درخواست شفاعت از غیر خدا، شرک و کفر نیست
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیون به علت ظاهر نگری و جمود فکری که دارند، بسیاری از دستورات دینی را با هوای نفس خود تفسیر میکنند. از جمله این تفسیر به رایها، مساله شفاعت است. چرا که این فرقه منحرف اعتقاد دارند طلب شفاعت از غیر خدا شرک است.
شيخ «سليمان بن لحمان» یکی از وهابیون در كتاب «الهدية السنية» چنين مىگويد: «كتاب و سنّت گواهى مىدهند بر اينكه هر كس فرشتگان و انبيا يا ابن عباس و ابوطالب و امثال آنان را بهخاطر اينكه مقرّب درگاه الهى هستند واسطه ميان خود و خدا قرار دهد تا در پيشگاه خدا براى او شفاعت كنند، همانطور كه در نزد سلاطين شفاعت مىكنند، چنين كسانى كافر و مشركند و خون و مال آنها مباح است، اگر چه «أشهدُ أنْ لا إلهَ إلّااللّه وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ» بگويند و اگر چه نماز بخوانند و روزه بگيرند!»[1] همانطور که میبینید سلیمان قائل است که شفاعت اولیای خدا شرک محسوب میشود.
و اما در رد این سخن باید گفت که: آیاتی وجود دارد که بهطور مطلق بحث شفاعت را نفی کردهاند؛ مانند این آیه: «وَاتَّقُواْ يَوْمًا لَّا تجَزِى نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْا وَ لَا يُقْبَلُ مِنهْا شَفَاعَةٌ.[بقره/48] بپرهیزید از روزى که احدى بهجاى دیگرى جزاء داده نمیشود، و از او شفاعتى پذیرفته نیست، و از او عوضى گرفته نمیشود، و هیچ کس از ناحیه کسى یارى نمىگردد.»
اما آیات دیگری هم است که شفاعت را برای غیر خدا ثابت میکند. درباره این دسته از آیات باید گفت که: شفاعت طلبيدن از ديگرى در صورتىكه خداوند اذن شفاعت كردن به وى نداده باشد، جايز و روا نيست و اما اگر خداوند براى كسى اذن شفاعت بدهد، طلب شفاعت از چنين فردى خضوع و اظهار نياز به درگاه خود پروردگار است و اين شفاعت خواستن اظهار بندگى و كوچكى در پيشگاه خود اوست.
از آيات قرآن مجيد استفاده مىشود كه خداوند، چنين رخصت و اجازهاى را به بعضى از بندگانش داده و آنها را درباره شفاعت نمودن مأذون فرموده است، خداوند اين حقيقت را در قرآن چنين آورده است: «لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً.[مريم/87] آنان هرگز مالك شفاعت نيستند مگر كسىكه نزد خداوند رحمان عهد و پيمانى دارد.»
در آیه دیگر میخوانیم که: «يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ.[طه/109] در آن روز شفاعت هيچكس سودى نمىبخشد جز كسىكه خداوند رحمان به او اجازه داده است و به گفتار او راضى است.
شفاعت بىقيد و شرط نيست، بلكه مشروط به اذن و رضاى خدا است، و از آنجا كه اذن و رضاى او بىحساب نيست بايد رابطهاى ميان انسان و او باشد تا اجازه شفاعت او را به مقربان درگاهش بدهد، و اينجاست كه اميد شفاعت بهصورت يك مكتب تربيتى براى انسان درمىآيد، و مانع از گسستن تمام پيوندهاى او با خدا مىشود.
پینوشت:
[1]. آیت الله مکارم، پیدایش مذاهب، مدرسه الامام على بن ابىطالب(ع)، قم، 1384 ه. ش، ص173. (الهدية السنية، ص 66، بنا به نقل البراهين الجلية، ص 83)
افزودن نظر جدید