توسل مسلمان و استغاثه مشرکان؛ تباین یا تساوی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت مدعی است که توسل مسلمانان، همچون استغاثه مشرکان به بتهاست؛ و به همین جهت، مسلمانان را مشرک میداند.[1] ابنتیمیه به عنوان نظریهپرداز وهابیت، در مقام تشریح این مقوله برمیآید و میگوید: «خواندن ملائکه، انبیاء و بندگان صالح بعد از مرگ آنها، از بزرگترین انواع شرک است و چنین شرکی، در میان بتپرستان و اهل بدعتِ از مسلمانان و اهل کتاب وجود داشته است».[2] وهابیانِ معاصری همچون بنباز، نیز به تبع محمد بن عبدالوهاب و ابنتیمیه، توسل و استغاثه به پیامبر را، از شرک مردم جاهلی بدتر میدانند و مسلمانانی که این مسلمانانی که این عمل را انجام میدهند را، گمراهترین آدمها میداند.[3]
با فراهم شدن چنین فضایی، راه برای حکم دادن به قتل مسلمانان هموار گشته و محمد بن عبدالوهاب رسماً چنین فتوایی را صادر کرده است.[4] اما در واقع، آیا طبق گفته وهابیت، توسل مسلمانان به بزرگان دین، مانند استغاثه مشرکان به بتهاست؟ قبل از اینکه به بررسی ماهیت عمل مشرکان و مقایسه آن با عمل مسلمانان پرداخته شود، باید اصل این مساله که از چه زمانی مساله شرک بودن توسل و همانندسازی آن با کار مشرکان، به میان آمده است، مورد کنکاش قرار بگیرد.
مساله توسل، همواره در میان مسلمانان رواج داشته است و از جانب علمای مسلمان مورد حمایت قرار میگرفته است. از قرن هشتم هجری قمری شخصی به نام ابنتیمیه (متوفای 728 قمری) که مدعی دفاع از سلف و اسلام ناب بود، قدم به عرصه نهاد و به توسل، با نگاه شرکآمیزی نگاه میکرد. این عقیده باعث گشت که علمای مذاهب اربعه، وی را طرد کرده و به زندانی شدن وی حکم کنند.[5]
اما آیا توسل مسلمانان، همچون استغاثه مشرکان است؟ در پاسخ به این سوال به عملکرد و عقاید مشرکان پرداخته میشود تا عمق گمراهی تشابه اعتقاد این دو گروه که از سوی وهابیت مطرح گشته است، مشخص شود.
از جمله اعتقادات مشرکان مکه، اعتقاد به شفاعت بتها، بدون اذن الهی بوده است.[6] بتپرستان شأن خداوند را برتر از این میدانستند که مورد ستایش بشریت قرار گیرد، بلکه باید موجودات قویتر همچون، روح آسمانها و ستارگان او را عبادت کنند. در همین راستا، آنان بتها را عبادت میکردند،[7] و نگاه واسطههای تکوینی به بتها داشتند.[8] مشرکان معتقد بودند که برای هر نوع از مخلوقات، خدایی در نظر گرفته شده است؛ مثل خدای آسمان، خدای زمین و... .[9] آنان به بتها بهمثابه موجودات قویتر و موجوداتی مستقل، نگاه میکردند.[10]
مشرکان برای جلب خیر، «إِنَّ الَّذينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقا.[عنکبوت/17] آنهايى را كه غير از خدا پرستش مىكنيد، مالك هيچ رزقى براى شما نيستند.» یاری، «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُون.[یس/74] آنان غير از خدا معبودانى براى خويش برگزيدند، به اين اميد كه يارى شوند!» و عزت «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا.[مریم/81] و آنان غير از خدا، معبودانى را براى خود برگزیدند که مايه عزّتشان باشد! (چه پندار خامى!)» به دامن بتها چنگ میزدند و در مقام دفاع از خود، حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به انتقام خدایان، تهدید کردند.[11] و افزون بر آن، به حضرت هود (علیه السلام) نسبت دیوانگیِ برگرفته از قدرت بتها را دادند.[12]
و از آنجا که مشرکان معتقد به آخرت نبودند و قرآن نیز به این امر در آیه «أَإِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعيد.[ق/3] آيا هنگامىكه مُرديم و خاك شديم (دوباره به زندگى بازمىگرديم)؟! اين بازگشتى بعيد است!» اشاره میکند، شفاعت ایشان از بتها، تنها شفاعت دنیوی بوده است و شفاعت مصطلح که شفاعت در آخرت است، مورد نظر آنها نیست. خداوند متعال شفاعت دنیوی مشرکان را توسط بتها، رد میکند و میفرماید: «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ.[بقره/55] آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست؛ كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟» و بر مستقل بودن علل و عوامل طبیعی خط بطلان میکشد.
با توجه به اعتقادات مشرکان که در بالا گفته شد، همسانسازی عمل مسلمانان در توسل به بزرگان، با استغاثه مشرکان، امری موهوم و اشتباه است.[13]
پینوشت:
[1]. ابنتیمیه، احمد، مجموع الفتاوی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1421ق؛ ج1، ص57. ابن عبدالوهاب، محمد، مولفات محمد بن عبدالوهاب، ریاض، جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، بیتا؛ ج1، ص169.
[2]. ابنتیمیه، احمد، مجموع الفتاوی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1421ق؛ ج1، ص149.
[3]. چند تن از بزرگان وهابی، الجامع الفرید فی شرح کتاب التوحید، قاهره، دار ابنحزم، 1429ق؛ ج1، ص550.
[4]. ابنعبدالوهاب، محمد، مولفات محمد بن عبدالوهاب، ریاض، جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، بیتا؛ ج1، ص334.
[5]. برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب ابنتیمیه از دیدگاه اهلسنت، علی اصغر رضوانی مراجعه کنید.
[6]. علی، جواد، المفصل فی تاریخ عرب قبل الاسلام، بغداد، جامعه بغداد، 1413ق؛ ج6، ص11، 12.
[7]. رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ و یا رازی، فخررازی، مفاتیح الغیب، ترجمه علی اصغر حلبی، انتشارات اساطیر، چاپ اولع1371ش؛ ج26، ص421.
[8]. سبحانی، جعفر، الاسماء الثلاثه الاله و الرب و العباده، قم، موسسه الامام الصادق، چاپ اول، 1417ق؛ ص28، 42.
[9]. فخررازی، محمد عمر، تفسیر کبیر، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1413ق؛ ج7، ص37.
[10]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، بیتا؛ ج7، ص45، 70-71.
[11]. همان، ج7، ص192.
[12]. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه و تهران(افست)، ناصر خسرو، 1406ق؛ ج5، ص258.
[13]. برگرفته از مقاله تفاوت توسل با استغاثه مشرکین به بتها، قم، موسسه دارالاعلام لمدرسه اهلالبیت، مجله سراج منیر، ج10، ص128.
افزودن نظر جدید