، مگر در مواردی بسیار استثنایی، آن هم برای رفع بعضی از ذهنیتها «اتّهام دشمنی صریح با اهلبیت (صلی الله علیه و آله و سلم)».
و در آخر نووی از علمای بزرگ شافعی مذهب میگوید: «برای مرد جایز است که انگشتر نقره در انگشت کوچک دست راست پا چپ کند، چنانکه هر دوی این کار را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام داده، ولی به دست راست کردن هم زیباتر است و شرافت آن بیشتر است، امّا همانگونه که «صاحب إبانه» میگوید: انگشتر به دست چپ کردن بهتر است، چرا که شیعیان انگشتر به دست راست میکنند، پس برای دوری از نسبت شیعه دادن باید انگشتر را به دست چپ کرد.»[5]
البته جهت آگاهی مخالفان سنّت نبوی باید بگوییم که این روزگاران شیعیان هم به دست راست و هم به دست چپ خود انگشتر میکنند؛ به همینرو، اگر میخواهند به طور یقین با شیعیان (و به تبع آن با سنّت نبوی) مخالفت کرده باشند، باید انگشتر را به انگشت پاهای خود کنند.
پینوشت:
[1]. منهاج السنة النبویة، ابنتیمیه حرانی، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 4، ص 154.
[2]. الکشّاف، زمخشری، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 568.
[3]. «اختلف فی السّلام علی غیر الأنبیاء بعد الإتّفاق علی مشروعیّته فی تحیّة الحیّ فقیل یشرع مطلقا و قیل بل تبعا و لا یفرد لواحد لکونه صار شعارا للرّافضة.» فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دارالمعرفة، بیروت، ج 11، ص 170.
[4]. «لا تصلّوا علیّ الصّلاة البتراء فقالوا و ما الصّلاة البتراء؟ قال: تقولون «اللّهم صلّ علی محمّد» و تمسکون، بل قولوا: « اللّهمّ صلّ علی محمّد و علی آل محمّد».» الصواعق المحرقه، إبن حجر هیثمی، مؤسسة الرسالة، لبنان، ج 2، ص 430.
[5]. «یجوز للرّجل لبس خاتم الفضّة فی خنصر بیمینه و إن شاء فی خنصر یساره کلاهما صحّ فعله عن النّبیّ لکنّ الصّحیح المشهور أنّه فی الیمین أفضل لأنّه زینة والیمین أشرف. و قال صاحب الإبانة: فی الیسار أفضل لأنّ الیمین صار شعار الرّوافض فربما نسب إلیهم.» المجموع، محیی الدین النووی، دارالفکر، بیروت، ج 4، ص 394.
افزودن نظر جدید