بررسی روایات مدح صوفیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بین صوفیان متأخر افرادی مانند «ملاسلطان گنابادی بیدختی» روایتی را درباره مدح صوفیه نقل کرده: «من سرّه أن یجلس مع الله تعالی فلیجلس مع اهل التّصوّف؛[۱] کسی که شاد میشود از همنشینی با خدای متعال، پس با صوفیه بنشیند.»
البته در مدح صوفیه چند روایت دیگر نیز نقل کرده است؛ لکن روایت فوق از کتاب «عوالی اللئالی» نقل شده که علمای حدیث نه تنها این روایت را رد کردهاند؛ بلکه اصل «عوالی اللئالی» را نیز زیرسؤال بردهاند.
به عنوان مثال: آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله) در مورد این کتاب میفرماید: «محدث جزایری در یکی از تألیفاتش گفته: اصحاب ما شیعیان از نقل و مباحثه در اطراف این کتاب خود داری میکردند.»[۲]
همچنین علامه مجلسی (ره) در مقدمه «بحارالانوار» می نویسد: «نشانههای ساختگی بودن احادیث دراین کتاب آشکار و قابل حس است. كتاب عوالي اللئالی و إن كان مشهوراً و مؤلفه في الفضل معروفا لكنه لم يميز القشر من اللباب و أدخل أخبار متعصبي المخالفين بين روايات الأصحاب فلذا اقتصرنا منه على نقل بعضها؛ [۳] کتاب عوالی اللئالی گرچه مشهور است و مولفش در فضل شناخته شده میباشد، لکن ایشان پوست را از مغز تمییز نمیداده است و اخبار متعصبان مخالف را در روایتهای اصحاب داخل نموده است از این رو به نقل پارهای از آنها اکتفا میکنیم.»
جالب تر اینکه دکتر اسدالله خاوری با تمام دلبستگی و علاقهای که به رشته تصوف، به خصوص ذهبیه داشته و خود نیز ازمشاهیر علمی این فرقه به شمار میرود؛ اما در باره این کتاب مینویسد : «چندان مورد اطمینان علمای حدیث نمیباشد.»[۴]
بدیهی است که با وجود این همه اقوال در ردّ کتاب «عوالی اللئالی» حتی ازسوی وابستگان به فرقههای صوفیه، نقل حدیث ازاین کتاب ناپسند است. خصوصا اگرکسی ادعای اهل علم بودن را داشته باشد.!
علاوه برآن که، محقق ارجمند آقای «مجتبی عراقی» که کتاب عوالی را با تحقیقات خویش چاپ کرده و از مدافعین «شیخ ابی جمهوراحسائی» نویسنده عوالی اللئالی میباشد، پس از نقل این حدیث مینویسد: «مع الفحص الشدید لم اظفر علیه؛[۵] همراه با جستجوی زیاد چنین روایتی را در منابع (دیگر) نیافتم.»
همچنین سلطان حسین تابنده یکی از اقطاب فرقه نعمت اللهی در «رساله دفع شبهات» با اینکه سعی کرده تا روایات مربوط به ذمّ صوفیه را ناظر به صوفیه اهل سنت بداند، اما چنین میگوید: «برفرض صحت، روایات ذم مربوط به کسانی از اهل سنت است که خود راصوفی نامیدهاند.»[۶]
در جواب آقای تابنده میگوییم:
اولاً: روایات ذم اطلاق دارند؛ یعنی این ذمّ و سرزنش شامل تمام صوفیه میشود، مگر اینکه دلیل خاصی بر خارج نمودن صوفیه شیعیان ارائه شود و بدیهی است که دلیل سلطان حسین تابنده مبتنی بر تمسک به روایات عوالی اللئالی، باتوجه به مجعول بودن این کتاب و یا لااقل مشکوک بودن روایات آن، قدرت تخصیص روایات ذم را ندارد.
ثانیاً: در برخی از احادیث مذمّت تصوف، تصریح شده است، که تمام صوفیها مخالفین ما هستند و روش آنها مخالف روش ما میباشد. و تصریح به این معنا دارد که آنها عموماً مخالف طریقه ائمه اطهار(علیهم السلام) میباشند.
پینوشت:
[۱].گنابادی، ملاسلطان، بشارةالمومنین، انتشارات حقیقت، ص۳۱۵.
[۲]. مکارم شیرازی، ناصر، جلوه حق، انتشارات نسل جوان، چاپ چهارم،۱۳۸۷،ص۴۲.
[۳].مقدمه بحار الانوار، علامه مجلسی، ص۸۳.
[۴].ذهبیه تصوف علمی وآثارادبی،اسدالله خاوری، انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۸۳،ص۴۳.
[۵].عوالی، تحقیق آقا مجتبی عراقی، انتشارات سیدالشهداء، ص۱۰۵.
[۶]. تابنده، سلطان حسین، رساله رفع شبهات، انتشارات حقیقت، چاپ ششم،۱۳۸۲،ص۶۸.
افزودن نظر جدید