اشتیاق زیارت

  • 1394/12/04 - 14:03
اشتیاق به زیارت مشاهده مشرفه میل فطری همه انسان‌هاست. تمام مسلمین تا قرن هشتم مرتب به زیارت انبیاء و اولیاء مشرف می‌شدند. اما ابن‌تیمیه در با تمسک به روایت شد رحال منکر آن شده‌اند که با روشنگری علماء مانند جناب سبکی مسلمین فریب مغالطه ابن‌تیمیه را نخورده و معتقد به زیارت هستند و سفر به زیارت نبی مکرم اسلام را مستحب می‌دانند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بی‌شک اولیای الهی هر چند انگشت‌شمارند، اما وجودشان سرچشمه حیات و فیض و برکت است. آنان مجرای فیض حق و واسطه بین خالق و مخلوق‌اند، انسان‌ها از کانال وجود آنان به حق رسیده، از کوثر وجودشان سیراب می‌شوند. از این‌رو هر چه پیوند با اولیای الهی بیشتر باشد، بهره‌های معنوی، اخلاقی و علمی بهتری نصیب مردم خواهد شد.
بدیهی است که این ارتباط به دوره زندگی معصومین و اولیای الهی محدود نمی‌شود، چنان‌که پیروی از آنان نیز چنین است. مرگ تنها ارتباط ظاهری را از بین می‌برد، اما ارتباط باطنی و معنوی و پیروی از دستورات و سیره آنان جاودان است؛ به عبارت دیگر هر یک از اولیای الهی را با مردم عهدی است که پس از مرگ استمرار دارد و وفای به آن با ارتباط و زیارت قبور آنان تکمیل می‌شود.
چنان‌که امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید: ‏ «إِنَّ لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ‏ الْأَدَاءِ زِیَارَةَ قُبُورِهِمْ‏ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِی زِیَارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.[1] هر امامی را بر دوش پیروانش عهد و پیمانی است که بایستی به آن وفا کنند. تکمیل و وفای کامل به آن عهد با زیارت قبور آنان، پس از مرگ انجام می‌گیرد. هر کس که با میل و علاقه امامان (علیهم السلام) را زیارت کند و آن‌چه مورد علاقه و اراده آنان است بپذیرد، در قیامت مشمول شفاعت آن‌ها خواهد شد.» اشتیاق به زیارت در بین تمام مذاهب اسلامی امری مسلم است، اما جریان وهابیت با استدلال به یک روایتی مانع سفر برای زیارت شده و سفر برای زیارت را بدعت تلقی کرده است. «عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ (صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ (وآله) وَسَلَّمَ) قَالَ: لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلَّا إِلَى ثَلاَثَةِ مَسَاجِدَ: المَسْجِدِ الحَرَامِ، وَمَسْجِدِ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَمَسْجِدِ الأَقْصَى.[2] پیامبر خدا فرمودند: هرگز بار سفر بستن جایز نیست، مگر به سه مسجد، مسجد الحرام و مسجد من (مسجد النّبی) و سومی‌ مسجد الأقصی.»
ابن تیمیه شخصیتی است که جریان وهابیت بر نظرات او تکیه دارد. وی می‌گوید: سفر به جهت زیارت قبور و غیره مانند کوه طور و غار حراء و... جایز نیست. لذا عمل به نذری که برای زیارت باشد، به اتفاق ائمه مسلمین، واجب نیست. و در صحیحین از پیامبر وارد شده است که فرمود: سفر جایز نیست مگر برای مسجدالحرام و مسجدالأقصی و مسجد من؛ هم‌چنین صحابه هم بعد از فتح شام و مصر و خراسان و مغرب و... چنین قصد زیارتی نکردند بلکه با توجه به آیه «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا.[جن/۱۸] و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مپرستید.» تنها قصد سفر به مساجد و تعمیر مساجد را داشتند.[3] وی مدعی ساختگی بودن روایات سفر برای زیارت، توسط شیعیان و غیر شیعه می‌باشد. «أول من وضع هذه الأحادیث فی السفر لزیارة المشاهد التی على القبور أهل البدع من الروافض ونحوهم...[4] اولین کسانی‌که این روایات را برای سفر به جهت زیارت ساختند، اهل بدعت از رافضه و مانند آنان هستند.»
از شخصیتی مانند ابن‌تیمیه که وهابیت او را یگانه در علوم مختلف می‌دانند بعید به نظر می‌رسد که چنین استدلالی کند، زیرا روایت «شدّ رحال» بر فرض صحت سند، دلالتی بر حرمت سفر برای زیارت مشاهد مشرفه ندارد. با تحلیل عبارت «الّا إلی ثلاثة مساجد» از روایت مذکور، متوجه اشتباه ابن تیمیه خواهیم شد. در ادبیات عرب هر جمله استثنایی، مستثنی منه دارد، مثلاً در جمله «جاء القوم الا زیدا» کلمه «قوم» مستثنی منه و کلمه «زیدا» مستثنی است. در روایت مذکور عبارت «مسجد الحرام و مسجد النبی و مسجد الأقصی» استثناء می‌باشند. مستثنی منه محذوف است. چنین استثنائی در اصطلاح ادباء استثناء مفرغ نامیده می‌شود. بنابراین ما باید «مستثنی منه» را در تقدیر بگیریم؛ درباره مستثنی منه دو احتمال وجود دارد.
احتمال اول این‌که بگوئیم مستثنی منه «مکان من الأمکنه» مراد باشد. یعنی به هیچ مکانی اعم از مسجد و غیر مسجد سفر نکنید مگر این سه مسجد. احتمال دوم این‌که بگوییم مستثنی منه «مسجد» است، یعنی به هیچ مسجدی جز این سه مسجد بار سفر نبندید.
بالضروره احتمال اول باطل است، زیرا معنایش این است که تمام سفرهای مسلمانان برای مقاصد مختلف اعم از تجارت، تحصیل، گردش و مسائل دیگر حرام باشد، که لازمه این سخن عقب‌ماندگی در هر موضوعی می‌باشد، که هیچ انسان عاقلی چنین سخنی نمی‌گوید که سفر به کشورهای مختلف حرام است.
آیا چنین سخنی را می‌توان به ساحت مقدس پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و به دینی که جامع و کامل است نسبت داد؟
حاشا و کلا؛ قرآن دستور می‌دهد به اقصی نقاط عالم سفر کنید و عبرت بگیرد. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ اَلْمُکَذِّبِینَ.[آل‏ عمران‏/۱۳۷] قطعاً پیش از شما روش‌هایی [در میان ملل و جوامع بوده که از میان رفته است]، پس در زمین گردش کنید و با دقت و تامّل بنگرید که سرانجام تکذیب کنندگانِ [حقایق] چگونه بود.»
دستور قرآن به این است که با دیده عبرت‌بین سفر کنید و ببینید در دنیا چه خبر است. سفر برای صله رحم و تحصیل علم و تجارت گاهی مستحب و گاهی واجب است. بنابراین احتمال اول که بگوئیم معنای روایت این است که هیچ مسلمانی حق سفر به هیچ مکانی را ندارد، احتمالی خلاف قرآن و سنت و عقل می‌باشد.
خداوند می‌فرماید عده‌ای از مؤمنین برای کسب معارف اسلامی سفر کنند و به زادگاه خود برگشته و مردم را انذار کنند. «وَ ما کانَ اَلْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ.[التوبة/۱۲۲] و مؤمنان را نسزد که همگی [به سوی جهاد] بیرون روند؛ چرا از هر جمعيتی گروهی [به سوی پیامبر] کوچ نمی‌کنند تا در دین آگاهی یابند و قوم خود را هنگامی که به سوی آنان بازگشتند، بیم دهند، باشد که [از مخالفت با خدا و عذاب او] بپرهیزند.»
با بطلان احتمال اول، احتمال دوم متعین می‌شود. معنای روایت این‌گونه است که برای زیارت هیچ مسجدی بار سفر نبندید مگر سه مسجد مذکور، چون با وجود مسجد در هر منطقه‌ای سفر برای مساجد دیگر لغو خواهد شد. البته در منابع شیعه مسجد کوفه هم از اهمیت بالائی برخوردار است. که فعلا محل بحث نیست. بحث در روایت مذکور بود که دلالتی در حرمت سفر برای زیارت قبور انبیاء و اولیاء نداشت. جناب سبکی در باب هفتم، همین روایت را بیان کرده و می‌گوید: سفر به مکان‌های دیگر گاهی واجب است مانند سفر حج و طلب علم و زیارت والدین؛ و به اجماع مسلمین سفر برای طلب علم و یا هجرت برای اقامه دین، لازم و ضروری است. این معنایی که از حدیث برداشت شد را عمل اصحاب و مخصوصاً عمل خود حضرت که به زیارت اهل بقیع یا شهداء رفته‌اند؛ تایید می‌کند.[5]
سبکی باب ششم کتاب شفاء السقام خود را به روایات سفر برای زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اختصاص داده است. هم‌چنین در باب اول کتاب پانزده روایت مبنی بر اهمیت سفر به زیارت قبر نورانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است از جمله این‌که پیامبر خدا فرمود: «کسی که حج بجا آورد و به زیارت من نیاید به من جفا کرده است.»[6]
بنابرین سفر برای زیارت قبر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) امری مسلم بین مسلمین است که تا زمان ابن تیمیه بدون هیچ شبهه‌ای به زیارت حضرت مشرف می‌شدند و کسب معنویت و معرفت می‌‌کردند. اما ابن تیمیه با برداشت نادرست از روایت مانع چنین خیری شد که با روشنگری‌های امثال سبکی، عموم مسلمین متوجه اشتباه ابن‌تیميه شده و سفر برای زیارت را از افضل قربات دانسته و بدان معتقدند.

پی‌نوشت:
[1]. کلینى، الکافی، دار الکتب الإسلامیة- تهران، ۱۴۰۷ق. ج‏۴، ص ۵۶۷، ح ۲
[2]. بخاری، (م۲۵۶) صحیح بخاری، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲هـ، ج۲، ص۶۰، ح۱۱۸۹؛ مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، الناشر: دار الجیل بیروت + دار الأفاق الجدیدة ـ بیروت، ج۴، ص ۱۲۶، ح۳۴۵۰ 
[3]. «... الْمَشَاهِدُ الَّتِی عَلَى الْقُبُورِ سَوَاءٌ جُعِلَتْ مَسَاجِدَ أَوْ لَمْ تُجْعَلْ أَوْ الْمَقَامَاتُ الَّتِی تُضَافُ إلَى بَعْضِ الْأَنْبِیَاءِ أَوْ... مِثْلُ الطُّورِ الَّذِی کَلَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ مُوسَى وَمِثْلُ غَارِ حِرَاءَ الَّذِی کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَتَحَنَّثُ فِیهِ قَبْلَ نُزُولِ الْوَحْیِ عَلَیْهِ... وَمَا أَشْبَهَ هَذِهِ الْبِقَاعَ وَالْمَشَاهِدَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا: فَهَذِهِ لَا یُشْرَعُ السَّفَرُ إلَیْهَا لِزِیَارَتِهَا وَ لَوْ نَذَرَ نَاذِرٌ السَّفَرَ إلَیْهَا لَمْ یَجِبْ عَلَیْهِ الْوَفَاءُ بِنَذْرِهِ بِاتِّفَاقِ أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ؛ بَلْ قَدْ ثَبَتَ فِی الصَّحِیحَیْنِ عَنْ النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ) مِنْ حَدِیثِ أَبِی هُرَیْرَةَ وَأَبِی سَعِیدٍ - وَهُوَ یُرْوَى عَنْ غَیْرِهِمَا أَنَّهُ قَالَ لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إلَّا إلَى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ: الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَى وَمَسْجِدِی هَذَا. وَقَدْ کَانَ أَصْحَابُ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَمَّا فَتَحُوا هَذِهِ الْبِلَادَ بِلَادَ الشَّامِ وَالْعِرَاقِ وَمِصْرَ وَخُرَاسَانَ وَالْمَغْرِبِ وَغَیْرِهَا لَا یَقْصِدُونَ هَذِهِ الْبِقَاعَ وَلَا یَزُورُونَهَا وَلَا یَقْصِدُونَ الصَّلَاةَ وَالدُّعَاءَ فِیهَا. بَلْ کَانُوا مُسْتَمْسِکِینَ بِشَرِیعَةِ نَبِیِّهِمْ: یَعْمُرُونَ الْمَسَاجِدَ الَّتِی...» ابن تیمیه، مجموع الفتاوى، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، مدینة نبویة۱۴۱۶هـ، ج۲۷، ص ۱۳۷و۱۳۸و۱۳۹ 
[4]. ابن تیمیه، الردعلى الأخنائی قاضی المالکیة، المکتبة العصریة، بیروت، ۱۴۲۳هـ، ص ۴۰
[5]. علی بن عبدالکافی (م۷۵۶)، شفاء السقام فی زیاره خیر الانام، دار الکتب العلمیه، لبنان، ۲۰۰۸م، ص ۲۸۹ تا ۲۹۲ 
[6]. علی بن عبدالکافی (م۷۵۶)، شفاء السقام فی زیاره خیر الانام، دار الکتب العلمیه، لبنان، ۲۰۰۸م، ص۱۲۷

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.