سستی در ایمان و عقیده، از عوامل گرایش به عرفانهای کاذب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حمد و ستایش پروردگاری را سزاست که انسان را آفرید و بابهای سعادت و کمال را به روی او گشود و راه دستیابی به این مهم را ایمان و تسلیم در برابر اوامر سعادت آفرین قرار داد. هدف از خلقت انسان، عبادت و پرورش روح بندگی در اوست، «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ [ذاریات/56] جن و انس را نیافریدیم جز اینکه عبادت خدا را بکنند.»
بنابراین چه چیز جز ایمان با این روح بندگی سازگار و عجین است؟ در آیات و روایات فراوانی به اهمیت ایمان پرداخته شده و هر فرد را به این حقیقت رهنمون میسازد که کوتاهترین و مطمئنترین راه برای رسیدن به هدف والای آفرینش و قرب پروردگار ایمان و اعتقاد به اوست. ایمان با شناخت و معرفت آغاز میگردد با اقرار و شهادتین معنا مییابد و با عمل با اعضاء و ارکان بدن محقق میگردد. ایمان مراتب و مراحلی دارد و فرد با قدم نهادن در این مسیر هرگز متوقف نمیگردد، او همواره یا حرکتی رو به بالا دارد و یا سیر نزولی پیدا میکند، البته اگر ایمان حقیقی و راستین باشد، نه تنها همواره سیر صعودی دارد، بلکه فرد تمام آنچه برای او ارزشمند و گرانمایه است، در راهش فدا مینماید.
برخی از افراد گرویده به عرفانهای کاذب و دروغین، به دلیل مشکلات عقیدتی و فکری بوده که منشأ آن عدم معرفت به گزارههای دینی و عرفانی است. نگاه این گونه افراد به خداوند و عرفان اسلامی، نگاه معرفت شناسانه نیست، اعتقاد به نبوت و وحی در نگاه اینگونه افراد، دچار ایراد اساسی و مبنایی است.
بنابراین عمده دلیل گرایش برخی از جوانان به این فرقهها، بیشتر به خاطر مسائل مربوط به ضعف در عقیده و ایمان و معرفت نسبت به خداوند متعال است؛ که متأسفانه، بدون این که هیچ گونه شناختی از عقاید و اهداف اصلی این گونه فرقههای منحرف داشته باشند، به دام آنها گرفتار میشوند.
سستی در ایمان و عقیده داری عوامل مختلفی است که در اینجا به چند مورد اشاره میکنیم.
الف- نا آگاهی و غفلت: معمولاً افرادی که در عالم بی معرفتی و جهالت سیر میکنند، به آسانی در دامها گرفتار شده و در اعتقادات و انجام فرائض عقیدتی سست میگردند، لذا دین مبین اسلام برای جلوگیری از سست شدن بنیانهای عقیدتی در تک تک افراد و جوامع، تأکید بسیار زیادی بر تفکر در آیات الهی نموده و تدبّر نکردن در آیات را نکوهیده است، تا خود و جایگاه خود را بشناسند و خود را از بند غفلت و جهل رهانیده، به سمت اهداف والای ایمانی به حرکت در آیند: [1]
در قرآن کریم آمده است: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْباب [سوره ص/29]، این کتابی است پر برکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند!»
خداوند در این آیه هدف از نزول قرآن را تدبّر در آن معرفی نموده تا سرچشمه اندیشه و مایه بیداری وجدانها گردد و به نوبه خود حرکتی در مسیر عمل بیافریند. [2]
ب- نبود انگیزه: یکی از مهمترین عوامل جهش فکری و عقیدتی یک جامعه، داشتن انگیزه است، هر چه انگیزه قویتر باشد، افراد جامعه با قدرت و اراده بیشتری قدم برداشته و در راه رسیدن به هدف، تلاش افزونتری به خرج میدهند ولی جوامعی که از انگیزه و همت والا بیبهرهاند، در آغاز و یا در اواسط راه، سست شده و حتی از رسیدن به هدف نیز پشیمان میگردند و نسبت به آن بی تفاوت میشوند، قرآن به خاطر ایجاد انگیزه برای تلاش و پرهیز از سستی، به انسانها وعده زندگی جاوید در بهشت و استفاده از نعمتهای بهشتی را داده و یا آنها را از عذابهای جاودان بیم داده است. [3] قرآن درمورد افرادی که از روی بی انگیزگی با مسائل برخورد میکنند میفرماید: «وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یومِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُون [مومنون/74]، وکسانی که به آخرت ایمان ندارند از راه راست منحرفند»
افرادی که به معاد و زندگی جاوید ایمان ندارند، برای بهدست آوردن بهشت و یا فرار از عذاب، انگیزهای نداشته و لذا برای آن تلاش نکرده و دنبال امیال نفسانی خود میروند و از مسیر انسانیّت و قرب الهی دور میگردند.
ج- هوسرانی: یکی از بزرگترین عوامل سستی ایمان و عقیده، هوس مداری یک فرد یا جامعه است، چرا که هوسبازی، انسان را از تمام قیود آزاد کرده، و به دنبال آن در واجبات دینی و وظایف انسانی سستی به وجود میآید، تا انسان هوس خود را ارضاء کرده که نتیجه آن چیزی جز سستی و به تبع آن، فروپاشی نظام فکری و عقیدتی افراد و جوامع انسانی شده و دور شدن از مسیر سعادت نخواهد بود. [4] لذا قرآن در آیات متعدّدی به معرفی این پدیده پرداخته و صفات هوی پرستان را بیان نموده و مومنان را به دوری از آن توصیه نموده است: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُون [ جاثیة/23]، آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهای افکنده است؟! با این حال چه کسی میتواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمیشوید؟!»
خداوند در این آیه اشاره میکند که هوسبازی، قدرت (درک صحیح حقایق) را از انسان میگیرد و پرده بر چشم و عقل آدمی میافکند و لذا در انجام وظایف اصلی خود سستی میکند و از مسیر هدایت دور میگردد. [5]
در نتیجه باید گفت برای این که انسان اعتقادات خود را مستحکمتر کند، دو حرکت لازم است:
الف- حرکت علمی: یعنی، لازم است در حد توان خود به مطالعه و تحقیق بپردازد و با رجوع به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دریابد و یا با سؤال کردن از عالمان دینی، ابهامات و شبهاتی که در ذهنش مطرح میشود بازگو کند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ کند. کتابهای زیادی درباره زندگی ائمه اطهار (ع) و مسائل مربوط به اعتقادات وجود دارد که با مطالعه آنها میتوانید تحقیق در این مسائل را شروع کنید.
ب- حرکت عملی: انجام واجبات و مستحبات و ترک کارهای حرام نقش مهمی در استحکام ایمان و حتی اصلاح اعتقادات انسان دارند. زیرا «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء، علم نوری است که خداوند در دل انسانهایی که لیاقت داشته باشند قرار میدهد و انجام عبادات این لیاقت را در آدمی ایجاد میکند.»[6]
نکاتی که ذکر کردیم بیشتر جنبه کلی داشت. اگر کسی بخواهد جزئیتر وارد مسأله بشود توصیه میشود در راستای حرکت علمی، كتاب چهل حدیث امام خميني (ره) مطالعه شود. برای ارتقاء حرکت عملی نیز اهمیت دادن به نماز اول وقت و بعد از آن انجام نماز شب حداقل چند دقیقهای قبل از نماز صبح به شدت در مسیر حرکت ایمانی مؤثر و کار آمد است.
پینوشت:
[1]. مطهری، مرتضی، انسان در قرآن، ص 53 تا 59.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، ج 19، ص 268.
[3]. جمعی از مترجمان، تفسیر هدایت، نشر آستان قدس، ج 8، ص 215.
[4]. علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 13، ص 120.
[5]. آیت ا... مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 21، ص 266.
[6]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 1، ص 224.
افزودن نظر جدید