عصر تابعین و مباحث مورد نزاع در میان مذاهب اسلامی

  • 1394/11/18 - 17:01
قرآن کریم آخرین کتاب الهی است که در نزد جمیع مسلمانان جهان از جایگاه خاصی برخوردار است، کتابی که بیش از ۱۴۰۰ سال بر جان و دل مسلمانان حکومت می‌کند، چرا که سخنان پروردگار عالم همراه با هدایت و حکمت و دانش برای راه و رسم بندگی و زندگی انسان فراهم شده و توسط فرشته وحی بر بشری به مانند خودمان نازل شده تا به مردم ابلاغ شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآن کریم آخرین کتاب الهی است که در نزد جمیع مسلمانان جهان از جایگاه خاصی برخوردار است، کتابی که بیش از ۱۴۰۰ سال بر جان و دل مسلمانان حکومت می‌کند، چرا که سخنان پروردگار عالم همراه با هدایت و حکمت و دانش برای راه و رسم بندگی و زندگی انسان فراهم شده و به توسط فرشته وحی بر بشری به مانند خودمان نازل شده تا به مردم ابلاغ شود، تا انسان‌ها به تکامل واقعی برسند، کتابی که خداوند وعده قطعی به بهشت و جهنم داده است و با گوش فرا دادن به نکات موجود در آن راه رستگاری را نشان داده است، اما گروه‌هایی هستند که سعی در شبهه افکنی و تحریف کلمات نورانی آن را دارند که در هر زمان مانند قارچ سمّی از دل تاریکی‌ها سر برآورده و به جای این‌که تبیین پیام‌های جاودانی این کتاب را در سرلوحه کارها و برنامه‌های خود کنند، تمام همّت خود را بر کاسته شدن عظمت این کتاب الهی به‌کار گرفته‌اند و هر از گاهی خدشه و شبهه‌ای وارد می‌کنند، و بعضاً تهمت‌هایی را به برخی از مذاهب وارد می‌کنند، این تهمت‌ها به قدری زشت و سخیف هستند که هر انسان عاقلی را به تامل وا می‌دارند که چگونه برخی افراد به خود اجازه این‌گونه اهانت‌ها و جسارت‌ها را می‌دهند.
از جمله این گروه‌های افراطی در این عصر، می‎توان از وهابیت نام برد که با هجمه پوچ و سست خود به پیروان مکتب اهل‌بیت پیامبر(علیهم السلام) می‌تازند و در کتب خود می‌نویسند که شیعیان امامیه اعتقاد به تحریف قرآن دارند، و در این کار اصرار فراوان هم دارند. مثلاً نویسنده کتاب «الشیعه و السنّه»، تحریف و تغییر در قرآن را از اعتقادات شیعه امامیه برمی‌شمرد و می‌نویسد: «شیعه به این قرآنی که در دست مردم است و از سوی خداوند حفظ می‌شود، اعتقاد ندارد و با این اعتقاد خود، مخالف اهل‌سنت‌اند...».[۱]
شیعه جواب این نویسنده مغرض را نمی‌دهد چرا که علمای اهل‌سنت جواب امثال او را داده‌اند، مثلاً قاضی عبدالجبار معتزلی (متوفای ۴۱۵ ق) با ردّ سخن افرادی به مانند او می‌گوید: «چگونه وقوع تحریف امکان دارد، در حالی‌که اگر تحریف و تغییر واقع شده بود، امیرالمومنین علی(علیه السلام) چرا قرآن موجود را انکار نکرد و اگر در ابتداء توان مقابله با قرآن را نداشت، چرا در زمان خلافتش به این امر نپرداخت؟ و همه می‌دانیم که اهتمام به قرآن از بزرگترین امور دینی است و بر حضرت واجب بود که به این مسئله می‌پرداخت، چرا که فسادی که از طرف تحریف قرآن ایجاد می‌گشت، عظیم‌تر از فسادی بود که از سوی معاویه وارد می‌شد و اصلاح و بازگرداندن قرآن به مسیر اصلی‌اش بزرگ‌تر از اصلاح معاویه بود».[۲]
لذا در عصر تابعین، یعنی در زمان غیبت کبری و کمی قبل‌تر از آن، نزاع‌هایی بین فرق و مذاهب مختلف صورت می‌گرفت، برخی هم معتقدند که این نزاع‌ها در زمان ائمه(علیهم السلام) با توجه به روایاتی که از آن‌ها درباره قرآن نقل شده، بحث جدّی روزگار آن‌ها و در مرحله اول، بحث تاویل و تفسیر قرآن بود و روایات تفسیری و تاویلی در مذاهب مختلف خصوصاً دو مذهب اهل‌سنت و امامیه در منابع هر دو مکتب، فراوان یافت می‌شود، البته شایان ذکر است که در آن زمان‌ها به جای واژه تفسیر، اصطلاح تاویل به‌کار می‌رفت چنان‌که طبری این عالم بزرگ اهل‌سنت هم نام کتاب تفسیرش را «جامع البیان فی التاویل القرآن» می‌گذارد چرا که اگر نگاهی گذرا به این کتاب داشته باشیم فراوان تعبیر: «القول فی تاویل قوله تعالی...» را در کتاب او خواهیم دید، و هم‌چنین اگر نگاه اجمالی به کتب اهل‌سنت مانند صحیح بخاری، صحیح مسلم، تفسیر طبری، و درالمنثور و... و هم‌چنین کتب شیعه مانند اصول کافی، تفسیر فرات کوفی، التبیان، ابوالفتوح رازی، و... بیاندازیم، نشان می‌دهد که در عصر تابعین چه مباحثی مطرح بوده است.
و در مرحله دوم، بحث کلامی «مخلوق بودن قرآن» بود که میان مذاهب، به‌خصوص میان حنابله و معتزله، در زمان مامون عباسی رخ داد و با تسلط افکار معتزله به حمایت مامون فتنه بزرگی دامن‌گیر مسلمانان شد و نوعی تفتیش عقاید صورت گرفت و حتی با طرد شدن احمد بن حنبل، اندیشه مخلوق بودن قرآن بر اندیشه ابوحنیفه مبنی بر قدیم بودن آن، چیره گشت، و در این میان امامیه هم دیدگاه خودشان را داشتند یعنی قرآن را مخلوق می‌دانستند.[۳] هر چند مذهب اشعریان دو دیدگاه را به شیعه و امامیه نسبت می‌دادند چرا که معتقد بودند که هشام بن حکم شاگرد امام صادق(علیه السلام) قائل بود قرآن نه مخلوق است و نه خالق، چرا که: «لانه صفه و الصفه لاتوصف. به‌خاطر این‌که قرآن صفت است و صفت توصیف نمی‌شود». و دیدگاه بعدی اینکه قرآن مخلوق است.[۴]
نهایتاً این نزاع‌ها در آن زمان کار را به جایی رسانید که قاضی القضات دربار خلیفه عباسی ابن ابی داود، از سوی احمد بن حنبل تکفیر شد، وقتی از ابن حنبل سؤال شد: کسی‌که قائل به مخلوق بودن قرآن است، حکمش چیست؟ گفت: «کافر بالله العظیم.[5] به خدا سوگند که کافر است». به همین جهت قاضی عبدالجبار، کتاب مستقلی تحت عنوان «خلق القرآن» می‌نویسد و آراء دانشمندان را مورد بررسی قرار می‌دهد، هر چند که خودش معتقد است قرآن مخلوق است.[۶] بنابراین تا عصر غیبت کبریٰٰ بحث تحریف قرآن و تغییر آن مطرح نبود تا امامان معصوم درباره آن اظهار نظر کنند. اما از قرن چهارم و پنجم به این طرف این اتهام تحریف قرآن به پیروان اهل‌بیت(علیهم السلام) نسبت داده شده و آن را جزء باورهای شیعه قلمداد می‌کنند در حالی‌که علمای شیعه آن را ردّ کرده چرا که با اعتقادات شیعه و نص روایات وارده و سیره امامان معصوم در تضاد است و تهمتی بیش نیست.

پی‌نوشت:
[۱]. الشیعه و السنّه، احسان الهی ظهیر، مکتبه بیت الاسلام، لاهور، پاکستان، بی جا، ص۶۱.
[۲]. المغنی، قاضی عبدالجبار معتزلی، امین الخولی، بی‌جا، بی‌تا، ص۳۸۵.
[۳]. الشیعه فی المیزان، محمد جواد مغنیه، دارالتعاریف، بیروت، بی تا، ص۳۱۵.
[۴]. مقالات الاسلامیین...، ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری، مکتبه المصریه، بیروت، (۱۴۱۹ق)، تحقیق محمد محیی الدین عبد الحمید: ج۱ ص۱۱۴.
[۵]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دارالکتب العلمیه، بیروت، بی تا: ج۴ ص۱۵۳.
[۶]. شرح اصول الخمسه، قاضی عبدالجبار، مکتبه وهبه، قاهره، چاپ دوم، (۱۴۰۸ق)، تحقیق عبدالکریم عثمان، ص۵۲۷-۵۳۰.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.