تشبیه خیالی و خلاف قرآن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پایه اصلی اشکالی وهابیت به مسلمانان یک تشبیه است. تشبیه مسلمانان به مشرکان عصر پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) میکنند. آنها از این رهگذر، به اعمال مسلمین مارک شرک و بدعت میزنند. محمد ابن عبدالوهاب میگوید: با توجه به آیه «وَ أَنَّ اَلْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اَللّهِ أَحَداً [جن/ ۱۸] و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مپرستید.» پیامبر با مشرکینی میجنگید که شرکشان، طلب از اصنام و صالحین مثل عیسی و مریم و ملائکه در کنار خدا بود. آنها میگفتند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند. ابن عبدالوهاب مدعی است که طبق آیه «قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْصارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ اَلْحَیَّ مِنَ اَلْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ اَلْمَیِّتَ مِنَ اَلْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ اَلْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اَللّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ [یونس/ ۳۱] بگو: کیست که شما را از آسمان و زمین روزی میدهد؟ یا کیست که بر گوشها و چشمها مالکیّت و حکومت دارد؟ و کیست که زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ و کیست که همواره امور [جهان هستی] را تدبیر میکند؟ به زودی خواهند گفت: خدا! پس بگو: آیا -از پرستش غیر او- نمیپرهیزید؟!» مشرکان معترف به این بودند که تنها خدا نافع و ضار و مدبر است. بنابراین هدف پیامبرخدا از جنگ با مشرکان این بوده است که آنها را به توحید عبادت یعنی خواستن از خدا، دعوت کند. پس خواستن از غیر خدا، شرکی است که قابل بخشش نیست.[1]
سخن محمد بن عبدالوهاب مخالف آیات و روایات، میباشد چون مشرکان با اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت بتها نسبت به آنها، تواضع و خشوع کرده و طلب حاجت میکردند. آنها بتها را در عرض خدا شریک، قرار میدادند. به همین جهت قرآن مشرکین را مشرک و کافر معرفی میکند. ابن تیمیه نقل میکند پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) میفرماید: من مامورم که مردم را تا زمانی که شهادتین را بر زبان جاری کنند بکشم.[2] یعنی توقف قتال با مشرکان زمانی است که معتقد به ربوبیت و الوهیت خدا باشند. بخاری به سندش از جبیر بن حیّه نقل میکند که شخصی به نام عامل کسری به مسلمانان گفت: یکی از شما سخن بگوید. مغیره گفت: از هر چه میخواهی سؤال کن. او گفت: شما چه کسانی هستید؟ گفت: ما جماعتی از عرب هستیم که در شقاوت و بلای شدیدی بودیم و از گرسنگی پوست و هسته را میمکیدیم و لباس پشمی و از جنس مو میپوشیدیم، و درخت و سنگ را میپرستیدیم، در این حال بود که پروردگار آسمانها و زمین که ذکرش متعالی و عظمتش بزرگ است به سوی ما پیامبری از میان خودمان مبعوث نمود که پدر و مادرش را میشناختیم. پیامبر ما فرستاده پروردگارمان، به ما دستور داد تا زمانی که یا خدای یکتا را بپرستید و یا جزیه دهید، با شما قتال نماییم...[3] مشرکان علاوه بر شرک در عبادت، مشرک در ربوبیت و تدبیر هم بودند. آنها مدعی بودند که بخشی از کارهای خدا در اختیار بت هاست، قرآن میفرماید آنها عزت را از آلهه و بتها میخواستند. «وَ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اَللّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا [مریم/۸۱] و به جای خدا معبودانی گرفتند تا برای آنان مایه عزت و توانمندی باشد.» آنها در برابر بتها خضوع و خشوع و سجده میکردند تا عزت کسب کنند و حال آنکه عزت به دست خداست. «مَنْ کانَ یُرِیدُ اَلْعِزَّةَ فَلِلّهِ اَلْعِزَّةُ جَمِیعاً... [فاطر/۱۰] کسی که عزت میخواهد، پس -باید آن را از خدا بخواهد، زیرا- همه عزت ویژه خداست...» آیه دیگری که دال بر شرک ربوبی مشرکان است آیه «وَ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اَللّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ.[یس/ ۷۴] و به جای خدا معبودانی انتخاب کردهاند به امید اینکه -به وسیله آنها- یاری شوند.» مشرکان میگفتند پیروزی در سایه خاک ساری بتها صورت میگیرد و حال آنکه نصرت به دست خداست. «... وَ مَا اَلنَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اَللّهِ اَلْعَزِیزِ اَلْحَکِیمِ [آل عمران/۱۲۶] ... و یاری و نصرت جز از سوی خدای توانای شکست ناپذیر و حکیم نیست.» بنابراین مشرکان علاوه بر شرک در عبودیت، شرک در تدبیر و ربوبیت و کارگردانی هم داشتند. زیرا معتقد به سلطه بتها در تدبیر بخشی یا همه امور بودند. بنابر این ابن عبدالوهاب از آیه مورد استناد برداشت اشتباهی دارد چون آیه با استفهام انکاری در مقام چنین اعتقادی نسبت به مشرکین است. علت اینکه کلمه «من» در این آیه استفهام انکاری است ذیل آیه است که میفرماید: «فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ [یونس/۳۱] پس بگو: آیا -از پرستش غیر او- نمیپرهیزید؟!» پس تشبیه اعمال مسلمانان اعم از توسل و استغاثه و زیارت قبور و غیره، به مشرکان تشبیه خلاف قرآن و روایات میباشد.
پینوشت:
[1]. محمد بن عبدالوهاب، مجموعة رسائل في التوحيد و الإيمان (مطبوع ضمن مؤلفات الشيخ محمد بن عبدالوهاب،الجزء الأول)، محقق: إسماعيل بن محمدالأنصاري، جامعة محمد بن سعود،الرياض، ص 398و399
[2]. ابن تيميه،احمدبن عبدالحليم؛ مجموع الفتاوى، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدينة نبوية، (1416هـ)1/70
[3]. بخاري، محمّد بن اسماعيل، صحيح بخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422هـ. ق؛ 4/ 97 ح3159
افزودن نظر جدید