التزام به شریعت و احکام اسلامی، مهم ترین ویژگی یک عارف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عرفان اسلامی مبتنی بر آموزههای قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)، از رهگذر بندگی و عبودیت در چارچوب احکام و قوانین شریعت شکل گرفته و همه اعمال سالک بر طبق موازین شریعت اسلامی صورت میپذیرد و عمل به شریعت، در همه مراحل سلوک الی الله، لازم و قطعی تلقی میشود و سالک هرگز از آن بینیاز و یا نسبت به آن بیتفاوت نمیگردد. شریعت در اصل به معنای «راه روشن» و راه ورود به نهرهاست.[۱]
شریعت به معنای مجموعه باید و نبایدها یا احکام فقهی اسلام است که در قالب وجوب، حرمت، اباحه، استحباب و کراهت، ظهور یافته است. شریعت راهی است که از آن، به آبی که مایه حیات است میرسیم. در حقیقت در عرفان حقیقی برای عارف بیش از دو حکم و مسیر متصور نیست.
الف- وجوب
ب- حرمت
پس عارف مستحب را ملحق به «واجب سلوکی» و مکروه و مباح را ملحق به «حرام سلوکی» برای خود میکند. بنابراین «سلوک عرفانی»، بدون التزام عملی به شریعت، نتیجه بخش نیست؛ لذا شریعت گروی برای همه اصحاب سیر و سلوک لازم و حتمی است. «سقوط تکلیف» نه تنها در هیچ مرتبهای از مراتب و هیچ منزلی از منازل معنوی، اعتبار ندارد بلکه تکلیف، بیشتر شده و وظایف، دشوارتر میشود و افراد هر چه به خداوند تقرب بیشتری داشته باشند، تکالیف سنگین تری دارند؛ زیرا «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیِّئَاتُ الْمُقَرَّبِینَ، کارهای نیک خوبان برای مقربان عمل زشت محسوب میشود.»[۲]
باید اذعان کرد که عرفان فاقد احکام و شریعت، اصلاً عرفان نیست، بلکه سرابی بیش نبوده وموجب ضلالت و گمراهی است؛ و فرجامی جز ندامت و پشیمانی نخواهد داشت. امیر المومنین علی (علیه السلام) میفرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ شَرَائِعَ الدِّینِ وَاحِدَةٌ وَ سُبُلَهُ قَاصِدَةٌ مَنْ أَخَذَ بِهَا لَحِقَ وَ غَنِمَ وَ مَنْ وَقَفَ عَنْهَا ضَلَّ وَ نَدِمَ،[۳] آگاه باشید که قوانین دین یکى و راههاى آن آسان و راست است، کسى که از آن برود به قافله و سرمنزل رسد، و غنیمت برد، و هر کس که از آن راه نرود گمراهشده پشیمان گردد.»
التزام به شریعت تنها با انجام واجبات و ترک محرمات، تحقق نمییابد و آدمی را در زُمره (متّقین) که در حقیقت عارفاناند، قرار نمیدهد؛ مگر آنکه برای پرهیز از در افتادن در آنچه از دیدگاه شریعت ممنوع است، حتی از اموری که ممنوع نیستند نیز بپرهیزد؛ چنان که از رسول خدا (صلی اله علیه و آله) نقل شده است که فرمود: «لَا یَبْلُغُ الْعَبْدُ أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى یَدَعَ مَا لَا بَأْسَ بِهِ حَذَراً مِمَّا بِهِ الْبَأْس»[۴]
بر اساس آموزههای نبوی (صلی الله علیه و آله) کسی که در عمل، ملتزم به آموزههای قرآن نیست و آنچه را قرآن، حرام کرده، حلال میشمرد، اساساً به قرآن ایمان نیاورده است تا چه رسد به اینکه سالک مسیر الی الله باشد. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ما آمَنَ بِالْقُرْآنِ مَنِ اسْتَحَلَّ حَرَامَهُ،[۵] به قرآن ایمان نیاورده است کسی که حرام خدا را حلال بشمارد.»
امام خمینی (رحمه الله) بر لزوم عمل به ظاهر شریعت و ابتنای سلوک بر شریعت تأکید کرده و فرموده است: «بدان که هیچ راهى در معارف الهیه پیموده نمى شود مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت، و تا انسان متأدب به آداب شریعت حَقِّه نشود، هیچ یک از اخلاق حسنه از براى او به حقیقت پیدا نشود، و ممکن نیست که نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند، و علم باطن و اسرار شریعت از براى او منکشف شود، و پس از انکشاف حقیقت، و بروز انوار معارف در قلب نیز متأدب به آداب ظاهره خواهد بود، و از این جهت دعوى بعضى باطل است که «به ترک ظاهر، علم باطن پیدا شود یا پس از پیدایش آن، به آداب ظاهره احتیاج نباشد» و این از جهل گوینده است به مقامات عبادت و مدارج انسانیت»[۶] در نتیجه باید گفت: اگر عارفان در سیر و سلوک، تابع باید و نبایدهای شریعت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) باشد هیچ وقت از راه راست منحرف نشده و در نهایت امر، گوشهای از علم شهودی انبیاء و اولیاء به آنها خواهد رسید.[۷]
پینوشت
[۱]. در کتاب اَلعین ج۱، ص۲۵۲ آمده است: (... الشریعة و المشرعة: موضع على شاطىء البحر أو فی البحر یهیأ لشرب الدواب، و الجمیع: الشرائع، و المشارع) و در مجمعالبحرین، ج۴، ص۳۵۲ آمده است: (و الشریعة و الشرائع: ما شرع الله للعباد من أمر الدین، و أمرهم بالتمسک به من الصلاة و الصوم و الحج و شبهه، و هی الشرعة و الجمع: الشرع.... الشرعة بالکسر الدین و الشرع و الشریعة مثله، مأخوذ من الشریعة و هو مورد الناس للاستسقاء سمیت بذلک لوضوحها و ظهورها، و جمعها شرائع.)
[2]. علامه طباطبائی میفرماید: (أن المراد بالخطیئةِ غیر المعصیة بمعنى مخالفة الأمر المولوی فإن للخطیئة و الذنب مراتب تتقدر حسب حال العبد فی عبودیته کما قیل: حسنات الأبرار سیئات المقربین)، علامه طباطبایی، المیزان، جلد15، ص۲۸۵.
[۳]. نهج البلاغه، خطبه۱۲۰.
[۴]. ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص۶۰.
[۵]. همان، ص۵۶.
[۶]. امام خمینی (رحمة الله)، چهل حدیث، ص ۷.
[۷]. علامه جوادی آملی، عبدالله، دینشناسی، نشر موسسه اسراء، ص ۲۴۸.
افزودن نظر جدید