پاسخ به کسانی که میگویند درخواست حاجت از اولیای الهی شرک است
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آيا طلب امری كه تنها خداوند بر آن قادر است، شرك است؟ از جمله ادعاهای باطل وهابیون بر مشرک بودن متوسلین به اولیای الهی، این است که میگویند، مردم از انبيا و صالحان، درخواستی دارند كه كسی جز خداوند بر انجام آن توانايی ندارد و چنين كاری شرك است.
و اما پاسخی مختصر به این ادعای باطل با ذکر چند نکته:
نکته اول: حقیقت این است که مردم از انبيا و صالحان میخواهند كه در برآورده شدن حاجتها وسیله باشند و خدا بهوسیله دعا و توجه آنها به طلب و درخواست مردم عنايت كند. همچنين است همه اعمال خارق العادهای كه از صالحین درخواست میشود؛ مانند درمان بيماریهای لاعلاج بدون استفاده از دارو، باراندن باران از آسمان بدون وجود ابر، و ...
نکته دوم: در هیچ جای تاریخ ثبت نشده است که کسی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درخواستی کند و حضرت به او پاسخ داده باشد که تو مشرک شدهای و از من چیزی طلب کردهای که فقط خدا میتواند اجابت کند. این موارد در تاریخ ثبت نشده است. آیا این وهابیون جاهل بیش از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در توحید و مسائل مرتبط به آن تخصص دارند، که اینقدر عجولانه به مردم نسبت شرک میدهند؟
نکته سوم: قرآن مجيد قول سليمان را اینگونه حكايت میكند كه به جن و انس حاضر در مجلسش فرمود: «قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتيني بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُوني مُسْلِمينَ.[نمل/38] سليمان گفت: اى بزرگان! كداميك از شما تخت او را براى من مىآورد، پيش از آنكه به حال تسليم نزد من آيند؟». اگر کلام وهابیون صحیح باشد، باید (نعوذ بالله) حضرت سلیمان هم مشرک باشد چرا که حضرت درخواست خارق العادهای از یارانش کرد. او از يارانش خواست كه عرش عظيم را نزد من بیاورند، كاری كه از راههای خارق العاده انجام میپذيرفت و برای اتمام حجت به بلقيس و ترغيب او به ايمان انجام گرفت.
نکته چهارم: در احادیث صحیح السند مشروعیت توسل در کتب فریقین ثابت شده است. احمد بن حنبل در مسند خود مینويسد: «از داود بن أبی صالح نقل شده است که روزی مروان ديد که شخصی صورتش را بر قبر گذاشته است؛ پس گفت: آيا میدانی که چه کار انجام میدهی؟ نزديک آمد و ديد که آن شخص أبو أيوب انصاری است. ابوأيوب گفت: بلی من آمدهام پيش رسول خدا (صلی الله عليه و آله) و پيش سنگ نيامدهام. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنيدم که میفرمود: برای دين گريه نکنيد، زمانی که افراد شايسته حاکم باشند؛ ولی زمانی گريه کنيد که نا أهلان حکومت میکنند.[1]
در صحیح بخاری آمده است که: «از ثمامه بن انس نقل شده که عمر بن خطاب هر زمان گرفتار قحطی میشد، بهوسیله عباس بن عبدالمطلب از خداوند طلب باران میکرد. خلیفه دوم دعا میکرد: خدایا ما در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، همیشه به ایشان متوسل میشدیم و تو برایمان باران میفرستادی و سیراب میکردی و الآن ما به عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) متوسل میشویم؛ پس خدایا برای ما باران بفرست و ما را سیراب کن. راوی میگوید: باران هم میآمد.»[2]
پس اگر كسی به پيامبر (صلی الله عليه و آله) میگويد: مرا شفا بده يا قرض مرا ادا كن، مقصودش اين است كه برای شفا يافتن من وساطت كن و برای ادای قرضم دعا فرما، و این درخواست شرک نیست.
پینوشت:
[1]. «حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عبد الْمَلِكِ بن عَمْرٍو ثنا كَثِيرُ بن زَيْدٍ عن دَاوُدَ بن أبي صَالِحٍ قال أَقْبَلَ مَرْوَانُ يَوْماً فَوَجَدَ رَجُلاً وَاضِعاً وَجْهَهُ على الْقَبْرِ فقال أتدري ما تَصْنَعُ فَأَقْبَلَ عليه فإذا هو أبو أَيُّوبَ فقال نعم جِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ولم آتِ الْحَجَرَ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول لاَ تَبْكُوا على الدِّينِ إذا وَلِيَهُ أَهْلُهُ وَلَكِنِ ابْكُوا عليه إذا وَلِيَهُ غَيْرُ أَهْلِهِ». احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، دار الحدیث: القاهره، شماره حدیث 23476
[2]. «حَدَّثَنا الحَسَنُ بن مُحَمّد قالَ حدثَّنا مُحَمَّد بن عَبدِالله الاَنصاری، قالَ حَدَّثَنی أبی عبدِالله بن مثنّی عَن ثمامَةِ بن عبدالله بن انَس أن عمر بن خطاب کان إذا قحطوا استسقی بالعباس بن عبد المطلب فقال اللهم إنا کنّا نتوسل إلیک بنبینا فتسقینا وإنا نتوسل إلیک بعمّ نبینا فاسقنا، قال: فیسقون.» صحيح البخاری، بیروت: دار ابن کثیر، الیمامة، ۱۹۸۷، الطبعة الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج ۳، ص ۱۳۶۰.
افزودن نظر جدید