تناقضگویی محمد بن عبدالوهاب در ميزان دانش علما
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از نکات جالبی که بعضاً در کتب بزرگان و علمای وهابیت به چشم میخورد تناقضگوییهایی است که گاه حتی به فاصلهی چند صفحه در یک کتاب از ایشان سر میزند. فارغ از اینکه در توجیه این کلمات چه سخنانی سردهند، اما خود این مساله حاکی از عدم اتکاء به مبانی درست اعتقادی است. که اگر چنین بود هرگز به امثال این تناقضات فاحش گرفتار نمیآمدند.
یک نمونه از این تناقضات، این است که محمد بن عبدالوهاب در کتاب «کشف الشبهات» خود، اعلام میکند علمای اسلام حتی به اندازهی افراد جاهلی که در میان مشرکان زندگی میکردند، هم علم نداشتند و از ایشان جاهلتر بودند.[1]
و تنها به فاصلهی چند صفحه از این کلام خود در جای دیگر میگوید: دشمنان توحید (که منظورش همان علمای اسلام است) گاهی از علم و دانش بسیار و حجت و فصاحت برخوردارند.[2]
حال کدام یک از این کلمات را باید باور کرد، اینکه علمای اسلام حتی به معنای کلمهی «لا اله الا الله» هم واقف نبودند و جاهلان مشرک، که معاصر زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، از ایشان به معنای این کلمه عالمتر بودند. یا اینکه علمای اسلام از علوم کثیر و فصاحت و ... برخوردارند.[3]
ممکن است وهابیان درصدد توجیه این کلام بگویند مراد او تنها جهل به کلمهی توحید است. این سخن هرگز پذیرفته نیست. چرا که پس از متهم ساختن علما به ندانستن معنای کلمهی توحید، بلافاصله میگوید این جاهلان سزاوار هدایت مسلمانان نیستند. معنای ضمنی این کلام این است که جهل آنها تنها در این حیطه نیست و به اینجا محدود نمیشود، بلکه، همهی جوانب را شامل میگردد.
حاصل کلام، اینکه اگر مبانی اعتقادی سست و بدون پشتوانه باشد، خود را در مواضع گوناگون نشان میدهد، که یک نمونه از آن در این مختصر بیان شد، ولی امثال این تناقضات در کتب ایشان کم نیست که با اندک تاملی بخش اعظم این سخنان بر ملا میشود. حتی اینگونه کلمات در سخنان ابن تیمیه هم که بزرگترین منبع فکری ایشان است، بعضاً به چشم میخورد.[4]
پینوشت:
[1]. توهین وهابیت به علمای اسلام.
[2]. ابن عبدالوهاب،محمد، کشف الشبهات، ص 12، ناشر: وزارت ارشاد عربستان، 1410ق.
[3]. مالکی، حسن بن فرحان، داعیا و لیس نبیا، ص50، ناشر: مرکز دراسات تاریخی، اردن، 2004م.
[4]. نقد افکار ابن تیمیه.
افزودن نظر جدید