اقسام تکفیر (فقهی و کلامی، تکفیر مطلق و معین)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای تکفیر تقسیمهای مختلفی ذکرشده است ازجمله این تقسیمات، تقسیم تکفیر به مطلق و معین است.
الف) تکفیر مطلق: در این قسم از تکفیر، اسناد تکفیر با توجه به نفس عمل است و کار به افراد ندارد. درواقع در این قسم افعالی که نواقض اسلام شمرده میشود مورد بررسی قرار میگیرد. یعنی عقایدی که با اسلام قابل سازگاری نیست. این قسم از تکفیر به «نواقض الاسلام»[1] معروف و مشهور است.
ب) تکفیر معین: اگر شخص یا گروهی عملی را در تضاد با اصول و مبانی اسلام انجام دهد یا عقیده ای متضاد با اصول و مبانی اسلام داشته باشد و از آن طرف شروط تکفیر در او موجود و موانع نیز مفقود باشد، حکم به تکفیر او میشود و اگر مانعی در کار باشد شخص تکفیر معین نمی شود.[2] پس باید گفت در تکفیر شخص معین دو شرط لازم است، یک شرط وجودی که عبارت است از تطبیق ضوابط تکفیر در آن شخص و یک شرط عدمی که عبارت است از نبود موانع تکفیر که اگر این دو شرط با یکدیگر بودند در این صورت حکم به تکفیر معین میشود.[3] حکم به تکفیر معین باید توسط قاضی صورت گیرد.[4] نکته قابل توجه این است که تکفیر معین برای شخصی که در ظاهر مسلمان است، بهسختی قابل اثبات است.
تقسیم دیگری که برای تکفیر بیانشده است، تکفیر فقهی و کلامی است. از آنجایی که اشیاء را با اضداد بهتر میتوان شناخت باید گفت کفر اعتقادی در برابر ایمان قرار میگیرد. ایمان مسالهای بعد از اسلام آوردن است[5] با این مقدمه باید گفت: تکفیر اعتقادی عبارت است از انتساب شخص یا گروهی به عدم ایمان نه اینکه اسلام نیاورده باشد. پس آن شخصی که در این دایره قرار میگیرد از دایره اسلام خارج نیست و اثراتی همچون اباحه جان و مال و انفساخ عقد بر آن بار نمیشود.
از آن طرف کفر فقهی در مقابل واژه اسلام قرار میگیرد یعنی شخصی که اسلام نیاورده است که در این صورت تکفیر فقهی عبارت است انکار یکی از مسائلی که باعث خروج از دایره اسلام شود. مثل اینکه كسى برای خداوند در خالقیت شریک قرار دهد، خدا را انكار نمايد، به خداوند نسبت صاحب فرزند دهد، انکار نبوت پیامبر نماید، مرتكب اين موارد از دايره اسلام خارج شده و در جرگه مرتد قرار گرفته و كافر شمرده مىشود.[6] لذا بر هر مسلمانی لازم است بداند که هرکدام از این استعمالات به چه معنایی است تا حکم یکی را بر دیگری بار نکند که درنتیجه آن باعث هدر رفتن جان، مال و ناموس دیگر مسلمانان نشود و چهره اسلام را قبیح نکند.
نتیجه پایانی: اثراتی همچون اباحه خون، مال، انفساخ عقد و غیر آن بر کفر فقهی بار می شود و کفر اعتقادی (کلامی) این چنین اثراتی ندارد.
پینوشت:
[1]. تويجرى، محمد، موسوعة الفقه الإسلامى،نواقض الإسلام هى الموجبة للردة،[بىجا]، چاپ اول: بيت الأفكار الدولية ،1430 ق، ج 4، ص 507.
[2]. برای آشنایی با شروط تکفیر و موانع آن به کتبی که در زمینه نواقض الاسلام که به صورت مبسوط بحث نموده است رجوع شود.
[3]. بن سعد، فهد الزايدي، التكفير بين العلم والجهل، بیجا، بیتا ص11 ؛ ابن محمد القرني ،عبد الله، ضوابط التكفير عند أهل السنة والجماعة، بیجا، بیتا ص9.
[4]. القرني ،عبد الله بن محمد ، ضوابط التكفير عند أهل السنة والجماعة، بیجا، بیتا، ص9.
[5]. شريفات، عبدالمحمد، ريشهيابى افكار تكفيرى موانع تكفير با تأكيد بر مسئله جهل از ديدگاه ابنتيميه، مجموعه مقالات كنگره جهانى جريان هاى افراطى و تكفيرى از ديدگاه علماى اسلام ، قم، چاپ اول،1393ش، ج1، ص161.
[6]. الشحود، علي بن نايف ، أحكام المرتد عند شيخ الإسلام ابن تيمية، بی جا، بی تا، ص 68- 109 .
افزودن نظر جدید